کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

استاد شاه محمود محمود

    

 
اصطلاح بزکشی یا «بزبازی»

 

 

 

 

 


مقدمه :
درشماره 275 سال دوازدهم ماه عقرب سال 1395 هـ ش مطابق اول نومبر 2016 سایت وزین کابل نات مطلبی تحت عنوان « بزکشی در گستره تاریخ» برگرفته از گاهنامه محبت انتشار یافت. این مطلب چنان وسیع و همه جانبه تهیه گردیده بود که جای حرف زدن و تبصره درآن دیده نمیشود. نویسنده محترم از پیدایش اسپ و اهلی ساختن و استفاده اسپ به عناوین مختلف و بالاخره انواع اسپ با نامها و رنگ وشیب ورفتار و اصطلاحات بزکشی و سوار کار و گسترده شدن ان در تمام ولایات افغانستان تا سپورت عنعنوی بزکشی کلا" با دقت با ارایه مآخذ و منابع طرح و نوشته شده است که خواننده را مایل به خوانش مینماید. قبل از همه باید ازنویسنده محترم تشکر نمود تا این همه زحمات را متقبل ومطلب تحقیقی را برای خواننده گان کابل نات تقدیم نمودند. اینجانب به نوبه خویش خواستم در حاشیه مطلب متذکره ؛ یادداشتی بنویسم تا برغنامندی تاریخچه سپورت بزکشی در افغانستان بیافزایم .

مدنیت اسپ و اسپ سواری:
مدنیت ویدی آریایی با آغازین روز های تاریخ افغانستان از اسپ به مثابه حیوان سواری و قابل استفاده در موارد مختلف نامبرده است . یکی از سروده ها میگوید: " ای اندرا به کمک ما از نقاط دور دست به سواری دو اسپ زیبا بیا و این سوما را بنوش " و در جای دیگر میخوانیم : " پهلوانان ما با اسپ ها پرواز کرده یکجا آمدند". (1 )
آریایی ها از اسپ برای راندن عراده ها، سواری و به خصوص در جنگ ها بیشترین استفاده را نموده اند. بنابر بیان کهزاد مؤرخ کشور ما؛ جامعه آریایی سراسر جامعه سوارکار بوده که هنوز هم موجودیت اسپان متنوع درصفحات شمال کشورما مصداق این حرف است . رؤسای خانواده ها بزرگ با داشتن گله های چندین هزار اسپ از یک دیگر متمایز بودند. مانند : کراسپ – صاحب اسپ لاغر، اروت اسپه – صاحبان اسپان تندرو، پوروشسپه – صاحب اسپ پیر، ارجت اسپه – صاحب اسپ گران بها، خو اسپه – صاحب اسپ خوب .... همچنان یکی از شهر های نزدیک بلخ که به داشتن اسپ های قشنگ شهرت داشت به نام زراسپه یا اسپ طلایی یاد میشد و اسم این شهر تا زمان مؤرخین و جغرافیه نگاران کلاسیک مشهور بود . (2 )
بنا" کلمه اسپ در اخر اسمای سلاطین و شاهان آریایی خالی از دلچسپی نیست که درسرزمین ما یک دوره تاریخی را رقم زده اند . چنانکه سلسله کیانی را دارنده گان « گاو ها » نامیده اند به همان صورت خانواده و سلسله شاهی اسپه را دارنده گان « گله های اسپ» شمرده اند. برای پیشبرد دولت داری و داشتن اسب های سریع عامل انتشار سلسله های بعدی بوده است .
از مؤرخین و جغرافیه نگاران کشور ما اولین کتابِ که از اسپ یادآوری نموده ؛همانا اثر جغرافیایی بنام « حدود العالم من المشرق و المغرب » است که درمورد گوزگانان ( جوزجان) آمده است : " از این ناحیت اسبان بسیار خیزد و نمد و حقبه و تنگ اسب و زیلوی و پلاس خیزد" ( 3) همچنان گوزگان را به اسم « جایی که اسپ های شاهانه می آیند» میدانستند . ( 4)
همچنان در مورد تخارستان مینویسد که : تخارستان ناحیتی است نعمت او بیشتر از کوه است و اندر صحرا های وی جای ترکان خلخ است و از این ناحیت اسب خیزد و گوسپند و غله بسیار و میوه های گوناگون . (5 )
اولین کتابی که در مورد نامها و انواع و رنگ های اسب بصورت مفصل توضیح داده بنام « آداب الحرب و الشجاعه » تآلیف محمد بن منصور بن سعید ملقب به مبارکشاه معروف به فخر مُدبراست ؛ مؤلف سه فصل کتاب خود را راجع به اسب اختصاص داده است . نویسنده در فصل هشتم ؛ اندر خلقت و فضیلت و برکت اسپ و ثواب انکس که اورا تعهد کند ؛ اسامی اسپان و اشتران حضرت رسول اکرم ، صفت آنکه اسپ چگونه باشد، اسامی اسپان مشهور پادشاهان بزرگ . فصل نهم اندرباب نامها و رنگهای اسپان، عیب های مادرزادی اسپان، ادب آموختن اسپان .... در فصل دهم ؛ اندر شناختن اسپ و دندان او و شناختن نشانها که براسپ بود و معالجه کردن علت اسپان . در مورد اسبان پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) امده است که ایشان هشت سر اسپ داشت یکی سیاه که آنرا (سَکب) خواندی و خنگی بود که آنرا (مُرتَجِز) خواندی و بوری بود (فحل )هر چهار دست و پای سپید که آنرا (اعقاب) خواندی و دیگر را (ملاوح) و دیگر را (ظرب) ودیگر را (الحیف) و دیگری را (بحر) و دیگر را (ورد )خواندی و خنگ ماده استری داشت که مقوقس « پادشاه مصر» فرستاده بود انرا دُلدل خواندی . ( 6) همه این اسپان هدایا و تحایف بود که از طرف شاهان و افراد متنفذ پیشکش شده بود .
همچنان از نام های اسپان سلاطین بزرگ چنین یادآورمیشود :اسپ خنگ از خسرو، سیاه ازجمشید ، زرد از بهرم، بوراز بیژن، شبدیز از پرویز، رخش از رستم، گلگون ازاسفندیار، سمند از کیخسرو، کمیت از افریدون، خرمنج از اردشیر، ابلق از نوشیروان، سنجاب از نوذر، چمن بور از فرهاد، زرد از طهماسب، قلای از شاپور، خلنج از افراسیاب ، هیکر از کیفباد ، بهارگون از هرمز، صنابی از یزدگرد، نارخنگ از قیروز، یکران از قباد و ورد از شاپور نام برد. ( 7)

اثری دیگر بنام اسپ نامه یا فرس نامه از عبدالله بهادر فیروزکه به امر شاه جهان پادشاه گورگانی هند( 1628 - 1658 م ) در دوازده فصل ترجمه و تدوین گردیده است . این اثر که ازفرس نامه هندی که به زبان سانسکریت نوشته شده بود و همچنان فرس نامه های بعدی به شمول فرس نامه که در زمان سلطان محمود غزنوی تحریر یافته بود استفاده شایان گردیده است . این کتاب با تصاویر اسپ که بصورت رنگه وجود دارد به شکل قلمی یا خطی بدست ما رسیده است .( 8) این اثر با وجودیکه مشابهت زیاد به کتاب ( آداب الحرب و الشجاعه) فخر مُدبر دارد اما نکاتی جالبی نیز درآن وجود دارد. مؤلف از موجودیت دوازده هزار اسپ در اسطبل گورگانی حرفهای دارد که قابل تعمق می باشد.

اما اصطلاح بزکشی یا « بزبازی» :
در هیج کدام اثر فوق از بازی یا سپورت « بزکشی» صحبت نشده است اما این به آن معنی نیست که این سپورت وجود نداشته است . سپورت بزکشی توآم با جنگ ها و سواری کاری همراه ایجاد گردیده است. از اینکه نژاد اسب ها در افغانستان از نژاد خون گرم بوده که دارای اندام کوچک و لاغر و چابک و تند مزاج میباشد. این گونه اسپ ها سریع الحرکت ، تند مزاج مخصوص دویدن و سواری است . که برای بزکشی قابل اعتماد و مورد استفاده میباشد . نژاد های معروف اسپ در کشورما ؛ مزاری، قطغنی « قته غنی» ، هراتی، گرگ وغیره میباشد .

بنابر قول « دایرة المعارف اریانا» ؛ مبداء تاریخی بزکشی فقط سه کلمه: آریا، اسپ و باختر بوده است . بزکشی امروز که سپورت عنعنوی مردم ما را تشکیل میدهد در حقیقت با اسب و تربیه و آموزش او ، سواری، گله داری و سوارکاری و بالاخره برای کشیدن عراده های جنگی و حملات گروهی و دسته جمعی روابط مستقیم دارد. اسپ برای اولین بار توسط آریایی ها اهلی ساخته شد که خود نشاندهنده ارزش و اهمیت اسب را بین آریایی میرساند ( 9)
اصطلاح بزکشی تا جاییکه دیده میشود در اثار قدما به کار نرفته است. احتمالا" اولین بار در کتاب « رهنمای قطغن و بدخشان» از سپورت بزکشی نامبرده شده است . که دختران جوان بعد از اینکه با هم دوست میشوند در پهلوی اهدای هدایا مختلف به بزرگان ؛ پهلوانان یا چاپ انداز ها سپورت بزکشی را نیز اجرآ مینمودند چنانچه میخوانیم : بعضی دختران بین خود خواهری و رفاقت می کنند از طرف هر دو دختر چپن ، گوسفند و طعام به کل اقوام داده ومسابقات بزکشی اجرآ می گردید و خواهری هر دو را مشتهر می ساختند .( 10)
اما معلوم نیست این اصطلاح از چه زمانی معمول بوده است؟ در حالیکه یک انجنیر انگلیسی به نام فرانک مارتین همراه با سردار نصرالله خان در سال 1895 م از لندن به افغانستان آمد، موصوف هشت سال در زمان امیر عبدالرحمن خان و امیر حبیب الله خان در ماشینخانه کابل استخدام شده بود؛ کار می کرد. بنابر قول میرمحمد صدیق فرهنگ ؛ فرانک مارتین که جانشین مستر پاین بود به عنوان سرانجنیر فابریکه و مامور خریداری لوازم ماشین خانه امیر از اروپا اجرای وظیفه مینمود ( 11) مارتین در هنگام برگشت به وطن در سال 1903 م از طریق جلال اباد به پشاور میرفت . از مسابقات بزکشی در جلال اباد نام می برد . اما اصطلاحی را به کار برده که خلاف توقع ما است . او این مسابقات را که برای باراول مشاهده نموده؛ آنرا بنام ( Usbeg game ) « بزبازی» ( Buz-bazee ) (literally - goat play ) نام برده است . او که شاهد این مسابقات بوده از بز و گوسفند یاد آور میشود که سروپا های آن تا زانو بریده شده بود. در حالیکه امروز در پهلوی بز از گوساله نیز استفاده می نمایند. در مطلبی که در مورد نوشته است از بیرق و دایره حلال نام نبرده بلکه جدیت در مسابقه را ذکر میکند. آغاز مسابقه با سگنال شروع میشود که قبلا" همه بازیکنال در یک خط معین مقابل بز یا گوسنفد ذبح شده ؛ اماده مسابقه بودند و مسابقه با شطارت آغاز می گردید ؛ بازیکنِ که بز را از زمین بر می داشت با سرعت و چهار نعل به طرف دیگر میدان اسپ می راند. در صورتیکه حیوان از دست بازی کن رها میشد بازکن تنها با یک پا و و یک دست خم شده و بز را در صورتیکه حریف میگذاشت ؛ بز را از زمین دوباره برداشته و یا برعکس حریف آنها همین کارا انجام داده و موفق به برداشتن بز میگردید و مسابقه ادامه می یافت . تعداد بازیکنان و زمان مسابقه قید نه شده است .( 12)
با درنظر داشت نکات فوق نمی توان حکم کرد که اصطلاح بزکشی از قدیم الایام مروج و مورد استعمال داشته است . بنا" دراین جا میتوان گفت که در زمان امیر حبیب الله و قبل از او اصطلاح بز بازی به بزکشی اطلاق میگردید. و یا شاید نویسنده ها وهموطنان ما بتوانند مآخد را نشان بدهند که اصطلاح بزکشی از کدام زمان رواج داشته است .
زیر نویسها :
1 - کهزاد – احمد علی، تاریخ افغانستان، ج اول، کابل ، 1325 هـ ش، ص 132.
2 - کهزاد، ایضا" ، ص 248 – 249 .
3 - مؤلف ناشناخته ، حدود العالم من المشرق و المغرب، مقدمه از بارتولد، تعلیقات: و. مینورسکی، ترجمه: پوهاند میرحسین شاه، تصحیح و حواشی: داکتر مریم احمدی و دکتر غلام رضا ورهرام، تهران،1383 هـ ش، ص 304 .
4 - حدود العالم ... ، ایضا"، ص 303 .
5 - حدود العالم .... ، ایضا"، ص 312 .
6 - فخرمُدبر- محمد بن منصور بن سعید ملقب به مبارکشاه ، آداب الحرب و الشجاعه ، به تصحیح و اهتمام احمد سُهیلی خوانساری،تهران، 1346 ، ص 180 .
7 - فخرمُدبر، ایضا"، ص 185 .
8 - فیروز – عبدالله بهادر، اسب نامه ( فرس نامه) ، نسخه خطی با تصاویر . تالیف قرن هفدهم .
9 - دایرة المعارف آریانا، جلد چهارم ( پشتو) ، کابل، 1344 هـ ش، ص 414 – 418.
10 - شاه - محمد نادر، رهنمای قطغن و بدخشان ، تهذیب : برهان الدین کشککی ، تصحیح و تحشیه : داکتر منوچهر ستوده، چاپ خانه میهن، 1367 هـ ش، ص 189 – 190 .
11 - فرهنگ - میرمحمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ویرجینیا ، 1367 هـ ش، ص 287 .
12 - Martin .A.Frank; Under the absolute Amir, London and Newyark, 1907, p 315 - 316
 











 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل       ۲۷۶    سال  دوازدهم       عقرب/قوس     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی   شانزدهم  نومبر   ۲۰۱۶