دو سه روزه، ترانه درگرفته
زمین با صد بهانه درگرفته
بسوزه خانهء پاییزپرداز
زمانه در زمانه درگرفته
◙
بلی، پاییز، اقیانوس رنگست
و اقیانوس، همزاد نهنگ است
درخت گُرگرفته نیز اصلن
اگر از عشق، می فهمی تفنگست
◙
ازین آتشخور ماهر بترسید
ازین پیکرگر قاهر بترسید
نباشید ایمن از نقاش پاییز
جهانسوزست؛ ازین شاعر بترسید
◙
خزان، ای همزبان، بگذر که مردم
اشارت کن؛ ولی کمتر که مردم
حکایت های عالمسوز پیرار
نگیر از سر؛ نگیر از سر که مردم
◙
خزان، ای سوخته، جانم به جانت
خبر دارد دلم از استخوانت
تو قوغ و شعله و خاکستر و من:
قلم را دردهم، باشم زبانت
لندن ـ پاییز ۱۳۹۵ |