کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 

    

 

ساحه (045) دومین معبد بزرگ مکشوفه در
مس عینک

 

 

 شواهد بیشمارومتنوع تاریخی گواه براین است که افغانستان کهن سال با موقعیت جغرافیایی خویش محل نضج دهنده وگذرگاه پایدارمدنیت ها وفرهنگ های آسیایی بوده است. دانشمندان عرصه باستان شناسی به این باوراندکه حدود وثغورگسترده وپهناورخاک های این کشور بافزونی هاوکاستی هایی که دردرازنای سرگذشت دیرینه اش به خود دیده، آکنده ازبازمانده های تاریخی وفرهنگی، منجمله معماری، پیکرتراشی ، صنعت گری، بازرگانی، کشاورزی وسایرپدیده های ازاین دسته بوده که همه این بازیافت ها باز تابگر غنامندی پیشینه تاریخی این خطه به شمارمی آیند. وقتی ملتی رامیتوان باشکوه ودارای ثقافت دیرزمان دانست که مماثل مادی ومعنوی آن نه تنها برای خودشان بلکه برای جهانیان به تصویرومعرفی گرفته شود. واین معرفت پیرامون کلتوروفرهنگ بیشتربازماندها وآثارمادی ایست که مدتهاست متروک مانده وطی قرون واعصاربه خاک نشسته، که ازدرک وفهم آن آگاهی در میان توده هاومردم وجودکامل نداشته است. بناً باستانشناسی یگانه وسیله ایست که درطول فعالیت های علمی وعملی خویش نقش شایسته یی رادربازتاب رویدادها، ابداعات، وتنوعات مادی و معنوی عرصه های مختلف حیات انسان که درپارینه ها ودوره های باستان برای نسل های امروزی درپهنای ازعمق زمین قراردارد، باالاثرسعی وتلاش بی بدیل شان به کاوش وتحقیق گرفته میشود ودرمعرفت وآگاهی تاریخ، علاوه گی های فراوانی راایفا مینماید.

ولایت لوگردرجنوب پایتخت همانند صفحات شمال کابل خاکیست زرخیز زراعتی شاداب وسرسبزوپر جمعیت. این علاقه بین سه شهر تاریخی کابل، غزنی وگردیز که هرسه شهردر اعصار مختلف کانون بزرگ فرهنگی، سیاسی، واداری بوده دریک مثلث بزرگی افتاده است. موقعیت این علاقه چه ازنظر جغرافیای اقتصادی، فرهنگی ومأثرهنری وتاریخی همیشه ازبرکات این سه شهر برخوردار بوده که بیان این مطلب جایگاه وارزش ولایت لوگر را در تاریخ کشوربیان میدارد.
لوگرعلاقه یی است که درمرورتاریخ دوره های بزرگی راگذرانیده ولی تا حال اسم (لوگر) سابقه یی دیگر جزتذکاربطلیموس جغرافیه نگارو کننگهم انگلیسی وعده یی دیگر از دانشمندان نیافته ایم. قرار نوشته های ایشان (لوگرنا) را ازلحاظ شباهت نام و موقعیت لوگرفعلی تعبیرکرده اند. چون (گر) به معنی (کوه) و(لو) مخفف (لوی) است میتوان حدس زدکه شایددردوره باستان این اسم (لویغر) یعنی (کوهساربزرگ) بوده و به تدریج درزبان عوام اختصار شده وبه شکل (لوغر) و(لوگر) درآمده باشد. درولایت باستانی لوگر آثاروبقایای ازمنه گذشته بسیارزیاد به ملاحظه میرسد، هرگوشه وکناراین علاقه درروشن سازی تاریخ وفرهنگ کشورقابل ارزش ودرخورتحقیق است. کشف مسکوکات ازپادخواب شانه، سجاوند ، کشف مجسمه های اسپ باسوار کار از گل پخته از ولسوالی موسهی، سروی وکشفیات ازمناطق شارکنی، کافرکوت، خرواروبالآخره ساحه باستانی مس عینک که یکی ازبهترین وپراهمیت ترین ساحات تاریخیی مکشوفه درافغانستان است، نه تنها بیانگرشرایط مادی زندگی مردم ما درمقاطع مختلف تاریخ است، بلکه تحولات فکری وعقیدتی آنهارا نیزمعرفی میدارد.
 

 

 

 

ساحه باستانی مس عینک در 38 کیلومتری جنوب پایتخت کشورو 18 کیلومتری شرق شاهراه کابل لوگر میان کوه های سربه فلک کشیده درمجاورت دومین معدن بزرگ مس درجهان قرارگرفته است. این ساحه ابتداء درسال 1963 میلادی کشف وموردآمارگیری قرارگرفت متعاقباً درسال 1982 درفهرست باستانشناسی افغانستان درج وبه شکل مختصرازآن یادگردید. انستیتوت باستانشناسی ساحه رادرسال 2004 سروی نموده وازآن بازدیدبعمل آورد وبه تعقیب عقدقرارداداستخراج معدن مس فی مابین دولت جمهوری اسلامی فغانستان وکمپنی چینای (MCC)، مطالعات مقدماتی رابالای ساحه انجام داده وبه دوره های کوشانی الی ورود اسلام (قرن1-9 میلادی) تاریخ گذاری نمودند. سپرده های باستانی این دهکده مساحتی حدودهزارهکتاررا دربرگرفته ونخستین حفریات این ساحه پرعظمت توسط انستیتوت باستانشناسی درسال 1388 آغازوتاکنون (1395) ادامه داردکه نتایج خوبی رادربرداشته است. وقتی مس عینک ازنزدیک مشاهده شودعظمت ساختمانهای کوه عینک، اسکان ومعابدیکه دراطراف آن چون تپه گل حمید، کافرتپه، شاه تپه، شاه مارتپه، وباقی محلات رهایشی با تپه های سرهم ریخته وپهناورووسعت این ساحات انسانرابه حیرت می اندازد. ساحات فوق که ازآن یادشد طی سالهای (1388-1391) تحت کاوش قرار گرفته است که دانشمندان وباستان شناسان زیادی ازیافته ها ودست آوردهای آن طی گزارشهای علمی، سمینارهای ملی وبین المللی، مبحث ومقالات، معلومات مبسوطی ارائه کرده اند. لذا بااکتفا از توضیحات سودمند ایشان وصرف نظرازتذکاربیشترباب سخن را روی اصل مطلب میگشایم.

قراریکه به همه گان معلوم است دلیل عمده حفریات ساحات باستانی درمس عینک استخراج وبهره برداری معدن مس دراین ساحه میباشد، فلهذا ساحاتی که سد راه استخراج معدن بوده وبیشتردرمعرض خطرقراردارد تحت نام (ساحه سرخ) دراولویت کاری قرارگرفته است. ساحه (045) که یکی ازاین ساحات میباشد درقسمت انتهای جنوب شرقی کوه عینک به طول 105 متروعرض آن دربعضی نقاط بین 30 الی50 مترمیرسد موقعیت آن شرقاَ وغرباَ بوده که جناح غربی آن به کوه عینک وجناح شرقی آن به سخره های پوزه همین ساحه می انجامد، قبلاً ازاثرتحقیقات معدن شناسی واجرای مطالعات مقدماتی با افرازچاه ها وجرهای تحقیقاتی شدیداًمتضرر شده که مسیراین جرها بعضی از ساختمان ها ودیوارها را تخریب وحتی ازبنیاد ویران کرده است. این ساحه که دریک نقطه بلند وحاکم بالای اسکان ومعابد ساحات پائین، وبالای تنگی یامعبربزرگ این دهکده، احراز موقعیت نموده وچشم اندازخوبی بالای این دوجهت دارد، ابتدا حدس وقیاس براین بود که ممکن این ساحه یک محل نظارتی وحفاظتی باچند اتاق ساده وخلص چیزبیش نباشد، امابا پدیدارشدن نخستین آثاروعلایم بقایای مجسمه درآغازبخش اول تثبیت شدکه ساحه، ساحه نظارتی نه بلکه یک معبد بزرگ بودائیست. ستوپه که نمادی ازعقاید مذهبی بودائیان بوده وجزمعابد آنها میباشد، تعدُد این بنای مذهبی دراین ساحه موجب شده تا هربخش این ساحه راازآدرس ستوپه ها که به اساس شماره نام گذاری شده اند توضیح دهیم. اولین ستوپه شماره یک نذری به اندازه (ارتفاع 1.10 عرض 1.5 متر) بادوطبقه مُربع ودایروی مرکب ازسنگ های متورق باتزئینات گُل لوتوس درطبقه دایروی یابالایی وهشت کانسول یا ستون پایه درجدارخارجی طبقه اول یا مُربع، که دریک صحن سنگ فرش بنا یافته ازنخستین یافته های ما دربخش اول یابخش غربی این ساحه میباشد.

باالترتیب ستوپه شماره دویااولین ستوپه مرکزی مربع شکل که درجوارشرقی ستوپه شماره یک ودرسطح تقریباً 1.50 مترپائین تر، رُخ به شمال ساحه اعمارشده، به (ارتفاع 2.30 وعرض3.90 متر) دارای دوطبقه فقط ازسمت جنوب طبقه اول آن سالم وطبقه دوم آن که اصلش هشت ضلعی بوده اکنون تنها سه ضلع آن باسه رواق (خالی) به ارتفاع 85 سانتی متر قسماً سالم متباقی ازسه سمت دیگرکاملاً ازهم پاشیده وتخریب گردیده است. صحن یادهلیزطواف این ستوپه که همچنان سنگ فرش میباشد درقسمت جنوب آن سکوی طویلی به اندازه (طول 8.30 ارتفاع 1.15عرض 1.10 متر) ساخته شده که احتمالاً نظربه آثاروقراین موجوده، مجسمه خوابیده بالای این سکووجودداشته که اکنون جزانبارگِل چیزی ازآن باقی نمانده است. این معبد چون دریک نقطه مرتفع وشیب داربنایافته اراضی ناهمواروسراشیبی های آن قسمیست که ساختمانها عموماً بشکل طبقه،طبقه یا درسطوح پائین ترازیک دیگرطرح شده، فلهذا چهارده طبقه زینه سنگی درجناح شمالی، این ستوپه رابا ساختمانهای سمت شرقی مرتبط ساخته ویاهم احتمالاً همین زینه راه عمومی معبد ازسمت پائین باشد. همچنان شش طبقه زینه دیگردرسمت غرب دریک طرح دقیق وموزون این ستوپه رابا ستوپه شماره یک باالاخص بادهلیزواتاق راهبین که درعقب یا جناح جنوبی این ستوپه وجوددارد، وصل میسازد. این ساحه که ابتدابه خاطرسهل سازی کاربه دوبخش شرقی وغربی ازمسیرهمان جرهای قبلاً حفرشده تقسیم گردیده، حدود چهارده ستوپه خوردوبزرگ رابه اشکال مختلف درخودجاداده است. ساختمان هاوبناهای آن به گونه بخش بخش یا دراساس ساختمان ازهم جدا است، درزها وخطوط منفصل بین دیوارها واضحاً بیان میکند که ساخت وسازاین بناهاهمزمان نبوده ویاهم احتمالاً هربخش این معبدکه درطرح وشیوه ساختمانی ازهم متفاوت اند، ازلحاظ عقاید دینی ایشان ممکن چندمذهب وطریقه دراینجا ازخود عبادتگاه داشته اند. همین گونه ستوپه های مرکزی شماره 3 و4 که دریک صحن یامحوطه مستطیل شکل (15.50 در9 متر) درسمت جنوب وآغازبخش دوم جوارشرقی بنای مدورسنگی ( احتمالاً برج) باالمقابل هم بنا یافته، کاملاً متفاوت میباشند. ستوپه شماره سه به اندازه ( طول وعرض3 در3 وارتفاع 1.70 متر) مرکب ازسنگهای منظم دریک طرح زیبا دارای چهار رواق بوده که دوی آن سالم اما خالی و دوی دیگرآن درسمت غربی وجنوبی قبلاً ازاثرکاوشهای غیرمسلکی ازبین رفته وستوپه را ازوسط به دوحصه تقسیم کرده ودربعضی حصص دیواراصلی این ستوپه که پارچه های پلاستربه ضخامت پنج سانتی متر بارنگ سُرمه ئی بسیارخفیف به نظرمیرسد، برعلاوه آن دیواردیگرسنگی که قسمت کمی ازآن به ضخامت 35 سانتی باقی مانده، ممکن بخاطرحفاظت ازرنگ وپلاستراین بناویا بخاطر تغییرشکل ودوباره سازی ستوپه اعمار شده باشد، وجوددارد. افزون براین ستوپه شماره چهارکه ممکن قدیم ترین یااولین ساختمان دراین ساحه باشد به اندازه (3.50 در 3.50 ارتفاع 1.80 متر) دریک شکل ساده مرکب ازسنگ های بزرگ ونامنظم دارای چهاررواق احتمالاً هررواق دوباره باسنگ وگِل پخته پُرکاری گردیده ، بنا یافته است. چیزی که این ستوپه رااز دیگر ستوپه ها دراین ساحه مجزامیسازد، طرح ساختمان ومو جودیت چوبهای منظم کارشده درنبشها وقسمتهای پائینی اطراف این ستوپه میباشد، که تمامی حصص اتصال این چوبها با پارچه های فلزی مخصوص (کج گونه) محکم گردیده، که اکنون جزازپارچه های پوسیده شده وبقایای پودرگونه چوب وآهن چیزی بیش باقی نیست. قابل ذکراست که تمامی دوروبراین ستوپه دارای سکوها بوده واحتمالاً مجسمه های معدود بالای این سکوها وجودداشته، که فقط دریافت سریک مجسمه گلی ازقسمت شمالی ودومجسمه ایستاده یکی فاقد سروبدون رنگ باکمبودی های زیادی درقسمت بدنه، دیگرش ایستاده روبه دیوارسکودرقسمت شمال غربی این ستوپه میتواند مصداق حدس مادراین باره باشد، اماازاثرحوادث طبیعی وکندن کاریهای دزدانه وغیر اصولی جزبقایای چندجوره پا ازبجلک به پائین وپارچه های مخروبه وانبارگل چیزی دیگرازمجسمه های منصوب دراطراف این ستوپه باقی نمانده است.

چیزی که تاهنوزازدست آوردهای خوب ولامثال این ساحه محسوب شده ومنبع الهام ازچگونگی آداب، رسوم، آیین، معتقدات ونحوه اقتصاد درخصوص این ساحه بوده همانا دریافت مجموعه (856) سکه یی است که ازقسمت جنوب شرقی ستوپه شماره 4 تقریباً یک مترپائین ترازسطح دهلیزستوپه ازبین خاکهای نرم دریک خلاع سه کنجی که گویاخودساخته بوده، بدست آمده است. هرچند درمورد مسکوکات این ساحه مطلبی درمجله تحت نام «کاوش های اخیردرافغانستان» چاپ موسسه دافا، ارائه گردیده. مگرتهیه آن مطالب بادست پاچه گی وعجله بوده بدون اینکه مسئول مکلف درامور حفاری ساحه 045، درجریان باشد درخفا صورت گرفته، ضمن اشتباهات املائی وعدم رعایت اصول نگارش مطالب آن به گونه سطحی بوده پژوهشی که دربرگیرنده منابع ومآخذ باشد نیست. به هرحال این سکه ها که درمجموع درشکل وساختمان یکی انداحتمالاً سکه های مضروب همین ساحه بوده زیرا یگانه چیزی که مردم رادرآن زمان دراین جاکشانده همین کان عظیم مس است وهمچنان قرارشواهد، ممکن دومین ضراب خانه دوره حاکمیت کوشانی هابعدازکاپیسا، مس عینک باشد .

نظربه تحقیقات ابتدائی که بالای مسکوکات این ساحه صورت گرفته وبا درنظرداشت نشانه ها واشکال پشت وروی سکه ها به احتمال زیاد این سکه ها کاپی سکه های واسودوااول (Vasudeva) یکی ازشاهان دوره کوشانی (182-220میلادی) که اکثراً در مسکوکات این شاه اشکالی چون «نانا Nana» «آنائیتا Anaita»، (رب النوع فراوانی) و«شیوا Shiva» (رب النوع نابودی) نمایش داده شده است. که دقیقاً دریک رخ این سکه هارب النوع شیواتصویر شده است. واحتمالاً به خاطربازسازی و ضروریات این معبداعانه ویاهدیه شده است.

همانطوریکه ستوپه جزمهم یک معبد میباشد مجسمه هاهم بخش عمده یک پرستشگاه بوده ومقام شا مخی رادردین بودیزم داراست. قرارملحوظات عینی گفته میتوانیم حدود60 تا70 مجسمه خورد وبزرگ درماحول این معبد ساخته شده است که ازبیشترین آنها فقط دوکف پااثری دیگرنیست. اتاقیکه درآن برعلاوه ستوپه شماره 13 تقریباً 18 پیکره دراندازه های مختلف تجسم یافته، درقسمت شمالی ستوپه شماره 3 به شکل مستطیل (6 در 2.5 متر) بنایافته، مجسمه های این اتاق که به جزازسمت شمال اتاق درسه طرف دیگرچسپیده به دیوارپهلوی همدیگر طرح شده، کاملاً فرسوده وبدون رنگ وفاقد سرمیباشند واحتمالاً یکی ازصحنه های آموزشی یااجرای مراسم خاص مذهبی راتمثیل کرده اند. افزون براین، اتاق دیگری که جوارشرقی این اتاق قرار دارد ضمن ستوپه شماره 8 که دروسط آن ساخته شده سه جناح آن به جزازسمت شرق که دروازه اتاق است، دارای رواق می باشد. دررواق جنوبی این اتاق یک مجسمه نشسته بودا که نوک بینی آن اندکی شکسته متباقی اندام آن تقریباً سالم میباشد، با دومجسمه کوچک دیگردردوطرف آن که احتمالاًعبادت کننده باشند دررنگهای لاجوردی وسندری که اصل آن کلاً ازبین رفته وفاقدسرودست وپا هم میباشند، وجوددارد. همچنان رواق غربی این اتاق دارای یک پیکره بودای نشسته ودومجسمه کوچک باعین خصوصیات میباشداماآوانیکه این ساحه به دلایل ناامنیها،مشکلات قبیله وی ... متروک شده گمان براین است که همه راه ها، اتاقها، حجره ها ورواقها توسط خود مردم همان محل ومنطقه به منظورحفاظت مجسمه ها واُمید برگشت دوباره، توسط سنگ وگل پخته محکم کاری نموده اند. بناءً ازاثراین کاررواق غربی این اتاق شدیداً تخریب گردیده وچیزی قابل ملاحظه یی درآن باقی نمانده. رواق سومی یاشمالی همچنان دارای یک مجسمه بودادرحال نشسته بوده که بااندک تفاوت درشکل وهنربکاررفته درمجسمه هامی باشد ووضعیت پس ازدریافت آنها به دلیل بسته کردن رواق باگل پخته وسنگ، بسیارشدیدبوده ودارای تخریبات زیادمیباشد. مجسمه های این معبدکه بیشترازگل ساخته شده وبعداً بارنگهای مختلف رنگ آمیزی شده وبه اشکال زیبا طرح وتمثیل گردیده، شیوه تزئینات آن بیشترازهنرپیکره تراشی گندهارا متاثراست. ونظربه شواهد وبه استناد منابع وسرچشمه ها زیادترپیکره های مس عینک با آثارتپه نارنج، خواجه صفا، خروار لوگروفندقستان شباهت دارد که قدامت تاریخی این آثاربین قرون 4-9 میلادی نسبت داده شده است

قسمیکه گفته آمدیم این معبد متشکل ازچندین بخش است که هربخش ازلحاظ شیوه معماری و طرز ساختمانی ازهم متفاوت میباشند وهرکدام باتفاوت زمانی یعنی مرحله یی اعمارشده است. بدین ملحوظ اتاقیکه درآن پیکره خوابیده بودا وتقریباً شانزده مجسمه خوردوبزرگ دیگردراطراف آن طرح وتزئین شده، درقسمت شرقی ستوپه شماره پنج اعمارگردیده که نظربه طرزساختمان وشیوه معماری، این ساختمان بعد ازستوپه شماره چهارکه احتمالاً نخستین بنا دراین ساحه باشد، ازجمع ساختمان هایست که نسبت به ساختمانهای بخش اول یابخش غربی قدیمی تراست. و درنتیجه ساحه 045 که تعدُد ساختمانها وبناهای مذهبی رادر خود جاداده، بیانگریک زندگی متداوم وسابقه تری نسبت به اقوامیکه دراین حوالی مسکن گزین بودند، میباشد. دیوارهای عریض وناموزون، درزها یکه دربین دیوارها به وضوح قابل ملاحظه است، نبش هایکه گویا زمانی دروازه بوده بعداً دوباره به دلیل بازسازی یاتغیرشکل ساختمان مسدود شده همچنان دیوارهای استنادی که بخاطر استحکام دیوارهای شکستی وبیجاشده وخمیده اعمارشده اند، گاهی هم ساختمانی بالای ساختمان قبلی بنا یافته، همه نشان میدهد که این ساحه ازبدو تائسیس آن چندین بارترمیم وبازسازی ویاهم نوسازی شده است، که قابل ملاحظه می باشد.

درخاتمه میخواهم تذکردهم اینکه حفریات این ساحه تحت سرپرستی نویسنده مقاله بوده، کاروتحقیقات باستانشناسی آن به درجه اکمال نرسیده، عجالتاً هرچه دراین جا مینویسم باقیداحتیاط است. مقصد مان صرف آگاهی مردم عامه ودوستداران تاریخ وفرهنگ، ازیک کشف مهم باستانی است. کشفیاتی که امروزه شهره وآوازه آن حتی بیرون ازمرزهای کشورزبانه میزند. ویقیناً که باکشف این چنین ساحات عظیم تاریخی تشت رسوایی تاریخ نویسان جعل کارازبام افتاده وهذیان گوئی های آنهاکه هرپدیدۀ تمدنی را به خود و تاریخ کشورخود منسوب میسازند ، برملاء میگردد.

ضیاألحق "ضیایی"


مأخذ:

عزیزی نظرمحمد: باستانشناسی افغانستان. جلداول کابل (1381)

کهزاد احمدعلی: تاریخ افغانستان، جلددوم، کابل (1325 )

کهزاد احمدعلی: افغانستان درپرتوتاریخ. کابل (1387)

عارض پوهاندجیلانی: جغرافیای ولایات افغانستان. کابل (1387 )

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل       ۲۷۳    سال  دوازدهم       میزان     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی    اول اکتوبر   ۲۰۱۶