من و عطرت در آسانسور
میلودی های عاشقانه از دورها
رقص بیلی در هوا
من و عطرت در آسانسور
تو و سیاهی
سیاهی و تو
من و عطرت در آسانسور
قارون گونه در زمین فرو رفتن
و فرو رفتن
و فرو رفتن
و دیگر هیچ چیز را به خاطر ندارم
ن.ک
تا دستم را بر می دارم
هزاران آهوی وحشی
در جنگل های دورافتاده آفریقا
دنبال جفت شان میدوند
همینکه دستم را میگذارم
صدا ها آهوی رمیده
نعره زنان برمی گردند
و صد هوای دیگر
طغیان کنان میدوند بسوی جنگل
قلب نیست لعنتی!
هیولای است
که نه وقت میشناسد
و نه زمان
ن.ک
|