کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

غلام حیدر یگانه

    

 
سنگ‌سـرود

 

 

 



اینان، چقدر مرفه اند، خدایا !
که حتا، موهاشان هم طلایی‌ست
دو چشم‌شان، همه لاجورد افغانستان را
به دو نیم می‌کند
و سخن چربِ‌شان
ذخایر عالم را صرف کرده است

اینان که در راه‌هاشان،
رسوم همه زمینیان، جاری‌ست
گربه هاشان حتی در دیدار با قناری،
تواضع، تعارف می‌کنند
چه ملکی‌ست که حتی ما را هم در خطاب،
«آقا» می‌خوانند
ملکی که دروازه‌ی سراشان
با چند سلسله بنفشه، بسته ـ کشوده است
و مکتب‌هاشان،
شوق در المپیای فوتبال را گلدوزی می‌کند

اما، مرا هر شمالی از جا می‌پراند این‌روزها
برای من، اصلا، چیزی سنگ بفرست
خصوصاً از آن سنگ‌هایی که در جای خود، سنگین‌اند
که در این‌جاها نه مومیاییِ نادر غور، به‌عمل می‌آید
نه عسلِ اصیل بدخشان، زخمی را بهم می‌آرد
و نه تمرکز بامیان از فهمی، پیکره می‌رویاند
برای من، قدری کوهپایه هم
بسیار ضروری‌ست، حالا
یا رب العلمین !

لندن ـ ثور 1392
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل            ۲۷۱    سال  دوازدهم       سنبله     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی    اول سپتمبر   ۲۰۱۶