کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

زیور نعیمی

    

 
هذیان

 

 

 



ماه هاست مرده ام
بدون آنکه کسی برایم گریسته باشد
تعجب ندارد
خودم فاتحه ام را خوانده ام
مگر این گل سرخ را چه کسی
گذاشته بر گورم ؟
شاید دستهای تو بدون آنکه خودت آمده باشی
به اتاقم می اندیشم
به گلهای افسرده میان گلدانها
که در جستجوی عاطفه سر گردانند
کتابها میان قفسه اضطراب زیبا دارند
تا باری دیگر چشم های مرا بخوانند
تخته ی شطرنج آتش بس اعلان نموده
دیوار ها جز عبور لحظه ها چیزی را به یاد ندارند
و پرده ها که رقصی نمیکنند
و دگر هیچ گلی رویشان نمیروید
مگر پنجره !پنجره ی راز دار
دیگر گوشش از صدای انتظار خالیست

زیور نعیمی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل            ۲۷۰    سال  دوازدهم         اسد/ سنبله     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی    ۱۶ اگست ۲۰۱۶