رفت اوکه «قول و قرارراد مردها»نوشت
افتاد ستاره یی دنباله دار سرنوشت
ازاد گشت «گدی پران» سه پارچه اش درهوا
یادگار«قحط سالی» ما بانوک قلم نوشت
رمز نهانش به« درز دیوار» خانه بود
بنوشت راز امدن خود سوی بهشت
منگربه« کوچه ما »لیک کوچه ماه
تخم شعروشاعری را به دل ماه بکشت
« نازی جان» مویه کن بنگر که رفت ان ناز پرورت
«وقتی نی ها گل کند» گل های بی سرنوشت
نوشت داستان« گربه چهارم» را چه خوب
بعد او امد سه جین گربه یی دیرو کنشت ؟!
رسم عشق و عاشقی بجاماند و خود برفت
« هرکسی ان درود عاقبت کارکه کشت »
درهربیت شعریک کتاب دوکتور ذکرشده است .
مردهاره قول است ، درزدیوار، گربه چهارم ،گدی پران باز و قحط سالی.
شعر
سیدداود یعقوبی
|