همواره گفته شده که زن مظهرلطف ومهربانیست، زن گل خوشبو و زیبای زندگیست
،زن مهراست ومحبت ، زن سعادت است و خوشبختی،زن چراغ است و روشنائی ،زن مادر
است و خواهر... و بالاخره بهشت زیر پای مادر است.
اما با درد و دریغ که در سرزمین ما ، زن را به جرم زن بودن کشتند ،
سوختاندند ، سنگسار کردند ، گوش و بینی بریدند ، ناخن کشیدند ، و ... .
زنان افغانستان در قرون متمادی دوشا دوش مردان کار و فعالیت نموده ، بلیات
و رنجهای فروان ومطول را متحمل شده اند.
اگر به قرا و قصبات اطراف و اکناف کشور به دیدۀ بصیرت بنگریم ملتفت خواهیم
شده که زنان دهاتی ما علاوه بر رسیدگی به امور منزل و نگهداری و پرورش
کودکان خویش خدمت و پرستاری مواشی را نیز عهده داربوده و علاوه بر آن همگام
با مردان در مزارع فراخ به امور طاقت فرسا اشتغال داشته اند .
این موجود ظریف طبیعت در این مناطق علاوه بر آنکه از وسایل آسایش و راحت
محروم بوده ، از وسایل و امکانات ، آرایش فزیکی و معنوی بی بهره و از
استراحت و تفریح بدور بوده اند وهمواره در مبارزه با طبیعت با چهره های
سوخته و آفتاب زده و پاهای برهنه در تپش و جنبش بوده اند و عمری با خار بُن
ها دست و پنجه نرم کرده اند تا قوت لایموت برای فرزندان خویش تهیه نمایند.
این زنان محروم از نعمات و لذات مادی زندگی نه تنها از علم و دانش بی بهره
بوده ، بلکه از تحصیل و پیشرفت های اجتماعی اصلاً بی خبر و در تاریکی بسر
برده اند.
برگردیم به شهر هاو مراکز پیشرفته تر کشور، دراین مراکز زندگی راحت که حد
اقل سزاوار و شایسته یک زن باشد نصیب زنان نبوده خصوصاًدر سالیان اخیر در
دورۀ سیاه تروریزم و تحجر طالبانی، زنان از تمام حقوق حقۀ خویش محروم
گشتند.
در این دوره زنان در همه عرصه ها خصوصاً از وظایف دولتی طرد شدند، دروازه
های مکاتب و پوهنتون ها بر رخ ایشان بسته شد، آزادی انسانی آنها سلب و در
زیر برقع با شلاق و خمچه شکنجه شدند. این زنان با وجود شکنجه های جسمی و
روحی به مبارزه خویش علیه سیه کاران دغل ادامه دادند و در چهار دیواری خانه
ها کورسهای آموزشی مخفی تشکیل دادند که زنان و دختران در این کورسها به طور
مخفیانه و دور از انظار دشمن علم و فرهنگ به تحصیلات خویش ادامه دادند.
مزید بر آن برای حصول نفقۀ خانواده با شوهران و برادران خویش بازو داده ،
در خانه و کاشانه خویش به امور مختلف اشتغال ورزیدند و زحمات بی حد و حصررا
متقبل شدند که انگشتان سر کوفته ، شانه های خمیده ، مو های سپید و چین و
چروک روی و جبین این قشر با همت و صابر جامعه شاهد مدعای ماست.
عدۀزیادی از زنان افغان در جریان سالهای جنگ در کشور به سوگ شهادت شوهران و
فرزندان خود نشسته و از مجروحین، ملولین و معیوبین پرستاری و تیمار داری
نموده اند . این زنان بلند همت که صنایع ظریف و قیمت بهای آنها در قرون
متمادی در به بازار های جهانی عرضه گردیده بهترین مؤلدین صنایع دستی کشور
بشمار میروند.اجناس انتیک از قبیل قالین های زیبا و خامک دوزی های نفیس و
دیگر صنایع دست دوزی افغانی که شهرت جهانی دارند،محصول دستان ظریف این زنان
میباشند.در حالیکه زنان کشور ما بیشتر از نصف جامعه ما را تشکیل میدهند با
وجود همۀ اینها زنان افغانستان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم بوده
اند.
نظر به نورم های بین المللی ، زنان مساوی با مردان حق اشتراک در
انتخابات،حق تحصیل،حق کار و فعالیت در امور دولتی و خارج از منزل و دیگر
حقوق را دارند.برای رسیدگی و پیشبرد بهترکار، اطفال شان به کودکستان و
شیرخوارگاه ضرورت دارندکه نیل به این اهداف انسانی مستلزم مبارزۀ بیشتر
زنان میباشد.
هرچند به کمک جامعه جهانی و دولت در طی بیش از چند دهه حمایت های صورت
گرفت. اما در عوض خشونت علیه این قشر محروم جامعه به اوج رسید. گرچه ظاهرآ
نهاد های هستند که بنام مبارزه علیه خشونت را براه انداخته اند ؛ برعلاوه
که موثر واقع نشد ... .
نیل به اهداف انسانی مستلزم مبارزه بیشتر زنان میباشد. زنان میتوانند به
مثابه سفیران صلح در تحقق روند صلح دائمی و پایدار درکشور نقش خویش را ادأ
سازند، با تشویق شوهران و برادران و پدران شان در ختم جنگ و به وجود آمدن
صلح نقش مؤثر ایفأ نمایند. زیرا دسترسی به خواست و اهداف گسترده انسانی
بدون موجودیت امن وآرامش امکان پذیر نبوده سایر پیشرفت ها را تحت شعاع خویش
قرار خواهد داد . پس باید برای بدست آوردن حقوق حقه خویش پیکار و تلاش
ورزید. |