تو پیر نمی شوی
جاافتاده تر
فقط چند رگه ی خاکستری
از شعرها برخواسته اند
و بر شقیقه هایت نشسته اند
میان پیراهن هایت به مهمانی سالهایی می روی
که بدون تن من در میان عکس ها خلاصه می شود
یکی دوخط
شبیه خط بیرنگ دست چپم برگونه هایت
نشان فراز و فرود هایی است
که من جا ماندم درچین پیراهنم
و تو پیرامون تمام حاشیه های مردانه قد کشیده ای
این چنین ما به موازات هم نمی رسیم
من شکل خط منحنی تاریخ ام
و تو ادامه ی تمام پیامبران مذکر
زهرا اسرافیل
۲۰۱۶/۰۶/۲۱ |