کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

رشید مهران

    

 
خامه های خام
جستاری در باب قرائت نادرست از زبان فارسی که اینجا و آنجا در آئینۀ پندار کوته نظران چهره می نمایاند
 

 

 

 



شبکه جهانی بی بی سی اخیرآ خبری مبنی بر اینکه کسی بنام مهدی غبرائی، رمان های نویسنده افغان عتیق رحیمی را که به فارسی نوشته شده وسپس به زبان های انگلیسی و فرانسوی برگردان شده است، از روی ترجمه انگلیسی آن به زبان ایرانی ترجمه کرده است. این خبر که مایۀ تعجب ما گردید، این پرسش ها را نزد ما به وجود آورد که: آیا فارسی زبان فارسیان نیست؟ فارس بدون زبان فارسی بی هویت نمی گردد؟ زبان ایرانی چیست؟ گپ های داریم که با شما شریک میسازیم:
نگاهی به تاریخ فارس نشان میدهد که فارس چندین بارمورد تهاجم قرار گرفته و به هویت مردم شریف و با عظمت این قلمرو صدمات شدید واردآمده است. پس از تهاجم اعراب که با زور شمشیر و کشتارهای جمعی ، عقیدتی بر آنان تحمیل شد. باور فارسیان هم به نفع متجاوزان تغییر کرد و سالها را در برگرفت تا فرهنگ حاکم دربین مردم جا بازکند و قسمآ پذیرفته شود.
با موقیت جغرافیایی و بازی های سیاسی قدرت ها، بار دیگر به باور فارسیان، تهاجم صورت گرفت. اما اینبار نه با شمشیر و تفنگ، بلکه توسط چندتن اجنت و اجیر:
مقصود علی هندی « مجلسی » که همرکاب برادران شرلی انگلیسی وارد فارس شدند. مطابق پلان در اندک مدتی با استفاده از دربار صفویان به بهانه عرب ستیزی توانستند بار دیگر به باوردینی و هویت شان تسلط یابند و مجلسی و احفاد او ایده عرب ستیزی را ترویج دهند، اما این تکتیک سیاسی در دراز مدت نه تنها علیه عرب، بلکه به نفع عرب و عرب پرستی تبدیل شد و کار به جای رسید که هر فارسی در پنج قدمی منزل خود به پای امام زاده عرب سرتعظیم فرودآورد، از اواستمداد جوید و طلب عفووبخشایش نماید وفارسیان خلاف آنچه تزریق شده بودند عمل نمایند و به فرهنگ و هویت خود صدمه بزنند.
نگارنده که چند سال پیش به آرامگاه فردوسی بزرگ حضور یافتم مشاهده کردم که آخند های عرب پرست شهکار های خلق شده از صحنه های شهنامه فردوسی را که در اطراف آرامگاه توسط دستان هنرمندان چیره دست از سنگ مرمر آفریده شده بود شکستانده و نابود کرده اند؛ کاری را که طالبان با شکستاندن پیکره های بودا در بامیان افغانستان وگروه داعش با ویرانی شهرتاریخی پالمیرا در سوریه انجام دادند.
این عرب پرستان تمام افتخارات و قهرمانی های کشور شانرا در برابر اربابان عرب خود نادیده میگیرند وازرشادت های مردم خود به بدی یاد میکنند. به گونه مثال: احمدعلم الهدی نماینده رهبر مذهبی ایران وامام جمعه مشهد در اکتوبر 2015 در دیدار با مدیران تربیت بدنی مشهد از ابومسلم به عنوان یکی از دشمنان سرسخت امام رضا نام برد وگفت ابومسلم یک انسان جانی ، بی باک و بی بندو بار بود که مایه ننگ اسلام است و همچنان اواز جنبش سیه جامگان انتقاد شدید نموده و آنان را لشکر ابو مسلم نامید.
گام دیگر در بی هویتی فارس خودخواهی رضا شاه بود که در پی حمایت امریکا و انگلیس چنان غره شد که خود را وارث امپراطوری ایران و شهنشاهی آن دانست و نام فارس از سال 1314 به ایران تغییر کرد. گردانندگان این سیاست استدلال کردند که نام ایران در برابر فارس خیلی باعظمت و پر شکوه است و گویا فارس افتخاری ندارد.
بخش هایی ازنامه متحدالمال نمبر 41749 مورخه 3-10-1313 وزارت خارجه ایران فعلی را سند میآوریم که چگونه فارس یا پارس یا پرس به ایران تبدیل شد:
«.... از نقطه نظرنژادی چون مولد و بنیاد نژاد آرین در ایران بوده طبعیی است که خود ما نباید از این نام بی بهره بمانیم. خاصه که امروز در پارۀ از ممالک معظم جهان سرو صدا هایی در اطراف نژاد آرین بلند شده که حاکی از عظمت نژاد و تمدن قدیم ایران است. و پارۀ از ملل فخر میکنند که از نژاد آریائی هستند.
نکته دیگری که حایز کمال اهمیت است .هر وقت که کلمه پرس گفته و نوشته میشود فورآ خارجیان ضعف وجهل، بدبختی و تزلزل استقلال، هرج و مرج و بی استعدادی........پرس.......حالانکه با تغییر اوضاع ممالک........و ترقیاتی که در سنوات اخیر پیش آمده جای آن دارد تا لغت پرس که همیشه خاطره اوضاع گذشته را به یاد میآورد متروک و اسم واقعی مملکت یعنی ایران معمول گردد......تصمیم گرفته شد که از اول فروردین 1314 به موقع اجرا گذاشته شود.»
این بود بخش هایی از متحدالمال وزارت خارجه ایران که به نمایندگی های سیاسی اش صادرشد و نام پارس به ایران مبدل گشت.
فلات ایران شامل سرزمین وسیعی حدود 2600000 کیلو متر مربع شامل آسیای میانه، ازرود سند تا دریای نیل ، خلیج فارس وبحیره عمان را در بر میگیرد. مرکز و مهد آریائیان بلخ و به تاکید شهنامه فردوسی جایگاه آرین ها همان محلاتی است که امروز در تشکیلات اداری افغانستان به همان شکل اولیه آن باقیمانده است. مثل: کابل، بلخ، تخار، بدخشان، سمنگان، قندهار، نیمروز، زابل، بست و..........
به همین خاطر بود که این تغییر نام در افغانستان مورد اعتراض مورخان و فرهنگیان قرار گرفت . دانشمندان وبزرگانی چون عبدالحی حبیبی واحمدعلی کهزاد صدای خود را بلند کردند، اما چون محمد ظاهر شاه به تاریخ و فرهنگ کشور خود علاقه نداشت واز جانبی جیره خوار حامیان ایران بود، در برابر این مسأله تاریخی سکوت اختیار کرد.
از آنجائیکه فارس هیچگاه ایران نبوده بلکه جزء از ایران است، باتغییر نام به مشکل هویت گرفتار شده است. جهان با نام فارس و تاریخ آن آشنا است و هیچگاه نمیشود همه نامها، پدیده ها ودست آورد های فارس را به ایران منتسب کرد. فارسیان مجبورند تخلص دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی، ابن سینای بلخی و سید جمال الدین افغانی را حذف کنند و بجای آن بنویسند ( ایرانی ) که تجاوز آشکار بنام و شخصیت آنانست و زمانی هم به قول معروف مجبورند موقف شتر مرغ را بگیرند، تلاش دارند وتاکید می کنند ایران نگوئید فارس بگوئید و اگر در جائی گفته شود خلیج عربی آنان سروصدا راه می اندازند که لطفآ فارس بگوئید. اخیرآ در ماه می 2016 اعتراض رسمی وزارت خارجه ایران نسبت به پیشنویس یک قطعه نامه در کنگره امریکا که درآن کلمه خلیج عربی به جای خلیج فارس بکار رفته است، تحویل سفارت سویس درتهران شد. (سفارت سویس حافظ منافع امریکا در ایران است )
همچنان فارس مجبور شد نام محلات دیگری در داخل قلمرو خود را تغییر دهد.به گونه مثال: نام زابل در سال 1316 در ناحیه نصرآباد استان بلوچستان ایران گذاشته شد و یا تغییر نام عبادان به آبادان و یا اهواز به خوزستان و ........
حادثه دیگری که در این روز ها مورد تبصره همگان قرار گرفته اقدام دیگری است در جهت بی هویتی پارس، شخصی بنام مهدی غبرائی اینبار میخواهد زبان فارسی را هم از فارسیان بگیرد و بنام زبان ایرانی گویا زبان دیگری برای فارس ایجاد کند وبه همه تاریخ، افتخارات و فرهنگ فارس پشت پا بزند و نسل آینده را از گذشته اش بیگانه سازد. این شخص رمان های خاک و خاکستر و هزار خانه خواب و اختناق عتیق رحیمی داستان نویس شناخته شده کشوررا که به زبان فارسی نوشته وبه زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده از متن انگلیسی آن گویا به زبان ایرانی ترجمه کرده است. ( فهمیده نشد منظور شان اززبان ایرانی چیست ) گردانندگان سیاست های ایرانی سازی و عرب ستیزی هم اکنون فارس را در تضاد با جهان قرار داده اند. ایران با همه فرهنگ ها و ادیان در جنگ است.
در ایران دیگر اندیشی جای ندارد و حتی مسلمانان حق اجرای مناسک دینی خود را ندارند و مسجد شان ویران میشود. شاه عبدالله پادشاه پیشین عربستان سعودی باری گفته بود: دین شان عربی، قرآن شان عربی، قبله شان عربی و دشمن شان عربی.
به بهانه زبان ایرانی، فارسی ستیزی در کنار عرب ستیزی و غرب ستیزی علاوه شده ورنه اگر قرار باشد زبان ایرانی بگوئیم در ایران با محدوده کنونی زبانهای آزری، کردی، ترکمنی، بلوچی، عربی و.......هم سخن گفته میشود.
آنچه استنباط میشود منظور مهدی غبرائی و همفکران شان فارسی ستیزی است که فارس را با همزبانان فارسی گوی شا ن جدا سازد.
ما که فارس را بدون زبان فارسی و خط فارسی بی هویت می یابیم سخت علاقمندیم که با فارسیان به زبان بلخ ، وبا فرهنگ آریائی زندگی باهمی داشته باشیم.

رشید مهران




 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل             ۲۶۶      سال  دوازدهم          جوزا/ سرطان     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی      شانزدهم جون   ۲۰۱۶