به یادش آه و افغان می پرستم
جنون خانه ویران می پرستم
مرا جمیعت خاطر از آنست
که آن موی پریشان می پرستم
به امیدی که سوزم در غمش جان
شب تاریک هجران می پرستم
دلم داغ جنون دارد خدایا
شقایق در بیابان می پرستم
چه باک ار بی سرو سامانم از وی
که من نی سر نه سامان می پرستم
گریبان چاک می گردم به کویش
چوآن چاک گریبان می پرستم
کنم تا درد خود "یوسف "فراموش
می دیرینه از آن می پرستم
م.یوسف صفا
|