کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

شاه محمود محمود

    

 
تاریخچه مطابع در افغانستان

 

 

 

بخش هفتم
نابودی وآتش سوزی مطابع با آمدن مجاهدین وتاسیس د.ا.ا 8 ثور 1371 هـ ش
مقدمه : 
مردم ما هنوزبا مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکردند که تغییراتی در سازمان دولتی افغانستان به وجود آمد . داکتر نجیب از یکسو در گیرودار به اصطلاح مصالحه ملی و فراخوان خویش از قومندانان محلی و افراد صاحب نظر و بزرگان اقوام و از سوی دیگر دردرون حزب با مشکلات و سمت و سوی رفقای انقلابی مشغول بود. جناح های متعددی درداخل و خارج افغانستان ؛ از وضع موجود سود می جستند .
مجاهدین مقیم پاکستان وایران، دولت های همسایه چون ایران و پاکستان و هند و مهمتر از همه امریکا و روسیه و عربستان و استثنا" سازمان ملل متحد برای منافع خویش دراین کشور برای سود های کلانتر سرمایه گذاری میکردند .
افغانستان کشوری است که در پهلوی فیصدی مردم به پیروی آیین هندویی و سک ؛ اکثریت قاطع مردم این کشور مسلمان هستند، و دست زدن به عقاید و ایین و دین این مردم ؛ درحقیقت دست زدن به خطرات نابخشودنی میباشد . کودتای 7 ثور به مثابه دست زدن و احیاء و یا اصلاح عقاید و عنعنات و یا به اصطلاح فروپاشی فرهنگی قرون وسطایی ؛ سبب شد تا این خطرات را 14 سال متحمل گردد . باوجودیکه کارگزاران این کودتا ؛ ظاهرا" خود را زاده توده ها می دانستند اما عدم شناخت شان از توده ها و جامعه سنتی ؛ سبب شد تا عملا" مردم به کوه ها بروند و یا از سرحدات خارج شده و علیه آنها قرار گیرند .
پیشینه نهضت اسلامی :
قبل از اینکه کودتای هفت ثور؛ جمهوری افغانستان را ساقط نمایند ؛ در دهه دیموکراسی ( 1343 – 1352 هـ ش ) احزاب ونهاد های اسلامی در پهلوی روند چپ گرا ؛ نام و نشانی از خود به جا گذاشته بودند. تا جاییکه تصامات صلیقوی و لفظی و زد و خورد های اندیشه ایی آنها در خیابان ها و لیسه ها و پوهنتون کابل ؛ درخاطرات نسل دیروز؛ باقی و پابرجاست . شاید جریده گحیځ اولین جریده اسلامی در در دهه دیموکراسی از روحانی روزنامه نگاربه نام منهاج الدین گحیځ فرزند قاضی برهان الدین ؛ که در خانواده ای روحانی در چارتوت خان آباد در ولایت قندوز به دنیا آمد. علوم متداول دینی را در همانجا فراگرفت و برای تبلیغ اسلام به روزنامه نگاری روی آورد. او به زبان های فارسی و پشتو می نوشت و به منظور آگاه سازی مسلمانان افغانستان به سرنوشت سیاسی و تاریخی خود وآگاه نمودن آنان نسبت به دشمنان شرقی و غربی نشریه هفتگی گحیځ (به معنای صبح و یا فجر) را در 1347 هـ ش به دو زبان فارسی و پشتو منتشر کرد .
گهیج نشریه ای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. این روزنامه با سیاست های امپریالیستی آمریکا،‌صهیونیسم و کمونیسم به شدت مبارزه می کرد. 
منهاج الدین گهیج از زمره فعالان سازمان نهضت اسلامی که به اختلاف نام آن را جنبش جوانان مسلمان یا جمعیت جوانان مسلمان، گفته اند. این سازمان در 1348 هـ ش ، ‌توسط عده ای از محصلان پوهنتون کابل به وجود آمد و بسیاری از بنیانگذاران آن در زمان محمدظاهر شاه اعدام شدند . 
گحیځ همزمان، با گروه و احزاب چپی به مبارزه پرداخت و شاید از همین رو در شب جمعه 16 سنبله 1351 هـ ش در منزلش، توسط یک گروه مسلح و به همراه دو مهمان خود کشته شد . (1 ) 
اما با کودتای 1352 هـ ش ؛ کارگزاران مخفی و دست اندرکاران گروه های شناخته شده که در صدد نابودی جمهوری جوان افغانستان و شخص محمد داوود بودند؛ اعمال انجام دادند تا مخالفان سیاسی خویش را با موجودیت محمد داوود سر به نیست نمایند. وزارت داخله با قدرت بیشتر افراد برجسته کشور را به بهانه های کودتا و مخالف با حمهوریت اعدام و یا به زندان انداخت . طرف های مقابل هم ارام نه نشسته دست شان به گریبان رییس جمهور رسید . زمینه یی درگیری ها به وجود آمد برخی زندانی شدند و برخی دیگر هم از کشور بیرون رفتند. این بخش که مربوط به سازمانهای نهضت اسلامی یا اخوان المسلمین بودند ؛ وسیله یی بسیار مجهزی بودکه از طرف پاکستان علیه محمد داوود استفاده شدند . تعدادى از آنان (مانند غلام محمد نيازى و سيف الرحمن) دستگير و برخى (مانند برهان الدين ربّانى و گلبدين حكمتيارو احمدشاه مسعود با حدود 50 نفر دیگر ) به پاكستان پناهنده شدند .
ذوالفقار علی بوتو صدراعظم پاکستان از این موقعیت برای فشار بر محمد داوود رییس جمهور استفاده کرد و بعدازیک تمرین مقدماتی و فراگیری استعمال سلاح شامل تفنگ و تفنگچه به گروپ های جداگانه تقسیم بندی شده، وهنوز نمیدانیم که در هرگروپ چند نفر بودند. آنچه پیدا است اولین گروپ شامل 40 نفر بود که آموش نظامی دیدند .این گروپ ها وظیفه داشتند تا به ماموریت ها و قرارگاه های پولیس در پکتیا و بدخشان و ننگرهار و پنجشیرحمله نمایند .آنچه مسلم است تعداد به سرکردگی احمدشاه مسعود و نسیم مسلمیارو دیگران به طرف پنجشیر امدند تا بنابرگفته های عزیزمراد که پاکستانی ها عقیده مند بودند تا این تعداد در مرز ها و ولایات هرج ومرج راه انداخته و محمد داوود را پریشان بسازند . (2)
شورش های 31 ثور 1354 هـ ش = 21 می 1975 م ولسوالی سرخرود ولایت ننگرهار و اول ماه اسد 1354 هـ ش = 23 جولایی 1975 م درپنجشيرو عدم دستیابی به موفقیت که انتظار میرفت ؛ پيامد ناهنجار براى محمد داوود رییس مجمهور و اخوانی ها داشت: دستگيرى و شكنجه بسيارى از نيروهاى مسلمان در داخل، و بروز انشعاب ميان رهبران قيام در پاكستان و شكل گيرى احزاب مختلف اسلامى .
در پهلوی آن؛ محمد داوود، موقعیت خود را در تزلزل یافت .و ناگزیر در سیاست داخلی و خاجی تغییراتی به وجود آورد . چنانچه پس از اين حادثه، درصدد كاستن تعداد نيروهاى چپ از دولت و فاصله گرفتن از شوروى برآمد و از جانب ديگر همچنان براى بهبود روابط با پاكستان و ايران كوشيد . (3)
همچنان وقایع جشن و سالگرد استقلال افغانستان هنوز با گذشت چهار دهه در خاطر مان است . قطع شدن سیستم برق در شب جشن و ، معطل گذاشتن طیاره آریانا از دوبی که مواد و وسایل آتشبازی را با خود حمل مینمود . برخی مینویسند که اتشبازی شب جشن به خاطر سرو صدای انها زمینه کودتای علیه محمد داوود را تدارک ندیده باشند . بنا" از مراسم اتشبازی صرف نظر شد . روی همرفته این قضایا و حوادث ؛ همه دست بهم داده و رییس جمهور را متوجه ساخت و به اصطلاح زنگ خطری بود که موصوف خود را جمع و جور نماید و با گروه ها مختلف مقابله نماید .
آغاز دولت اسلامی افغانستان و پایان ج .د.ا. :
از اول سال 1371 هـ ش یعنی روز نوروز که شهر مزارشریف به عوض میله گل سرخ؛ حضور نظامیان و چکمه پوشان مجاهد با تبانی و اتحاد جنرالان کابل سقوط داده شد ( 27 حوت 1371 هـ ش ) و داکتر نجیب را به فروپاشی آنی و زودهنگام مواجه ساخت ( خلع از قدرت ساعت 2 و 30 دقیقه شب پنجشنبه 27 ماه حمل 1371 هـ ش = 16 اپریل 1992 م ) (4 ) ؛ به خصوص اتحاد مثلث بین تعداد از احزاب اسلامی؛ عمر کودتای ثور را کوتاه تر ساخت . متعاقبا" احتمالا" دستگیری داکتر نجیب و پناهنده شدن موصوف در دفتر سازمان ملل؛ امدن مجاهدین را به کابل تسریع بخشید . چند روز قبل از 8 ثور؛ شهریان کابل ناظر حضور برخی مجاهدین ولایات شمالی به کابل بودند که در سرویس های ( ملی بس ) به نقاط استراتیژیکی انتقال داده میشدند . در ادارات دولتی سراسیمگی و هیجان توآم با ترس ؛ اعضای ح . د. خ . ا یا حزب وطن را گرفته بود. برخی فرار را برقرار ترجیح داده از کابل بیرون رفتند . به تاریخ 7 ثور به عوض برگزاری جشن کودتای ثور؛ افراد شناخته شده دولتی؛ به طرف شمال و جنوب رفتند تا حامیان خویش را پیدا کنند . شهر کابل دیگر شهر سالهای قبل نبود . مردم شهر میدانستند که حادثه در شرف وقوع است . تا اینکه صبح زود روز 8 ثور طلسم دیوار های کابل شکست .شهر بدون مقاومت سرفروآورده و مجاهدین را به استقبال گرفت . اما این استقبال ؛ پاداش نیک نداشت . گروه ها و احزاب برای گرفتن کاخهای رویایی ارگ وصدارت و وزارت خانه ها پیشدستی نموده هریک تلاش داشتند تا بیشترقصر و کاخ و منزل و زمین تصاحب کنند و بیشتر باندوزند. این کابل و مردمان آن ؛ با چشمان ازحدقه برامده ؛ ناظر شکست و ریخت خویش بوده و میدیدند که چگونه ستمگرانه به یغما برده میشوند . مردم ایکه تابلوی نیک از مجاهدین برای خویش تصویر نموده بودند به یکبارگی شکست . چور و چپاول با دستان افراد غیر مسؤول ؛ در هرگوشه شهر هویدا بود . نمیتوانم داستان هفتاد ویک نبرد رستم و سهراب را دراین مبحث بگنجانم . آنچه گذشت مردم و شهریان کابل هرگز نمی بخشند .
اما انتقال قدرت از سوی عبدالرحیم عاطف معاون رئیس ج .د . ا ، به پروفیسورصبغت الله مجددی، رئیس جبهه ملی نجات اسلامی، عملا به حکومت حزب دموکراتیک، خاتمه داده شد . این بار نوبت به مجاهدین رسید که با گرایش اسلامی قبضه قدرت را دردست بگیرند که اولین قدم در این راه حکومت انتقالی دو ماهه صبغت الله مجددی بود . بر اساس توافقات در میان تنظیم های جهادی، برهان الدین ربانی رهبر حزب جمعیت اسلامی درسرطان 1371 هـ ش برای مدت 4 ماه به حیث رئیس دولت اسلامی افغانستان، قدرت را در دست بگیرد . اما دیده میشود این مدت استمرار یافت و باعث نبرد های بیشتر گردید .
پس از پيروزی مجاهدين در 8 ثور سال 1371 هـ ش ، رهبران احزاب و تنظيم های جهادی برای رسیدن کابل عجله به خرچ دادند. و برخی خود را به کابل و برخی دیگر تا حومه های شهر رسیدند . اما دراین گیرو دارمردان غیر مسؤول و افراد استفاده جو از در دیوار ریختند و با ریسمانهای که درکمر بسته بودند چنان شتاب داشتند تا شهر را چون فاتح صعود نمایند و دار و ندار آنرا با ریسمان پیچانیده ؛ از کشور بیرون ببرند و برخی بیل و کلند به دست داشتند تا هفت طبقه خاک کابل را برداشته و این شهر تاریخی را از گناه پاک کنند و مطهر گردانند . با این همه بی سرو سامانی و اشتعال جنگ گروه ها و تنظیم ها که در مراحل و سالهای بعد روی داد . بار بار اتحاد های احزاب و تنظیم ها ایجاد شد و روی مناسبات تقسیم قدرت از هم گیسخت و شکست . 
سرنوشت مطابع :
در دوره مجاهدین مطابع و روز نامه نگاری سیر قهقرایی خویش را پیش گرفت . با وجودیکه مجاهدین سابقه طولانی در انتشار صد ها روزنامه و مجله و مطابع داشتند . بعد از ایجاد دولت اسلامی افغانستان نتوانستند از فرصت های طباعتی برای پیشبرد روند دولتی استفاده ببرند . مجاهدین در هجرت از اولین اخبار بنام شهادت تا صد ها روزنامه و ماهنامه به زبان پشتو و دری و انگلیسی و عربی که در پاکستان و ایران و حتی کشور های اروپا انتشار می یافت . سابقه مطبوعاتی شان را نشان میداد اما زمانیکه کابل را بدست آوردند ؛ جنگهای تنظیمی اثرات ناگوار در هر عرصه وارد نمود .
بصورت مشخص مطبعه دولتی با اولین روز ورود مجاهدین روز سه شنبه 8 ثور 1371 هـ ش = 28 اپریل 1992 م اشغال و بعدا" تا جاییکه توانستند لوازم واموال آن را چور و چپاول نمودند و با تآ سف مراکز یا انگر های طباعتی با ملحقات و تحویل خانه مطبعه دولتی که مرکز فرهنگی افغانستان را تشکیل میداد؛ طعمه آتش ساختند. دراین آتش سوزی سی پایه لینو تایپ و مجموعه های فرهنگی که توسط نویسندگان و مؤرخین تآلیف شده بودند همه خاکستر شدند . این اتش سوزی در این جا پایان نیافت . مطبعه دولتی که در سال 1344 هـ ش به مصرف نود ملیون افغانی با زیبایی تمام در شهرکابل اعمار شده بود در شب شنبه 6 حمل 1373 هـ ش اتش زده شد و قسما" تخریب گردید . پس از این همه اتش سوزی ها ؛ دولت یا جمهوری اسلامی افغانستان با مشکلات زیاد طباعتی مواجه شد. اما ندرتا" و گاه گاهی روز نامه‌های ذیل بچاپ می‌رسید هفته نامهٔ کابل، روز نامه صبح امید، فریاد عصر، هنداره، شهر، ارشادالنسوان، امهات المومنین و بالاحصار .
مطابع وزارت معارف ، دفاع ملی، صکوک و مطبعه حزبی مطبعه وزارت تحصیلات عالی و مسلکی و نشرات پوهنتون کابل قسما" توسط افراد احزاب مختلف اشغال و آنچه که در آنها گذشت ، کمتر از مطبعه دولتی نبود .مسؤولین آنها تغییر و به عوض افراد که مربوط تنظیم خود شان بود مقرر گردید . 
جنگ های بین احزاب در شهر کابل سبب شد که شهر به نقاط مختلف نظامی تبدیل شود . تا جاییکه رفتن به آنها ناممکن شد . کتابخانه ها به یغما رفت . ماشین های تایپ و چاپ پارچه پارچه شد . وزارت خانه ها و ریاست های مستقل حیثیت قطعات نظامی را به خود گرفت . مراکز فرهنگی و سینما ها هم چون مطابع به سرنوشت شوم مبتلا شد . در کل نبض جامعه ؛ مسیر اصلی خویش را رها و به بیراهه رفت .
زیرنویسها : 
1 – منهاج الدین گحیځ ، ویکی پیدیا .
2 - علم - عبدالقدیر، روایتی از عزیزمراد، سایت فیروزکوه 
3 - فرهنگ – میر محمد صدیق ،افغانستان در پنج قرن اخیر، ج 2، ویرجنیا ،1369 هـ ش ، ص 23 – 25 .
4 - فوفلزایی - عزیز الدین وکیلی ، فرهنگ باستان کابل ، ج دوم ، کابل ، 1387 . ص 1260
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل               ۲۶۴       سال  دوازدهم          ثور/جوزا     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی       شانزدهم می  ۲۰۱۶