من همواره مطالبی را پیرامون تحریم موسیقی واثرات مثبت و
منفی آن روی اعصاب ، حکم اسلام در مورد ترانه وموسیقی و چگونگی آن از طریق
اطلاعات جمعی و صفحات مجازی فیس بوک ، ویب سایت ها و کتاب ها مشاهده و
مطالعه می نمایم . درین مطالعات من فتوا های ضد نقیضی از طرف علما شنیده ام
که گاهی بعضی علما به شدت موسیقی را تحریم نموده و شنیدن آنرا هم مجاز نمی
دانند. خوب به یاد دارم که سی و پنج سال قبل در ولایتی که من زاده شدم
همواره کنسرت های موسیقی با شکوه زیادی از طرف هنرمندان مشهور رادیو
افغانستان در هرات اجرا می شد ، خوشبختانه با اجرای همچو کنسرت ها هیچگونه
عکس العملی از طرف علمای وقت هرات که از علمیت دینی زیادی برخوردار بودند
رونما نشد ولی دو سه سال قبل من مشاهده نمودم که از یک کنسرت موسیقی از طرف
یک امام جماعت یکی از مساجد هرات که جمع دیگری را با خود همنوا ساخته بود
با تهدید جلوگیری بعمل آمد که واکنش های زیادی را از طرف جوانان در پی
داشت. بادرنظرداشت این مطالب خواستم تا باارائه تعریف کوتاه از موسیقی و
نظریات و فتوا های علمای جیید دینی جامعه الازهر مصر و علما و روحانیون
دینی هرات که چند دهه قبل پیرامون موسیقی ارائه داشته و آنچه من مطالعه
نموده و شنیده ام طور خلاصه با دوستان بدینوسیله شریک سازم .
موسیقی مجموعهء از اصوات و آهنگ های است که در انسانها اثر گذار بوده و
چنان برا عصاب مسلط می شود که گاهی می گریاند و گاهی هم میخنداند و زمانی
جوارح انسان را بدون اختیار در حرکت آورده که موجب عشق و شهوت می گردد.
موسیقی را به دو نوع تقسیم شده که یکی موسیقی طبیعی و دیگری را موسیقی
مصنوعی می نامند.
موسیقی طبیعی را میتوان به صدای دلنواز آبشار ها نغمه مسرت بخش جویبار و
صدای فرح بخش شاخه های درختان هنگام وزش باد اطلاق نمود که این اصوات نه
تنها مبری از آسیب های زمان است بلکه نیروی تفکر وتعقل را ازدیاد می بخشد و
نوع دیگر موسیقی مصنوعی میباشد که مجموعه ء است از آهنگ های مصنوعی که گاهی
احساسات متعالی و معنوی را در شنونده بر می انگیزد و گاهی دلبستگی دنیا
رادر وجود کاهش داده و زمینه ساز تجربه دینی میشود که این مورد همواره
متعلق به عارفان بوده و نوع دیگر آن صرف به منظور تحریک شهوت و بر انگیختن
گرایش های مادی می شود.
با مطالعه تاریخ موسیقی و غنا از زمان جاهلیت و ظهور اسلام چنین نتیجه گیری
میشود که موسیقی و غنا بادرنظرداشت موقعیت های مختلف همواره دستخوش تحولات
عظیمی شده و گاهی هم در بزم مجالس و محافل ازان استفاده شده و روزگاری هم
با افت کامل مواجه شده است. دردوره جاهلیت رواج نسبی موسیقی از رونق افتاد
و هم با ظهور اسلام و زمان حیات پیغمبر (ص) بادرنظرداشت روایات و عصر خلفای
راشیدین حکایت از بی اهمیت بودن آن می نماید که بازار موسیقی بصورت مطرب در
مجالس عیش ونوش دردوره امویان و خلفای عباسی هم گرم بود ه و این وضع تا
ظهور حکومت صفوی به صورت آشکار و پررونق ادامه داشته که اکثر اعراب وابسته
به دستگاه اموی نوازندگانی را استخدام می نمودند که درزمینه ممانعتی وجود
نداشت وهم در زمان حیات پیغمبر (ص) نوازندگان و اکروبات های زن و مرد حبشی
در محافل هنرنمائی میکردند چنانچه روایتی هم وجود دارد که روزی دسته از
دختران انصار برای عایشه ترانه خوانی میکردند که ناگهان حضرت ابوبکر صدیق
وارد اتاق شده و آنها را به علت نواختن آلات موسیقی شیطان در خانه پیمبر
سرزنش نمودند که بااین سرزنش حضرت پیغمبر (ص) اعتراض نموده و خواستند تا
آنهارا به حال خود شان بگذارند و هم احادیث دیگری هم موجود است.
علمای اسلام از جمله داکتر یوسف قرضاوی عالم مصری هنر های مختلفه را چون
هنر های زیبائی شنیداری ودیداری – طنز وشادی و بازی هارا از دیدگاه اسلام
با آیات و احادیث زیاد به بررسی گرفته اند که شرح آن درین مجموعه گنجایش
ندارد ولی در جایی هم در مورد ترانه وموسیقی از دیدگاه اسلام تحت عنوان اصل
در امور ، مباح بودن است ودلیل آنها این فرموده خداوند (ج) است که ( هوالذی
خلق لکم ما فی الارض جمیعا ء) خداوند آن کسی است که همه موجودات و پدیده
های روی زمین را برای شما آفریده است. (۱) هیچ تحریمی مورد قبول نیست مگر
از طریق نص صریح آیات قرآنی و سنت پیامبر (ص) و همچنان رسول الله (ص)
فرموده اند : آنچه خداوند آن را در کتابش حرام کرده است حرام است و آنچه را
به آن سکوت نموده خداوند از آن در می گذرد ، لذا حلال بودنش را از خداوند
بپذیرید چراکه خداوند هیچ چیزی را فراموش نکرده است واین آیه را خواند ند
که ( و ما کان ربک نسیاء) و پروردگارت فراموش کار نبوده است (۳). قابل
یادآوریست که این بحث را من در کتاب موسیقی و تئاتر هرات که از طرف مرکز
بین المللی گفتگوی تمدن های ایران در سال ۲۰۰۴ به دست نشر سپرده شد نگاشته
بودم و طوریکه آگاهی دارم آن فصل در ابتداء از طرف مقامات ارشاد اسلامی
ایران قرار بود حذف شود ولی پس از جر وبحث بین ناشر و مرکز گفتگو ها از حذف
آن هم صرفنظر بعمل آمد.
هرات باستان که مرکز علمای و دانشمندان بوده در مدارس دینی آن همواره علما
و دانشمندانی از کشور مصر و عراق غرض تدریس استخدام می شدند وقتی این علما
وارد این شهر می شدند می دیدند متوجه می شدند که علمای موجود سطح علمی شان
بالا و میدانستند که سطح علمیت استادان افغانی از ایشان بالا تر است صرف به
تدریس زبان عربی درین مدارس فخرالمدارس و مدرسه جامع میپرداختند و همچنان
این استادان خارجی به عنوان پل ارتباطی با هماهنگی به جامعه ازهر مصر در
بسیاری فتوا های حل ناشده از علمای هرات استفاده می نمودند چنانچه یکی از
استادان عراقی بنام شیخ ابراهیم منیر المدرس که از جمله علمای شناخته شده ء
عراق که شخصی بوده روحانی و کار آگاه ودر کشورش هم امام جماعت بوده و برای
مدت یکسال در فخرالمدارس هرات عربی تدریس می نمود و او با علما وروحانیون
هراتی روابط نزدیکی داشته وآنها هم احترام خاصی به او قایل بودند. این عالم
دینی در همان زمان متن طولانی را را پیرامون تحریم و مجاز بودن موسیقی
ارائه داشته که ارائه ء آن درین بحث نمی گنجد که میتوان محتویات متن را به
موارد ذیل خلاصه نمود ه است که:
۱ – بملاحظهء احادیث متعددد اجرای موسیقی در صد ها موارد تحریم شده است.
۲ – قصد و نیتی که در اجرای موسیقی وجود دارد بسیار مهم است . اگر مرام از
اجرای موسیقی چیزی مانند پرستش خداوند و یا فقط برای سرگرمی باشد منع
قانونی ندارد.
۳ – وقتی موسیقی درراه نادرست همراه با رابطهء جنسی نامشروع و نوشیدن الکل
باشد حرام است.
با ذکر نکات فوق یادداشت های شیخ ابراهیم منیر المدرس با موافقت روحانیون و
علمای هرات به حضور مرحوم مولوی عبدالوهاب سلجوقی عالم بزرگ هرات و ( محقق
مذهبی) خوانده شد ایشان پس از افزودن سطوری چند باارائه متن زیر در پایان
آن امضاء نمودند بدین نهج که:
(( وقتی موسیقی دارای شرایط فوق باشد قانونی است و نواختن و شنیدن آن بلا
مانع بوده و تدریس آن هم مجاز است)).
چندی قبل دوست گرانمایه آقای داکتر اسحق جواد مطلبی را پیرامون تاثیر
موسیقی بر افزایش حجرات بنیادی مغز وافزایش حافظه در فیس بوک افغان دیابت و
هم در صفحه من وارد نموده بودند که مطلبی بود نهایت ارزنده ومطالعه آن
مقاله ذهن مرا به موضوع دیگری معطوف نمود که علمای هرات چهار دهه قبل هم در
مورد اثرات موسیقی از نگاه روانشناسی هم تحقیق نموده وبا مراجعه به کتب و
منابع و ماخذ علمای غیر اسلامی به معلومات خود ها می افزودند و این خود
نشاندهنده ء آنست که آنها از علوم جدید هم چیزی را آموخته بودند. پروفیسور
جان بیلی محقق موسیقی که سی و پنج سال قبل در مورد موسیقی در هرات تحقیق می
نمود وی هم با علما و دانشمندان آنجا هم مصاحبه ها و مناظره های داشته .
طوریکه کتاب او را من ترجمه نمودم وی مصاحبه ء داشته با یکی از علمای هرات
بنام (کاتب کروخ) که از جمله فارغان فخرالمدارس بوده است و پس از مصاحبه وی
متنی را پیرامون اثرات ناگوار موسیقی ازدیدگاه روانشناسی به زبان فارسی از
وی دریافته و جای آن دارد که آن متن را هم در همین بخش حسب ذیل بنگارم که:
(دانشمندان سیستم عصبی انسان را به دو بخش سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی
نباتی تقسیم نموده اند و سیستم نباتی به دوبخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم
می شود. از آنجائیکه این نوع سلول عصبی در بدن تاثیرات مخالف به هم دارد ،
بنابراین تا زمانی که تحریک خارجی وجود نداشته باشد ضد آن عمل می کنند و به
این ترتیب تعادل بدن را حفظ می کنند اما زمانیکه یکی از آنها تعادلش را از
دست دهد – با غیر متعادل شدن نظم بدن از محرکهای خارجی که تعادل بین اعصاب
سمپاتیک و پاراسمپاتیک را بهم می زند همانا امواج موسیقی است. موسیقی با آن
لحن شعف انگیز با تغمه های اندوهبارش بویژه اگر همراه با امواج غریب موسیقی
سمفونیک باشد قطعاء تعادل لازم را برهم زده و همچنان موجب برخورد رکن حساس
زندگی حیوان که شامل جذب و دفع، تعریق و طپش قلب را فراهم خواهد کرد و سر
انجام انسان را در معرض مشکلات وبیماری قرار می دهد. به عنوان مثال، لحن و
آهنگ یک موسیقی وجد آور به تدریج انسان را بسوی آشفتگیهای روانی مانند
هوشیاری بیش از حد ، هیجانات ناگهانی، خنده های بی مورد و گفتن سخنان مسخره
وبی معنی سوق می دهد که ادامه پافشاری براین عادت موجب جنون خواهد شد).
کاتب کروخی در متن مذکور تذکر داده بود که بملاحظهء مجله ء دیمانش که در
فرانسه منتشرمیشود دانشمندان در قرن گذشته متوجه تاثیرات نا مطلوب موسیقی
بر اعصاب انسان شدند اما همچنان از اهمیت آن بی خبر بودند تا اینکه چند سال
پیش دکتر زلف آدلر استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرد که(( بهترین و شگفت انگیز
ترین آهنگها بدترین اثرات را بر سیستم عصبی انسان دارند)) که خطرناکترین
اثرات موسیقی عبارتند از:
۱ - ضعیف کردن اعصاب.
۲ – ضعف اداره.
۳ – رکود و جمود ی ذهن را سبب می شود.
۴ – بالا رفتن فشار خون.
جان بیلی اظهار می دارد که این یک مدرکی است قابل توجه که نه از نقطه نظر
بحث دینی ، بلکه از دیدگاه سلامت و تندرستی ارائه شده و هم از دلیل علمی و
دنیای غرب مبنی بر اینکه موسیقی سیستم فیزیولویکی بدن را بهم می زند برای
تائید و توجیه اینکه دین اسلام خیلی پیش ازین موسیقی را ممنوع کرده بود روی
این ملحوظ این بحث از جهات فیزیولوژیکی غربی مدرن می تواند برای من که یک
خارجی هستم منفعت داشته باشد و هم از طرفی این تائییدی است بر اینکه آنچه
را علم مدرن امروزه کشف نموده، مدت ها پیش توسط دین اسلام پیش بینی شده
است.
با همین اثرات مثبت و منفی بالای اعصاب روان در حالیکه مذهب با موسیقی
مخالف بوده دیده می شود که در بعضی موارد مذهب و موسیقی هم در کنار هم قرار
گرفته اند واین هم جای تعجب نیست چه دوستداران موسیقی چون فهمیده اند با
این هنر میتوانند مردم را تحت تاثیر قرار دهند بمرور زمان آنرا در عزا داری
ها وارد کرده اند و اهل مذهب هم وقتی بدینوسیله نتیجه ء بهتری گرفته اند
مما نعت ننموده چنانچه بطور کلی آواز خوشی که از حنجره آدمی بر آید از نظر
علمای شرع هم پسندیده است همانا در قرائت قرآن مجید ، ادای اذان و خوانش
نشید ها به لحن خوش پسندیده است. نوحه خوانی و تعزیه در بین اهل تشیع رواج
واین کار زمانی رواج یافت که ایرانیان برای خاندان پیغمبر شروع به عزاداری
کرده اند و مقدمات این سوگواری از نیمه ء قرن چهارم هجری در زمان سلطنت آل
بویه بوده است. ادوارد براون در قسمتی از کتاب خود پیرامون عزاداری نگاشته
است که : (( گویند معزالدوله احمدبن بویه در دهه محرم امر کرد تا تمامی
بازار های بغداد را ببندند و مردم لباس عزا بپوشند و به تعزیهء سیدالشهدا
بپردازند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ
دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند ، چارهء جز تسلیم نتوانستند. بعد
ازآن ، هرساله تا انقراض دولت دیالمه ، شیعیان دردهه محرم در جمیع بلاد رسم
تعزیه را بجا می آوردند و در بغداد تااوایل سلطنت سلجوقی این رسم برقرار
بود)).
ما همواره در عزا داری ها در ایام محرم مشاهده می نمائیم که
موسیقی مذهبی از اهمیت شایانی برخوردار است وآنچه که مردم را متاثر می سازد
واشک از دیدگان عزاداران جاری می شود همانا نغمات حزن انگیزی است که نوحه
خوانان آنرا با نواختن دهل ، طبل ، ساز ، جنج و نی اجرا می نمایند، که
نگارنده زمانی شاهد شنیدن و مشاهدهء آن در مشهد ایران بوده است.
مراسم عزا داری وقمه زنی در ماه محرم
بر همه مسلمانان مبرهن است که عرفای اسلام همواره پیرو طریقه های تصوفی
قادریه ، نقشبندیه ، سهروردیه و چشتیه بوده اند واز جمله چهار طریقه مبارکه
تصوف ؛ یکی چشتیه است که پیروان آن اهل ساز و سماع اند وسر سلسله این طایفه
حضرت سلطان مودود چشتی است که به روایتی هفتصد خانقاه چشتیه در کشور های
جهان به شمول افغانستان وجود دارد که پیروان این طریقه خواندن های مختلف
صوفیانه را که اکثراء اشعار مولانا جلال الدین محمد بلخی ،امیرخسرو دهلوی و
خواجه معین الدین چشتی را در خانقاه ها همراه با ساز وآلات موسیقی اجرا می
نمایند در حالیکه در سایر طریقه ها مجاز نیست. رهبر این طایفه حضرت سلطان
مودود چشتی که مزارش در یکصد و شصت کیلومتری شهر هرات در ولسوالی چشت قرار
دارد واز خانقاه آن عارف یکهزار سال سپری شده که آثار آن به همان حال
باقیمانده است.
پیروان چشتیه سماع می نمایند و سماع در لغت به معنی شنیدن و نیز آواز وسرور
آمده و در اصطلاح اهل تصوف عبارتست از وجد وسرور ، پای کوبی و دست افشانی
که توسط عارفان و صوفیان با آداب و تشریفات ویژه اجرا می شود و این سماع در
مکتب مولانا عبادت است ودرک آنرا لطیفه ربانی پنداشته اند. اطلاق مجازی
سماع به رقص نیز از آن جهت است که شنیدن موسیقی و گوش دادن به لحن های شعر
موزون به شرط رعایت سنت کلام مایهء تحرک در شنونده می شود و شنونده را به
وجد می آورد همان است که مولانا جسم ساکن را به مرداب تشبیه نموده و سماع
را تذکیه نفس پنداشته است. پیروان طریقه چشتیه با داشتن تزکیه و تصفیه
باطنی با ظاهری آراسته وارد خانقاه شده و آداب و سنن خانقاه را رعایت می
نمایند که یکی از آداب همانا طهارت باطنی ودوری از ناپاکی می باشد چنانچه
شاعر درین خصوص می سراید که:
خواهی که شود دل تو چون آئینه
ده چیز بیرون کن ز درون سینه
حرص و غضب وبغض ودروغ و غیبت
بخل و حسد و کبرو وریاو کینه
اجرای موسیقی توسط صوفیان کاشانه چشتیه در هرات
یکی از همچو خانقاه هارا در محل پل ریگینه شهر هرات میتوان سراغ نمود که
رهبری این خانقاه به عهده محترم حاجی سید عثمان مودودی چشتی و حاجی سید
احمد چشتی که هردو از دودمان سید معین الدین چشتیی اند میباشد. وهمچنان
طوریکه آگاهی دارم خانقاه های دیگری بنام شمس تبریز وغیره هم در هرات به
فعالیت آغاز کردند. من همواره در سفر های که در هرات دارم در شب ها یا روز
های جمعه از فیوضات این خانقاه مستفید می گردم. درین خانقاه من گاهی با
آغاز مراسم طرز اجرا ذکر قادریه را نیز مشاهده نموده ام که توام با ذکر
وخواندن نعتیه های جهریه است. درین کاشانه پس از تلاوت آیاتی چند از قرآن
مجید همواره اشعار مولانا و شمس طبریز به لحن خوش با دکلمه زیبا خوانده شده
و توسط حاجی سید عثمان چشتی تحلیل و تفسیر می شود ودرختم مراسم هنرمندان
شوقی و حرفوی موسیقی هرکدام به نوبه به اجرای آهنگهای عرفانی که با نواختن
طبله ، هارمونیه، رباب ، دایره و غیره توام است میپردازند.
حاجی سید احمد شاه مودودی چشتی رهبر خانقاه چشتیه هرات با نگارنده ء مطلب
موسیقی و غنا در جوامع اسلامی همواره دستخوش تحولات و افت های عظیمی بوده
است که اگر ما کشور افغانستان وایران را طی چندین دهه اخیر مورد بررسی قرار
دهیم به وضاحت مشاهده می نمائیم که با حملات طالبان در افغانستان ممنوعیت
موسیقی منجر به خفه شدن رویداد های شاد موسیقی شد . طالبان طی پنجسال
حاکمیت خود در افغانستان تمام وسایل موسیقی را نابود می نمودند واگر کسی
موسیقی می نواخت یا گوش میداد طور فزیکی مجازات و گاهی هم محبوس می شد ولی
از اجرای آهنگها واشعار انقلابی بدون ساز که به نفع شان بود حمایت میکردند.
خوشبختانه با سقوط شان بازار موسیقی گرم شده و تحولات عظیمی در هنر موسیقی
پدید آمده که ما همین اکنون شاهد کنفرانس ها ، فستیوال ها، کورسهای آموزشی
فراوان موسیقی میباشیم و اخیراء وزارت معارف افغانستان قرار است به تاسیس
انستیتوت های موسیقی در ولایات افغانستان بپردازد.
باز هم با رویکار آمدن جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی اجرای موسیقی با
صدور بخش نامهء در سراسر ایران ممنوع اعلام شد و اجرای سرود های ملی و
انقلابی را با موسیقی مجاز دانسته و تاسیس هنرستان ها و ترویج وآموزش
موسیقی را برای جوانان برای نظام خود سازگار نمی دانستند واین ممنوعیت برای
مدت زیادی حکمفرما بود چنانچه من به یاد دارم گه اجرای وسایل موسیقی به
استثنای دهلک یا زیربغلی ممنوع بود حتا موسیقی و رقص ها از فیلم ها سریال
های تلویزیونی سانسور می شد.
در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی کمی فضای تساهل برای فعالیت گروه های
موسیقی بیشتر شد به گونهء که در عرصهء موسیقی پاپ گروه های موسیقی اجازه
فعالیت را یافتند و سپس موسیقی محلی را بنام موسیقی سنتی مجاز دانستند که
با استفاده از همین موقع هنرمندان مهاجر افغانی در ایران هم توانستند به
اجرای موسیقی محلی خوددر محافل سرور پرداخته وهم گاهی در فستیوال های بین
المللی موسیقی ایران نیز اشتراک نمایند. بتاسی از آن اجرای موسیقی هنرمندان
افغانی در کنسرت ها قبل از اجرا از طرف ادارات ذیربط وزارت ارشاد اسلامی
بازبینی شده و با یک دستورالعمل مجوز صادر می شد که در بعضی موارد هنرمندان
افغانی هم برای اجرای کنسرت به دریافت همچو مجوز ها نایل آمده اند. نکته
دیگری را هم باید متذکر شد همزمان کتاب سیر موسیقی معاصر اثر استاد
عبدالوهاب مددی با یک حلقه نوار موسیقی تحت نام نوروز آوارگان به همکاری
حوزهء هنری تبلیغات اسلامی ایران و هم اثری از نگارنده تحت عنوان موسیقی و
تئاتر در هرات به همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها به زیور چاپ
اراسته شد.
پس از دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی موسیقی پاپ غربی ممنوع اعلان شد ولی
جوانان آنرا در زیرزمینی ها بطور پنهانی اجرا می نمایند.زمانی من مصاحبهء
یکی از اعضای بلند پایه ء بخش هنری جمهوری اسلامی ایران را با ژورنالیست
ایسنا در بی بی سی مطالعه نمودم که این مقام بلند پایه ،موسیقی ایران را به
کته گوری های مختلف چون : موسیقی کلاسیک علمی ، موسیقی علمی سبک ، موسیقی
پاپ غربی , موسیقی سنتی ایران و موسیقی محلی ایران تقسیم نموده بود واز
جمله این بخش ها صرف موسیقی پاپ غربی را غیر مجاز میدانست. وقتی از او سوال
شد که آیا در نواختن و فراگیری این موسیقی چه مشکلاتی وجود دارد او بپاسخ
می گفت مگر غربی ها موسیقی ایرانی مارا فرا می گیرند که ما موسیقی پاپ
شانرا بیاموزیم؟ روی این ملحوظ از قرینه چنین استنباط میشود که اگر آنها
موسیقی ایرانی را بیاموزند آنها هم حاضر اند تا در زمینه موسیقی پاپ هم
تبادله فرهنگی نمایند وهمین اکنون مراکز هنری و فرهنگی ودانشگاه های ایران
به شمول حوزه هنری تبلیغات اسلامی که در آن مراکز جوانان اعم از دختران و
پسران به آموزش موسیقی پرداخته و درراستای احیای هنر موسیقی محلی و کلاسیک
به نحو احسن مبادرت ورزیده و به تدویر کنفرانس ها و کنسرت های موسیقی در
سطح ملی و بین المللی می پردازند و کسی هم به یاد ندارد که جمعی از علما و
روحانیون شان به تحریم و تخریب کنسرت ها بپردازند.
در خاتمه باید علاوه نمود که خوشبختانه امروز علما و دانشمندان جوان ما ،
موضوع موسیقی را از دیدگاه اسلام برای جوانان به نحو احسن تشریح می نمایند
که در همین مقطع زمانی ؛ تحقیقات شان در خور ستایش پنداشته میشود که از
جمله میتوان از برادر گرامی داکتر محمد فرید ( یونس ) استاد دانشگاه در
ایالت کالیفرنیای امریکا یادآورشد که چند روز قبل مقالهء را پیرامون حلال
یا حرام بودن موسیقی نگاشته بودند که مطالعهء آن مقاله مرا واداشت تا در
زمینه ابراز نظر نمایم روی این ملحوظ برای شرح بیشترلازم دانستم تا آن
کامنت را تحت یک عنوان جداگانه و انچه همواره در ذهن داشتم درین صفحه به
دست نشر بسپارم. . و به همین منوال محترم خواجه بشیراحمد انصاری استاد
دانشگاه ایالت تکزاس امریکا و هم از اروپا داکتر شیخ عمر القادری امام مسجد
المصطفی در آیرلند و جمعی دیگر در زمینه موسیقی از دیدگاه اسلام به ایراد
مقالات خوبی پرداخته اند که همه ء این مقالات برای روشن شدن اذهان مردم
بویژه جوانان مفید تلقی میشود.
منابع و ماخذ:
هنر از دیدگاه اسلام مولف دکتر یوسف قرضاوی ص (۳۶) چاپ تهران
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات اثر جان بیلی ترجمه و تحشیه
نصرالدین سلجوقی چاپ وزارت اطلاعات فرهنگ افغانستان سال ۱۳۹۲ .
موسیقی و تئاتر در هرات انتشارات طوس و مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها
تهران نصرالدین سلجوقی ، بخش موسیقی آوازی صفحات (۵۷ ۲۳ ، ، ۵۹ ، ) سال
۲۰۰۴.
سماع جرجانی ، تعریفات چاپ مصر ص ۷۹ عزیزالدین محمود کاشانی
مبانی عرفان احوال عارفان نوشته دکتر علی اصغر جلی
سفر نامه هرات نصرالدین سلجوقی
تاریخ ادبیات ایران ، بخش آهنگهای مذهبی اثر ادوارد براون ، صفحه (۴۰)
مقالهء داکتر اسحق جواد در صفحهء مجازی فیس بوک افغان دیابت.
|