کابل ناتهـ، Kabulnath


آثار استاد باختری در آینهٔ جامعه‌شناسی ادبیات
 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

حمزه واعظی

    

 
جنبشی برای تمام فصول...

 

 

 

با توجه به ویژگی های بنیادینِ "جنبش روشنایی"، به نظر می رسد این جنبش، اغاز یک دگردیسی ذهنی ـ تاریخی باشد. این جنبش فصل و عصر جدیدی در مناسبات اجتماعی، باورهای ذهنی و فرهنگ سیاسی ما می گشاید. مولفه های این دگردیسی را می توان در چند عنصر اساسی خلاصه نمود:


1. این جنبش، نخستین خیزش همگانی ست که "رهبر کاریزما"، سنتی و فرمان گستر ندارد. موتور محرک این جنبش سه عنصر بنیادیِن : وجدان جمعی، بیداری مدنی و اخلاق شهروندی است.
2. اهداف این جنبش ساده، مشخص و انسانی می باشد؛ یعنی سه خواسته ی کاملا تعریف شده و قابل دسترس را دنبال می کند: رسیدن به روشنایی، جستجوی عدالت و توازن در شأن شهروندی. بنابراین، این جنبش نه خواهان قدرت نظامی ست، نه برانداختن حاکمیت را در سر دارد و نه تغییر نظام سیاسی را مراد می کند.
3. این جنبش ساختارمند نیست اما منسجم، مشروع، موجه، مقتدر، قانونی و یکصدا ست. متکی به عزم همگانی و مبتنی بر مطالبات شهروندی می باشد که از سطوح و لایه های مختلف اقشار اجتماعی، فرهنگی، سِنی، جنسیتی و مذهبی تشکیل شده و گرایشات سیاسی متعدد و گروههای متکثر نخبگان و فعالان اجتماعی را شامل می گردد. شعاع نفوذ و گستره ی حضورش حتا از مرزهای داخل کشور هم عبور کرده است و از لندن تا تورنتو و از مونیخ تا زوریخ و از استکهلم تا سیدنی تکثیر شده است.
4. این جنبش حوزه ی قدرتش "خیابان" و سلاح مبارزه اش "فریاد جمعی" ست. بدین رو، این جنبش از اقتدار مشروعی برخوردار است که از هر توپ و تانکی سهمگین تر، کوبنده تر و دوربردتر است. ترس و وهمی که رهبران حکومت از این جنبش دارند، دقیقا ناشی از درک همین قدرت نرم و پرحجم جنبش می باشد.
5. این جنبش سرخط یک مانفیست تاریخی خواهد بود و آن، "اثبات" قدرت مدنی، اعاده ی حیثیت شهروندی و نفی ترس تاریخی جامعه و انسان های حاشیه نشین می باشد که همواره "وظیفه" داشته از حاکمان اطاعت کند و بترسد، بدون آن که "حقی" را نصیب گردد.


ازین رو جنبش روشنایی را می توان یک جنبش تاریخگر، پویا و پایدار خواند. جنبشی برای تمام فصول و نسل ها که خواهان تغییر مناسبات ظالمانه و مصمم به متوقف کردن تاریخ تاریکی و استبداد و سیاست ضد اخلاقی هست.
بهانه ی آغازین و خواسته ی کنونی این جنبش شاید مسله ی عبور لین برق از بامیان ـ میدان وردک بود اما تأثیرات سیاسی و برآیند فرهنگی، اجتماعی، ذهنی و اخلاقی ـ روانی این جنبش ـچه به خواسته ی ظاهری خود، یعنی لین برق برسد یا نرسدـ تداوم یک جهش ذهنی ـ اجتماعی برای جامعه و نسل جدید هزاره و در درازمدت رویکرد تازه ای برای سایر مردم افغانستان خواهد بود. رویکردی که درپرتو آن، عظمت همسازگری اجتماعی و قدرت ماندگار و پرشکوه فریاد مدنی درک خواهد شد. بدین رو، این جنبش را به افتخار و قاطعیت می توان جنبش تمام عیار، ماندگار و آفریدگار دانست.
حال باید انتظار و ایمان داشته باشیم که این جنبش با نمایش شکوه مدنی، بیداری اجتماعی و رفتارهای عقلانی و فرهمندانه ی خویش در تظاهرات روز دوشنبه باید ثابت کند که هزاره ها اسیر تاریخ نیستند بلکه روشنگر تاریخ اند. جامعه ی پشتون ویرانگر تاریخ نیست؛ بلکه توده های ملیونی پشتون قربانیان جهل و جور حاکمان و طالبان تاریخی خویشند و در فقر و فلاکت و جور کشیدن، همسرنوشت و همانند و همداستان برادران هزاره شان بوده اند.
باید ثابت کنند که این جنبش، آغاز فصل همدلی و همذات پنداری با برادران ازبیک و هم زبانانِ همفرهنگِ تاجیک و هم سرنوشتان هندو و سیک و پشه ای و ایماق و بلوچ شان اند. باید با هوشیاری و شادمانی خویش ثابت کنند که این جنبش، آن گونه که سران حکومتی می خوانند و می خواهند، "آشوب" نیست بلکه حرکتی ست برای "مشروب" کردن بیداری و برابری و وطن دوستی.

باید ثابت کنند که برای "معیوب کردن" این نظام برنخاسته اند، بلکه برای "مطلوب ساختن" این حکومت عزم کرده اند... باید ثابت کنند که در برابر تخریب و تهدید و تضییق اموال شهروندان و تفرقه ی ملی آگاهانه و متعهدانه می ایستند و برای فروریختن ترس و تبعیض و تحقیر و تفریق، همگی صدا و صداقت و صف می شوند..

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل               ۲۶۴       سال  دوازدهم          ثور/جوزا     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی       شانزدهم می  ۲۰۱۶