کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

شاه محمود محمود

    

 
تاریخچهء مطابع در افغانستان
بخش ششم

 

 

روند نشیبی مطابع درحاکمیت کودتای 7 ثور 1357 هـ ش
مقدمه :
در مورد کودتای هفت ثورحرف های زیادی برای گفتن است . نسل دیروزبا این روند یکجا با کودتای های پیهم و یکی بعد دیگری ؛ جوان گردیدند و بزرگ شدند و تمام حوادث خونین انرا به خاطر دارند. با یک سخن ؛خانواده ای را سراغ نداریم که کشته و یا زندانی شدن و یا فرار و ناپدید در طرف های درگیر نداشته باشند. سخن زدن دراین مبحث ؛ درحقیقت نمکِ خواهد بود روی زخم های هموطنان مان .اما ناگزیر حرف زد ولو کم و یا مختصر .
قبل از اینکه از کودتای نظامیان درهفت ثور بنگاریم چند سال به عقب برمیگردیم . زمانیکه محمد داوود کودتا نمود و سلطنت را از پا دراورد . برخی طرف ها ازاین وضع سود جسته ؛ فردای همان روز دست به کار شدند. گروپ و یا کمیسون در حاشیه دولت جمهوری افغانستان ایجاد کردند تا از قضایا و دشواری های محمد داوود رییس جمهور استفاده نموده و زمینه تبارز و حضور خویش را درآینده پی ریزی نمایند .
این طرح روی نکات ذیل می چرخید:
1 – دور ساختن افراد نزدیک به محمد داوود به خصوص انهاییکه در زمان صدارت موصوف از همکاران جدی وی بودند .
2 – بدنام ساختن و یا زندانی و یا کشتن افراد مهم سیاسی مملکت که مخاف ایدولوژی و سیاست آنها قرار داشتند .
3 – از بین بردن افراد دلسوز و چیز فهم که دراینده به درد مردم و مملکت میخوردند . اکثر این افراد سیاسیون بودند که به هیچ گروپ و احزابی وابسته نبوده و با دل و جان آرزوی خدمت به مردم و وطن را داشتند.
4 – ایجاد فاصله مردم و ملت با جمهوری محمد داوود که با اذیت و آزار و زندانی نمودن افراد روحانی و سران قومی همراه بود .
5 – کنترول و اداره ای وزارت خانه های کلیدی و پُست های مهم نظامی و سیاسی .
6 – کنترول و مزاحمت در ملاقات ها و بازدید های رییس جمهور با دوستان و همکاران وحتی اقارب مذکور .
بنا" با درنظر داشت پروسه فوق همینکه در روز اول کودتا خان محمد خان مرستیال به امر رییس جمهور به وزارت دفاع میرود تا کار های وزارت را تنظیم نماید . بنا" برخی افراد ؛که ناظر اوضاع بودند متوجه شدند که محمد داوود به همکاران سابق و با اعتماد خویش تکیه مینماید . روی این منظورمرستیال موصوف هنوز سرشته کار را نگرفته؛ از طرف تورن غوث الدین فایق که بعدا وزیرو صاحب اختیار بود از وزارت بیرون ساخته شد. خان محمد خان مرستیال که یقینا" صادقانه میخواست در جمهوری محمد داوود مصدر خدمت شود. با عکس العمل جدی مواجه شد. ( 1 ) مرستیال تا روز گرفتاری به بهانه دست داشتن در یک کودتا در صدد بود تا محمد داوود را آگاه نموده تا حلقاتی که او را احاطه نموده است ؛ نجات بدهد و روی همین منظور نامه برای محمد داوود نوشت . اما هنوز معلوم نیست آن نامه به دست رییس جمهور رسید یا خیر؟
در یک مورد استثنایی دیگر حضور محمد هاشم میوند وال صدراعظم سابق و فرد کارکشته سیاسی درکنار محمد داوود است . میوندوال بعد از کودتا 26 سرطان 1352 هـ ش = 17 جولایی 1973 م ؛ از سفر خارج برگشته و به دیدار رییس جمهور رفت و وعده هرگونه همکاری را داد. داوود خان با جبین گشاده؛ پذیرفته و وعده داده بود که به زودی به وظیفه ایی گماشته خواهد شد . (2 ) اما چه بیرحمانه زندگی اش را گرفتند . کودتای نام نهادی را به نام اش رقم زدند و بنابریادداشت های مؤرخ معاصر جناب نصیر مهرین : به نقل از غوث الدین فایق که یک روز قبل از کشتن میوند وال؛ رییس جمهور موصوف را به دفتر کار خویش خواسته و هدایت داده تا برود و از نزدیک ببیند تا هیآت تحقیق با میوند وال برخورد انسانی داشته باشند. با وجودیکه این ملاقات را مؤرخ گرانقدر مورد تفحص و تحقیق قرار داده است که اصلا گفتار فایق و رفتن به وزارت داخله از واقعیت فاصله دارد و سناریوی خود ساخته از فایق بیش نیست . اگر بپذیریم که رییس جمهور چنین هدایتی به فایق داده باشد تا با میوندوال در تحقیق از روش نیک و انسانی کار بگیرند. افراد و اشخاص و یا حلقاتی داخلی و خارجی که ناظر اوضاع بودند از نزدیکی میوندوال با محمد داوود ؛ پلان های خویش را روی اب میدیدند . بنا زودتر دست به کار شدند و فردای آن یعنی به روز 9 میزان ؛ میوندوال را به قتل رساندند.( 3 )
همچنان دوست و همکار دیگر محمد داوود ؛ دگرجنرال عبدالرزاق خان قومندان قوای هوایی و مدافعه هوایی که به دیدن و عرض تبریک نزد رییس جمهور رفته بود؛ در ضمن صحبت محمد داوود به جنرال موصوف هدایت داده بود تا یک قول اردوی هوایی را اماده و حاضر نماید . اما روزیکشنبه اول میزان 1352 هـ ش = 23 سپتامبر 1973 م تورن جنرال غلام حیدر رسولی نزدش رفته و برایش گفته که رییس جمهورشما را خواسته است بنا عبدالرزاق خان درفکر اینکه محمد داوود در مورد قول اردوی هوایی صحبت خواهد کرد؛ نقشه و اوراقی را که اماده نموده باخود گرفته با حیدر رسولی حرکت کرد . اما برخلاف موتر ایشان به طرف دارالامان رفته و موصوف را درقوای مرکز زندانی نمود . و بنابر نوشته نذیرسراج ؛ در اثر شکنجه ؛حسب دلخواه هیات تحقیق اقرار و امضا نموده است و محبوس گردید .
دوست و همکار دیگر محمد داوود خان دگرجنرال عبدالکریم مستغنی به سرنوشت نامعلومی گرفتار شد . اوشفاهی و کتبی ( نامه ) خود را به محمد داوود فرستاد تا رییس جمهور را متوجه بسازد که اطرافیان سیاسی و انقلابی اش چه دامهای را برایش چیده اند . اما برخلاف به عوض پاداش ؛ مسیرش را عوض نمودند و از کار برکنار شد و یک ماه بعد به صفت سفیر پولیند توظیف گردید . ( 4) هموطن عزیز از این مثالها در کابل و ولایات به مراتب بیشتراست که این مقاله گنجایش توضیح انرا ندارد .
بنابران وقایع و حوادث که در دوره محمد داوود اتفاق افتاد همه تصادفی نبوده و عاملین داشته تا هرچه بیشتر محمد داوود را در انزوا سیاسی و نظامی قرار داده و هرگاه و بیگاه دردسری را برایش اطلاع بدهند . روزخوشی را تجربه نکند و به اصطلاح مردم ما آب به خوشی از گلویش پایین نرفت . محمد داوود دیگر تنها شده ومردم دیگر او را با محبوبیت زمان صدارتش نگاه نمی کردند . تلاش هاییکه در سال اخیر حکمروایی اش برای فرار از تارعنکبوت که او را پیچانیده بود؛ نتیجه مطلوب بدست نیاورد. با شوروی ها پرخاش نمود و از آزادی کامل صحبت کرد سفری به ایران و لیبیا و عربستان سعودی و پاکستان نمود. نزدیکی با ایالات متحده امریکا را از اولویت های سیاسی خود میدانست. اما قبل از آنکه کنفرانس کشور های غیر منسلک را به تاریخ 10 جوازی 1357 هـ ش ؛ ریاست نماید به حسابش رسیدند و پروگرامهای که برای افتتاح این روز داشت ، همه دود و خاک شد .
با این همه قال و مقال عامل بسیار نزدیک ؛ برای از بین بردن محمد داوود چیده شد . بنا" میراکبرخیبر کشته میشود و کسانیکه بالای جنازه اش پیام های انقلابی سر دادند ؛ فردای آن دستگیر شدند ( 5 ثور 1357 ) و زمینه کودتای دومی مهیا و به تاریخ 7 ثور با کشتن محمد داوود و خانواده و برخی اعضای کابینه اش ورق دیگری در تاریخ سیاسی افغانستان درج می گردد . تاریخ هفت ثور را با نامهای نورمحمد تره کی ، حفیظ الله امین ، ببرک کارمل، سلطان علی کشتمند و باز هم حسن شرق و فیض محمد و جنرال عبدالقادر و جگرن رفیع و جگرن اسلم وطنجار و .... که برخی ازاین ها یک روز قبل از کودتا در نظارت خانه ولایت کابل توقیف بودند؛ بازخوانی مینمایم .
اما مطابع و نشرات با چه سرنوشتی روبرو شد؟
کودتای 7 ثور1357 هـ ش = 27 اپریل 1978 م با خونریزی آغاز و با خونریزی و مهاجرت استمرار یافت و بعد از 14 سال با خونریزی پایان یافت . در عقب این کودتا کی ها قرار داشت . از نزد مردم پوشیده نیست اما آنچه که ما دیدیم و شنیدیم پیامی بود که جگرن محمد اسلم وطنجار افسر قوای 4 یا پانزده زرهدار از طریق امواج رادیو اعلان کرد : هموطنان گرامی برای اولين بار در تاريخ افغانستان آخرين بقايای سلطنت ظلم، استبداد و قدرت فاميل خاندان نادر خان سفاک خاتمه يافت و تمام قدرت دولت بدست خلق افغانستان قرار گرفت. قدرت دولت به اختيار عام و تام شورای انقلاب و عسکريست .
هموطنان عريز! دولت ولسی شما که در دست شورای انقلاب قرار دارد، به اطلاع می‌رساند که هر عنصر ضد انقلابی بخواهد از هدايات و مقررات شورای انقلابی سرپيچد به زودترين فرصت به مراکز نظامی انقلابی سپرده خواهد شد.( 5)
با یک نگاه این اعلامیه مرز بین مردم و کودتاییان 7 ثور را تعیین نمود. آنچه انتظار میرفت دراین اعلامیه هرگز دیده نمیشد . در لابلای سالهای مبارزات دامنه دار این افراد که اندیشه راست داشتند و یا چپ ؛ داد و فریاد از مردم سالاری میزدند خدمت و همگرایی با مردم و رسانه و مطبوعات آزاد و امثال آن .
اما فردای 7 ثور ؛ مردم افغانستان نه تنها شگافی عمیقی را دربین اعضای دولت [ انقلابیون] مشاهده کردند بلکه فاصله میان مردم و دولت با گرفتاری و بندکشیدن هزاران انسان را مشاهده کردند . تقسیمات سیاسی و نظامی و رده های بالایی حسب دلخواه هیچ طرف نبود. باوجودیکه دولت شوروی قاطعانه پشتیبانی خود را از کودتای 7 ثور اعلان نمود و وعده هرنوع همکاری داد. اما اعضای غیرمتجانس شاخه های حزب و دولت به آسانی نمی توانستند یک دیگر را تحمل نمایند . بنابران مطبوعات پا به پای دفاتر حزبی و کنترول افراد متعهد به حزب دیموکراتیک خلق افغانستان قدم میگذاشت .
باوجودیکه مطابع و مطبوعات ازاد در زمان جمهوری محمد داوود؛ گلیم خود را جمع کرده بود . چنانچه در زمان محمد داوود ؛ نه مطابع ازاد وجود داشت ، و نه نشرات و رسانه های ازاد و ملی دیده میشد. اما کارکرد های دولت در چارچوب سانسورو احتیاط کامل ؛ به حجم وسیع در اشاعه فرهنگ متوازن و رو به رشد ؛ در نشراتی دولتی مانند روزنامه ها و ماهنامه ها و جراید و مجلات انعکاس می یافت . دهها ارگان نشراتی دولتی به سرمایه دولت، مردم را به اطاعت قانون و خدمت به مردم فرا میخواند .
در حالیکه در حاکمیت هفت ثور و ج.د.ا در طول 14 سال مطبوعات و مطابع با رنگ حزبی ملون شده بود وهیچگونه مطبعه و روزنامه و جریده ملی به چشم نمیخورد . بنا" مطابع و مطبوعات را دراین 14 سال به سه دوره میتوان از هم جدا کرد .
دوره اول : مطبوعات تیوریکی :
درحالیکه بعد ازهفت ثورمطبوعات( ازاد؟) و دولتی جای خود را به مطبوعات حزبی خالی کرد. جراید و روزنامه ها کلا" به سخنان و بیانیه های طویل رهبران حزبی اختصاص داده شده بود تلویزیون که تازه راه خود را در منازل و در بین مردم بازکرده بود. بیننده باید ساعت ها انتظار میکشید تا یک برنامه هنری و فرهنگی را تماشا کند ؛ تقریبا" مطبوعات و یا دقیق تررسانه های صوتی و تصویری ؛ نمایش حضور و بیانیه های انقلابی گرداننده گان حزب برسراقتدار بود . روی این منظور در اغازین روز ها کودتا ؛ جراید و اخبار به افشآ کارکرد های خانواده نادری و اعلان فرامین شورای انقلابی و توضیح تیوریکی نقش طبقه کارگرو هواخواهی از پرولتریای جهانی اختصاص داشت . یکی از محقین که گرداننده مجله هرات باستان بود مطبوعات آنروز را به نوعی سردرگمی تشبیه نموده است و مینگارد که : مطبوعات افغاستان از فردای همان شب بطور جدی به یک نوع سر درگمی در کار فرآورده های مطبوعاتی و نشراتی برخورد؛ به این معنی که کسی درست نمی فهمید چه بنویسد، برای که بنویسد و یا به نفع چه کسان و یا چه جناحی تبصره کند .
در چند روز اول اما، کم کم اوضاع روشن شد و بعد از اینکه فرمانهای شورای انقلابی و کمیته مرکزی حزب به منظور جابجایی وزیران کابینه صورت گرفت و مسئولین امور معرفی شدند، مطبوعات رنگ جناحی به خود گرفت و صف آرایی ها روشن شد و دستورات اکید برای تبلیغ و ترویج اندیشه های پیشرو عصر و دوکتورین نوین صادر شد .
با گذشت هر روز، از چهره روزنامه ها و مجلات و نشرات مرکز و ولایات خنده پیروزی انقلاب شنیده می شد و سیمای مطابع و رادیو - تلویزیون آراسته به خط و خال سرخگونه انقلاب شده بود و به اصطلاح، خون انقلاب در همه شریان های کشور جریان داشت. عکسهای زعیم بزرگ و رهبر انقلاب و معاونین و اعضای شورای انقلابی کمیته مرکزی و هیات وزیران جمهوری دموکراتیک افغانستان بر سر و صورت مطبوعات کشور نقش بسته بود و مردم نیز آگاهانه یا ناآگاهانه از این رویداد پشتیبانی می کردند .
در این روزگار غیر از نشرات رادیو - تلویزیون و مطبوعات دولتی دیگر نشراتی وجود نداشت و هرکس باید از حلقوم رژیم نفس می کشید .
در این زمان در هرات دو نشریه وجود داشت که یکی روزنامه اتفاق اسلام و دیگری مجله هرات بود که هر دو مکلف بودند رویدادها و رخدادها و تبصره های انقلاب و رژیم را به نشر برسانند .
روزنامه های انیس، خلق، اصلاح و هیواد نیز روزنامه های دیگر دولتی بودند که در کابل چاپ می شدند .
به هر اندازه هفته ها و ماه ها سپری می شد، انعکاساتی از اختلافات درونی حزب بین دو جناح عمده حزب بطور غیر ملموس در مطبوعات برملا می شد.
در آن وهله، از جریانات پشت پرده هیچ نکته ای به نشرات داده نمی شد و تنها مردم از ورای امواج رادیو و تلویزیون و چهره مه آلود مطبوعات جریانات روز را پی می گرفتند و روزتا روز می دانستند که سایه اختناق بر سرشان می افتد و مطبوعات فقط جاده یک طرفه است که بگونه حتم باید به همان راه رفت و به بن بست رسید. ( 6)
دیده میشود این مه غبار الود ؛ نه تنها مطبوعات؛ بلکه عرصهء پژوهشهای فرهنگی را نيز صدمهء سنگينی زد . مطبوعات اين دوره به يک نوع زبان کليشه يی حزبی - سياسی مبدل شد. زبان تبليغاتی نشريه ها در ارتباط به مخالفان دولت و کشور های که مخالف دولت جمهوری دیموکراتیک افغانستان و بعدا" تجاوز اتحادشوروی در افغانستان بودند، زبانی بود آميخته با دشنام و به دور از معيار های و موازين مطبوعات .
مسایل تیوریکی و تصویر رهبران حزبی در مجلات علمی و پژوهشی در پوهنتون کابل و اکادمی علمی راه خود را باز کرد . به این معنی بدون تصویر رهبران حزب و بخشی از بیانیه آنها یقینا" مجلات اقبال چاپ نمی یافت .
در چنین شرایط درسهای تیوریکی با تبلیغات و عملکرد های به اصطلاح مارکسیستی؛ شیوه روزنامه نگاری و مطبوعات را فرا گرفت. که این روش و زبان برای مردم عوام بیگانه بود و توآم با هنگامه های مخالف در داخل حزب و دولت و جبهات که خواسته و ناخواسته در هرگوشه افغانستان ایجاد گردید چه بسا که این پروسه با احساسات دینی و مذهبی و عقیدتی همراه گردید . دولت و ح.د.خ.ا را به چالش گرفت .
دوره دوم – مطبوعات تبلیغاتی وهمبستگی با اتحاد شوروی :
با لشکرکشی اتحاد شوروی مطبوعات کشور تبدیل به بلندگوی همبستگی و همکاری با کشورمتذکره گردید. بیانیه های هیات رهبری و شورای انقلابی و وزیران و گرداننده گان دولت کلا" ؛ انعکاس از دوستی وبرابری با کشور شورا ها بود . سیل از کتابها و اثار چاپ شده دری فارسی آن کشور وارد بازار گردید . مشاورین آن کشور در تمام عرصه های اجتماعی و فرهنگی جا به جا گردیدند . تبلیغات دولتی تماما" حزبی و از اصالت دوستی این دوکشور نمایندگی میکرد . مطبعه دولتی یگانه مطبعه رسمی مملکت با سابقه چندین دهه با ادبیات و رسوم حزبی؛ روزتا روز با تجربه و آبدیده میشد. نشرات مختلف سبب شد که گرداننده گان روزنامه ها و جراید که تعهد حزبی داشتند ؛ کارگران را با زبان مطبوعاتی ح.د.خ.ا اشنا ساختند.
کمبود و قلت مواد تبلیغاتی ح.د.خ.ا را ؛ نشراتی نووستی اتحادشوروی ؛ چشم و گوش کارگران و اعضای حزبی را بازتر مینمود. تغییراتی در روزنامه ها به وجود نیامد تنها روزنامه انقلاب ثور یا د ثور انقلاب که درآغاز 7کودتا ثور به عوض روزنامه جمهوریت انتشار می یافت و مدیریت آنرا فرد با اعتماد شاخه خلق ح.د.خ.ا به دوش داشت . بعداز 6 جدی 1358 هـ ش به حقیقت انقلاب ثورتغییر نام داد ومدیریت آن منبعد به دوش یکی از اعضای شاخه پرچم ح.د.خ.ا بود .
نکته قابل تذکر دراین وقت حضور صد ها مهاجر ایرانی به اصطلاح اعضای حزب توده ( معلوم نبود که آیا واقعا" همه انها مربوط آن حزب بودند و یا دربین انها اعضای استخباراتی شاه و ساواک نیز شامل بودند) است . نقش عمده را در مطبوعات حزبی به اصطلاح انقلابی ح .د.خ.ا ایفا کردند . برخی از این افراد حتی در کادر های پوهنتون ( بدون اسناد و با نام مستعارو بصورت فرمایشی ) و مراتب بلند دولتی جذب و به کار گماشته شدند .عده زیادی از انها با دختران افغان ازدواج نمودند و امروز درکشورهای اروپایی زندگی مینمایند . درحالیکه قبلا" جوانان از کشورفلسطین در پوهنحی طب و فارمسی ، و بلوچ ها و پشتون های ناراضی آنطرف خط دیورند در لیسه خوشحال خان مصروف تحصیل بودند و لیلیه جداگانه داشتند و به پوهنتون جذب میشدند و با حاتم بخشی های دولت دربهترین بخش شهر ؛ در وزیراکبرخان و مکروریان ها زندگی میکردند .
اعضای حزب توده با تجربه که در پیشبرد نشراتی داشتند در مطبعه حزبی که قبلا" به مطبعه آریانا شهرت داشت به کار اشتغال ورزیدند. نشراتی حزبی و برخی کتابهای علمی و تحقیقاتی به کمک این افراد در مطبعه حزبی انتشار یافت .
دوره سوم – مطبوعات اشتی گونه و ظاهرا" آزاد دولتی :
با بقدرت رسیدن نجیب نه تنها در گفتار رهبری حزب تغییراتی به وجود آمد بلکه در مطبوعات هم دگرگونی های رونما گردید . یقینا" این تغییرات با تغییرات اتحادشوروی گام به گام پیش میرفت . با اين حال در زمان دکتر نجيب به شمار نشريه ها افزوده شد و به ظاهر بعضی از نشريه های آزاد به وجود آمد؛ اما هيچکدام اين نشريه ها نه آزاد بودند و نه از تربیون ازادی صحبت میکردند بنا" نمی توانستند مسايل جدی سياسی – اجتماعی را مطرح کنند. هرچند در شماری نشريه ها انتشار مطالب انتقادی آغاز يافت؛ ولی اين انتقاد ها بيشتر به مسايل دست دوم و سوم می پرداخت تا مسالهء اساسی. مثلاً تا آخر هيج نشريهء نتواست بگويد که اتحادشوری به ا فغانستان تجاوز کرده است. نشريه های به ظاهر آزاد اين دوره يا به وسيلهء دولت پايه گذاری شده بودند، يا هم به وسيلهء جناح بندی های درون حزبی . ضمنا" در اين دوره؛ چند نشريهء حزبی هم وجود داشت . البته اين احزاب و سازمانها با دولت کنار آمده و با ح.د.خ.ا که در زمان نجيب نام « حزب وطن» به خود اختيار کرده بود ايتلاف نموده بودند .
به هر صورت در دوران دکترنجيب شماری از نشريه های ادبی و فرهنگی – اجتماعی مربوط به بعضی از سازمانها ی اجتماعی و نهاد های علمی وضعيت بهتری پيدا کردند. هر چند حکومت دکترنجيب کدام قانون مطبوعات را نافذ نکرد؛ ولی او سياستی را به نام مشی مصالحهء ملی روی دست گرفت که به ظاهر می خواست تا اذهان مردم را از مه غبارآلود مارکسیستی بشوید . دراين دوره اندکی از آن سختگيری های پيشين کاسته شد و اين امر تا حدودی زبان انتقاد را وارد مطبوعات کرد. حتی (اخبارهفته) که اساساً يک نشريهء ساخته شده به دست دولت بود و ظاهراً نشريه غيردولتی قلمدادمی شد برای نخستين بار گقتگو هايی را با بعضی ازفرماندهان و شخصيت های مخالف دولت و از جمله با احمد شاه مسعود انتشار داد. روزنامهء پيام که جای « حقیقت انقلاب ثور» را گرفته بود وابسته به حزب ؛ تا حدودی به انتشار انتقاد از اوضاع موجود سیاسی و نظامی پرداخت. نشريهء« آزادی» به سبب انتشار يک مطلب انتقادی مصادره شد و مدير مسوول آن سخی غيرت مدتی را در زندان به سر برد در حالیکه گرداننده ها به اصطلاح نشرات ازاد مربوط و منوط به حزب حاکم و در کرسی های بلندتر حزبی و دولتی قرارداشتند . یکی ازانجمن های فرهنگی که افراد غیرحزبی درآن به نظر میخورد، انجمن نویسندگان افغانستان بود که تعدادی از افراد غیر حزبی وارد آن انجمن شدند .
اخبار هفته و سباون به مدیریت ظاهر طنین ( عضو ح .د.خ.ا ووو) ،( شوخک) اولین مجله طنزی پس از سال 1357 هـ ش مجله ماما شوخک بود که در مطبوعات ؛ روزنه آزادی بیان را بروی همه گشود و اولین کاریکاتور های مقامات دولتی نیز در همین مجله به چاپ ر سید. ماما شوخک به مدیریت عزیزمختار،( نگاه) جریده دوهفته ایی طنزی از بصیرپاک زاد ،( آزادی ) به مدیریت غلام سخی غیرت ( عضو ح .د.خ .ا ؟ ) و مجله جوانان از مهمترین نشریات ظاهرا" غیر دولتی آن زمان بود .
بنابر بیان حلیم تنویر در افغانستان تعداد سازمان های نشراتی خیلی محدود و ناقص بوده و بنابراختناق و سانسور دولتی که در اجتماع موجودبود کتاب کمی بچاپ رسیده است جمعا" در افغانستان نُه موسسه ، نشراتی دولتی و نیمه دولتی وجود داشت که عبارت بودند از : موسسه نشراتی افغانستان، مطبعه دولتی، موسسه نشراتی کتاب افغان، انجمن تاریخ ( اکادمی پشتو تولنه) بخش نشرات پوهنتون کابل، موسسه نشرکتاب، انتشارات وزارت معارف و موسسه نشراتی جغرافیه .( 7)
خلاصه برعلاوه انتشارات فوق ؛ در پهلوی مطبعه دولتی ؛ مطبعه وزارت دفاع ( مطبعه اردوی ملی) ، مطبعه صکوک، مطبعه حزبی و مطبعه وزارت تحصیلات عالی و مسلکی و انتشارات کمیته طبع و نشر ج.د.ا ( مطبعه دولتی ) ؛ در انتشار کتابها و مجلات و روزنامه ها سهم خویش را داشتند. کتابهای متعدد در انتشارات کمیته طبع نشر چاپ شد از جمله تاریخ بیهقی ، ارمغان بدخشان، جستار های تاریخ از احسان طبری و دههای دیگر .
در اختتام باید افزود که دراین دوره درحدود صد جریده ، روزنامه و مجله اعم از مجلات هنری و فرهنگی و مجلات تحقیقاتی و پژوهشی درکابل و ولایات به زبان های پشتو، دری، انگلیسی ، بلوچی ، ترکمنی و ازبکی نشر میشدند. که دراین مختصر از انها فقط نام میبریم : د ثورانقلاب ،حقیقت انقلاب ثور ، آریانا ، آزادی ، آواز ، اتحایهءملی ، اتفاق اسلام ، احسم ، اخبار هفته ، اردو، ارشاداسلام ، افغانستان ، افغانستان امروز، اصلاح ، انیس ، بامیان ، بلخ ، بیدار، پلوشه ، پامیر، پوهنتون کابل ، پیام ، پیام حق ، پیشآهنگ ، تعاون ، جامعه و ورزش ، جرگه ، جنبش ، جوزجان ،جوانان ، حجت ، حقیقت سرباز، سارندوی ، خاور ، د خلکو هیله ، درفش جوانان ، درفش محصلان ، دریا ، دوستی ، دهقان ، زنان افغانستان ، زندگی حزبی ، زیری ، ژورنالیست ، ژوندون ، سباوون ،ستوری ، سرباز ، سره میاشت ، سلام ، سمنگان ، سنا ، سوار ، سوب ، شمشاد ، شوخک ، صدای وطن ، عدالت ،عرفان ، علوم اجتماعی ، علوم طبیعی ، غرجستان ، فرهنگ خلق ، قضا ، قلم ، کابل ، یاحق ،یلدوز ، مجلهء کابل ، مجلهءباستان شناسی ، روزنامه کابل نیوتایمز ، مجله خراسان ، مجله تحقیقات کوشانی ، کار، کتاب ، گوارش ، ملیتهای برادر ، جبههء ملی ، میهن ، نای ، ندای صلح ، نوا ، نگاه ، ننگرهار ، وطن ، ولسی جرگه ، هنر ، یلدوز ، هلمند و کنر . (8 )
زیرنویسها :
1 - کبیر سراج – دگرجنرال نذیر، رویداد های نیمه دوم سده ء بیست در افغانستان ، انتشارات میوند ، 1384 هـ ش ، ص 74 .
2 - کبیرسراج ، ایضا" ، ص 83 – 84
3 - مهرین – نصیر، کودتا ها در افغانستان ، کابل نات ، ش 122 ، س 1389 هـ ش
4 – کبیر سراج ، اثر دربالا گفته شده ، ص 89 .
5 - کابلی – مهدیزاده ، دانشنامه اریانا ، کاخ قدرت آخرين جلاد دودمان نادرشاهی برای هميشه فرو ريخت (نخستين اعلاميه شورای انقلابی قوای مسلح افغانستان)، شامگاه ٧ ثور ١٣۵٧، سالنامۀ افغانستان، کابل: رياست نشرات وزارت اطلاعات و کلتور، شمارۀ ۴۴، ٧ ثور ١٣۵۸ .
6 - نیک سیر- عبدالغنی، 'سر درگمی' رسانه ها پس از کودتای ثور ، بی بی سی .
7 - تنویر – دوکتور حلیم ، تاریخ و روزنامه نگاری در افغانستان، پشاور، 1378 ، ص 304
8 – تنویر، ایضا" ، ص 305 – 313 .
 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل                ۲۶۳       سال  دوازدهم          ثور     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی        اول می   ۲۰۱۶