یکی از اساسترین پیش
شرطهای نظام سیاسیِ قانونمند یا دولتهای معاصر را استقلال سیاسی شکل
میدهد. استقلال سیاسی به معنای حقِ خود ارادیت دولتها میباشد که منبع
آن را مشروعیت ملی میسازد. حق خود ارادیت از سه کنارهء بنیادی نشأت
میگیرد:
۱. ساختار نظام ۲. رژیم سیاسی ۳. منابع نظام سیاسی
دولتها برای تعیین این سه مؤلفه دارای استقلالیت سیاسی هستند و هیچ دولتی
حق تعیین و تحمیل این سه مؤلفه را بر دولت دیگری ندارد. حق خود ارادیت یکی
از نخستین ضابطه هاي اصول یازدهگانهء روابط بینالدول بهحساب میآید.
اگر این حق دولتها با مؤلفههای بالایی آن توسط دولت دیگری سلب میشود و
یا نظام سیاسی دیگری استقلالیت سیاسی دولتی را زیر پا میکند، در حقوق
بینالدول به این رویکرد واژهء «اشغال» توجیه پذیر میشود.
اظهارات اخیر جان کری وزیر خارجهء امریکا در افغانستان مبنی بر تعیین
ساختار، اعلان تمدید زمان حکومت وحدت ملی، نحوهء رژیم و منابع دولت وحدت
ملی نشانهء آشکار اشغال را از دید حقوق و مناسبات بینالمللی متصور
میسازد.
از سوی دیگر واکنش مدیران و رهبران دولت وحدت ملی در برابر این رویکرد
«دستنشاندهگی» و به رسمیتشناسی اشغال را توجیهپذیر میسازد.
از دید عرف دپلماتیک، پروتوکولهای قبولشدهء فرهنگ دپلوماسی که توسط
کنوانسیون «ویانا» تعریف شده است نیز در این سفر آقای کری زیرپا شده است.
در این سفر رییس جمهور و رییس حکومت یک دولت در برابر وزیر خارجهء دولت دوم
تعهد بر اجرای توافقنامهء سیاسی را میسپارند. این رویکرد در فرهنگ
دپلوماسی قدرت و اقتدار «اشغال» را برجسته میسازد.
سازمانهای بینالدولتی «اسلامی»، دیوارهای برخاسته در برابر توسعه و عدالت
اجتماعی جهان اسلام!
یافتههای من از کار در گسترهء روابط بینالملل نشان میدهد که
نهادهای منطقهیی، گروهی و همآهنگی با پسوند یا پیشوند «اسلامی» بهسان
کنفرانس کشورهای اسلامی، سازمان همکاریهای اسلامی، لیک کشورهای عرب، گروه
دولتهای خلیج و سازمان همآهنگی توسعهء اسلامی نتوانسته اند از عدالت و
همسانی اجتماعی مسلمانان در جهان صیانت نمایند. برعکس، این نهادها از
کمبود استقلالیت استراتژیک و استمرار برنامههای سیاسی رنج فراوان
میبرند. آنها وابستهگی کاملی به درونمای راهبردی غرب دارند. تصامیم این
نهاد ها شامل هنجارهای حقوق بینالدول نمیشود و جنبهء تشریفاتی دارد.
عملکرد این سازمانها نتوانسته است ابتداییترین معضل مسلمانان را در قلب
جهان اسلام یعنی فلسطین حل نماید. دولتِ کوچک اسراییل توانسته است با
لابیگری پرقدرت بینالمللی بهمثابهء چالش استراتژیک در برابر این نهادها
قرار گیرد.
این نهادها ارزشهای اسلامی را بهسان ایدیالوژی ساختاری در خدمت استراتژی
غرب قرار میهند. رهبری این سازمانها با نهادهای استخباراتی غربی پیوند
استراتژیک و تاکتیکی داشته و از حمایت اقتصادی جهان غرب برخوردار هستند.
دولتهای امریکا و بریتانیا مسوولیتِ تعین و توسعهء خطوط اساسی کارکردهای
سیاسی و استراتژیک این نهاد ها را به عهده دارند. |