اجازه بدهید در آغاز کلام درودی و سلامی پیشکش دارم به
شما فرهنگ دوستان و سپاس ویژه داشته باشم از دست اندر کاران فرهنگی مقیم
کالیفورنیای جنوبی که به مناسبت بزرگداشت و یاد بود از شاعر توانا و جوان
در سه دهه پیشین زنده یاد قهار عاصی مرد شعر و سخن ٬ این محفل را تدارک
دیده اند و پیوست به این بیان مفتخرم که بمن فرصت نصیب شد تا آنچه از این
شاعر برازنده و سخت کوش در حیطه پژوهشم گرد آورده ام به شما دوستان پیشکش
نمایم .
نخست شناختی کوتاه در چند شمرده از وی :
۱- ویژگی : شاعری فرهیخته به اسم قهار عاصی ٬ جوان پرشور ٬ احساساتی و
دارای قریحه شعری .
۲- زمان : یک دهه و اندی . از پایانی سال ۱۹۰۰ ترسایی یعنی پایانه ی قرن
بیستم . مدت زمان فعالیت حرفه یی ۱۳ سال .
۳- نوع سلیقه : توانایی در سرایش شعر کلاسیک و نیمایی ( شعر نو ) .
۴- مکان : افغانستان - کابل و حومه / ایران - مشهد و تهران . در مکان دومی
نه بیشتر از چندین ماهی .
قهار عاصی شاعریست خوش قریحه و خوش بیان که در عنفوان جوانی با توامندی های
شگفت آورش در کمترین زمان چون غنچه یی پدیدار شد ٬ شگفت ٬ گل کرد و در
برابری با شاعران هم سن و سالش عصرش در سرایش شعر زبانزد خاص و عام گردید .
عاصی را میتوان شاعری به تمام معنا عیار به شمار آورد ٬ چون فطرتن و طبیعتن
شاعر بوده است . وی از آغاز سرودن یا به تعبیر دیگر از آغاز عصیان اگر
آنزمان را ۱۳۶۰ خورشیدی بینگاریم تاآنگاهی که برای همیشه لب فرو بست یعنی
۱۳۷۳ فقط ۱۳ سال را احتوا میکند ٬ ولی از آنجاییکه شوری و طوفانی شاید
جانگداز را در نهانگاه پنهان داشت ٬ در همین کوتاهه خوب عرضه کرد و خوش
درخشید . برخی از شعر های عاصی گاهنامه ایست اکنده از تاریخ و یادگزاره ها
با شور و طرب ٬ پیام و عتاب و حتا انعکاس نفرت ٬ افزون بر پیراستی از کاستی
ها.
برخی از شاعران هم عصرش را تصور بر آن بوده که عاصی در سرایش شعر متاءثر از
دیگران بویژه از استاد واصف باختری است و از وی اقتدا میکرده است ولی
شناختی که من از شعر های او دارم نه بیشتر از آنهاییکه بر او نشانه میگیرند
به این امر پرداخته است . دریغ و درد حسادت ها حتا در نهاد برخی از فرهنگی
های جامعه ٬ که ما آنها را به هر عنوانی فرهیختگان قلمداد میکنیم تحمل
شگفتی های آنانیرا که در ابداع آثار شان اعجوبه می آفرینند ندارند .
پرسش در این است که چه انگیزه یا انگیزه ها باعث شده تا قهار عاصی پله های
شهرت و مدارج رفعت را در کمترین زمان بپیماید؟ به گمان من سه انگیزه را
باید بر شمرد.
۱- موضعگیری بموقع و مقاومت شاعر در برابر نابرابری ها و بی عدالتی ها.
۲- کاربرد زبان گفتاری و سود جستن از واژگان و اصطلاحات مروج و محلی .
۳- میان کنش آنهم در پیوند با فعالیت های فرهنگی قهار عاصی با فرهاد دریا
که در تداوم و همدلی توانستند هر دو به شهرت دست یابند . من از سال های
پیشین خوب به خاطر دارم تبصره یی مبنی بر اینکه آیا شعر های خوب و ناب قهار
عاصی باعث شهرت فرهاد دریا شده است و یا عکس آن آواز گیراو آهنگ های دلپذیر
دریا زمینه ساز برای شناخت و شهرت قهار عاصی ؟
از دیدگاه من این دو چهره فرهنگی - هنری دو روی یک سکه
بوده و در تبانی با هم ٬ چه در سرایش شعر برای آهنگ و چه در انتخاب شعر در
هماهنگی با آواز و تصنیف ٬ دستاورد هر دو می باشد که با اجرا به اشتهار
ایشان انجامیده است . قهار عاصی را باید شاعری هدفمند ٬ فرصت شناس و
احساساتی معرفی نمود ٬ چون او همواره نبض زمان و مردمش را به خوبی میدانست
٬ عاشقانه میسرایید و همزبانی را در زبان گفتاری خوب بکار می بست .
این هم نمونه هایی از آنچه گفته آمدیمد.
تا جاده هست ٬ ذوق سفر هست ٬ گام هست
انگیزه تلاش تو در من مدام هست
ای آفتاب تا تو علمدار فاتحی
نامت بلب ٬ گدازه عشقت بجام هست
بار دگر بکش که پس از کشتن هزار
در من هنوز حوصله انتقام هست
نمونه یی از زبان گفتاری وی :
دوشیزگان کوه
از نامراد ها
اوسانه های شاذ
بهم وصله میزنند
در بیشترینه شعرهای قهارعاصی زبان خشونت تا مرز سکشی و بیان احساسات درونی
اش را به روشنی میتوان دریافت و اما این سروده ها با لطافت و شیوایی خاص
بیان شعری ادا و حتا روان حماسی را جایگزین میکند چنانچه گوید :
اگر به باغ رسیدی
وگر ترانه سرایان باغ را دیدی
پیام خاطر در خون سوگوار مرا
به بلبلان برسان
عاصی بیشتراز سایر انواع شعر و شعرنو با غزل نوعی برخورد ویژه دارد وغنای
کلام او هم بیشتر در غزل نهفته است به این گونه که میگوید :
نشکند دست قفس باف که از حسن نظر راه پروازم اگر بست ره ناله نه بست
و در دو بیتی ها هم دست بلند داشت :
دلم با غم تفاهم کرده ایدوست هوای شهر مردم کرده ایدوست
از آن روزی که از کابل بریدم لبانم خنده را گم کرده ایدوست
نقدی را که شاید دو ماه پیش منتقد وشاعر شناخته شده وطن جناب پرتو نادری از
قهارعاصی داشت و من آنرا از برنامه فرهنگی بوی ماه شنیدم چنین گفت :
عاصی در زمانش شاعری بود شناخته شده و توانا چنانچه نسبت به دیگر شاعران هم
نسلش از اشتهار بیشتر برخوردار بود و تا هنوز به دل ها جا دارد . ایکاش
سالهای سال زنده میماند تا به پختگی بیشتر میرسید و به سان استادان مطرح
جایگاه بلند خود را تثبیت میکرد . یادش گرامی - روانش شاد
|