۴ ثور امسال برابر است با چهل و پنجمین سال درگذشت استاد
غلام محمد دستگیر شیدا یکی از اساتید بزرگ موسیقی معاصر افغانستان که در
سال ۱۳۴۹ خورشیدی بر اثر تصادف در کابل از دنیا رفت.
استاد شیدا در سال ۱۲۹۵ خورشیدی در قریه چهاردهی نزدیک کابل در یک خانواده
اهل هنر به دنیا آمد.
پدرش خلیفه قربانعلی در گروه استاد قاسم در دربار امیر حبیب الله خان رباب
می نواخت و سه بردار نیز به نامهای غلام حسین طبله نواز، غلام سخی دلربا
نواز و غلام نبی رباب نواز نیز داشت که همگی اهل موسیقی بودند.
میرزا نوروز، کاکای استاد شیدا نیز از جمله اساتید برجسته موسیقی بود که در
دوران زمامداری امیر شیر علی خان و امیر عبدالرحمان خان در کوچه خرابات
کابل آواز خوانی می کرد و استاد شیدا برای نخستین بار در ده سالگی نزد
کاکای خود به فراگیری موسیقی مشغول شد.
شیدا بعد از چند سال که نزد عموی خود به فرا گیری هنر موسیقی مشغول از
توانمندی خوبی در این هنر برخوردار شد و بعدها نزد استاد غلام حسین خان،
پدر استاد حسین سراهنگ زانوی شاگردی بر زمین زد.
آنگونه که دکتر «عنایت الله شهرانی» در جلد اول کتاب «ساز و آواز در
افغانستان»، اشاره کرده است، دختر خاله استاد شیدا در دوران جوانی بر اثر
بیماری وبا از دینا رفت و این حادثه استاد شیدا را که دلباخته او بود سخت
متاثر کرد و حالت شیدای به او دست داد و به دیوانه مشهور گردید.
عنایت الله شهرانی این دوره از عمر استاد شیدا را چنین بیان کرده است:
«غلام دستگیر در آن زمان در عنفوان جوانی و رعنایی بود. و این حالت دیوانگی
باعث تاسف فروان همه مردم می شد. در آنوقت مانند امروز وسایل سرگرمی مثل
رادیو و گرامافون و غیره وجود نداشت و تاجر های ذوقی و پولدار از خود دسته
هنری داشتند که به نام خلیفه یاد می شدند تا اینکه با ظهور استاد قاسم و به
هدایت امیر حبیب الله خان کلمه خلیفه به استاد تبدیل شد.»
در دوره امیرامان الله خان اساتید موسیقی از جایگاه خوبی برخوردار شدند و
یکی از کسانی که در دربار امان الله خان موسیقی می نواخت، استاد قربانعلی
پدر استاد شیدا، بود که علاوه بر نوازندگی در گروه استاد قاسم در گروه حاجی
افضل تاجر نیز نوازنگی می کرد و آنگونه که عبدالوهاب مددی در کتاب سرگذشت
موسیقی افغانستان نقل کرده است، رابطه صمیمانه میان پدر شیدا و حاجی افضل
بر قرار بود.
حاجی افضل علاوه بر نوازندگی به کار تجارت هم مشغول بود و مرتب به هند در
رفت و آمد بود و پدر شیدا از وی درخواست کرد که در یکی از سفرهای تجاری،
شیدا را نیز با خود برای معالجه به هند ببرد.
شیدا در یکی از درمانگاه حکیم اجمل خان به وسیله طب یونانی تحت مداوا قرار
گرفت و تا حدودی سلامتی و شادابی خود را دوباره به دست آورد و به کابل
بازگشت.
شیدا بعد از بازگشت به کابل برای اولین بار در باغ حاجی افضل تاجر در بالا
حصار کابل به آواز خوانی پرداخت که شنوندگان خود را بسیار تحت تاثیر قرار
داد و بزودی به چهره مشهور در میان مردم تبدیل شد او آنقدر مست و شوریده
غزلخوانی می کرد که حالت جنون به او دست می داد.
عبدالوهاب مددی در کتاب «سرگذشت موسیقی معاصرافغانستان» در مورد حالات
استاد شیدا در هنگام اجرای موسیقی چنین نوشته است:«همین امر باعث شده است
که شنوندگان به او لقب «دیوانه» بدهند چنان که وی سالها به نام غلام دستگیر
دیوانه معروف بود. دیوانگی های او حین خواندن همچنان ادامه داشت و شنونده
هایش را نیز بیخود و مست می ساخت تا اینکه یکی از علاقمندان پر نفوذش لقب
دیوانه را به «شیدا» عوض کرد و این لقب تا پایان عمر، ضمیمه اسم استاد
بود.»
اما عنایت الله شهرانی در مورد اینکه چگونه غلام دستگیر شیدا این لقب را
برای خود انتخاب کرده است می نویسد:«زمانی که فرقه مشر عبدالرحمن خان سمت
قشون هرات را داشت و غلام دستگیر هم جهت خوشی مدعوین در میله زیارت شیدایی
هرات هنرنمایی می نمود، همانجا با الهام از زیارت شیدایی، تخلص شیدا را
بخود گذاشت و از آن روز به بعد غلام دستگیر مشهور به شیدا شد.»
استاد شیدا در سال ۱۳۴۶ خورشیدی از طرف وزارت مطبوعات و به توصیه سید قاسم
رشتیا، با استفاده از یک بورسیه تحصیلی دراز مدت به کشور هند سفر کرد و بعد
از این هر ساله نیز به این کشور سفر می کرد و از تجربیات اساتید آنجا به
ویژه استاد عبدالواحد خان و دیگر اساتید موسیقی هند بهره می گرفت.
استاد شیداغزلهای فارسی بخصوص اشعار حافظ، سعدی، خیام و دیگر بزرگان زبان
فارسی را با شوریدگی خاصی در این دوره می خواند و هنوز هم در آتش عشق می
سوخت.
در اکثر مراسم های مختلف بخصوص در مراسم چشن استقلال، شیدا در کنار دیگر
اساتید موسیقی افغانی و هندی به اجرای برنامه می پرداخت که با استقبال مردم
مواجه می شد. اوج هنری نمایی شیدا در زمان صدرات محمد هاشم خان بود که شیدا
در کنار مرحوم استاد نبی گل به هنر نمایی و خواندن غزلیات فارسی در محافل
گوتاگون شهرت خاصی یافته بود.
طبق گفته بسیاری از صاحب نظران بخصوص عبدالوهاب مددی، استاد شیدا یکی از
کسانی بود که به غزلخوانی موسیقی افغانستان جان دوباره بخشید.
شیدا در طول عمر فعالیت هنری خود موفق به دریافت ده مدال هنری در رشته غزل
خوانی و موفق به دریافت لقب استادی از طرف ریاست مستقل مطبوعات شد و بعد ها
که این ریاست به وزارت تبدیل شد نیز جوایز . مدال های فروانی را دریافت کرد
و در طول دوران عمر هنری خود کانسرت های مختلفی را در داخل و خارج از
افغانستان بر گزار کرد و بارها مورد تشویق قرار گرفت.
استاد شیدا تعدادی شاگرد نیز داشت که عبدالحمید هم آهنگ آواز خوان معروف
افغانستان که داماد شیدا نیزمی شد، و همچنین میا شیدا و حسن شیدا فرزندان
شیدا از معروف ترین شاگردان وی بودند.
به آواز استاد شیدا آثار زیادی در آرشیف موسیقی رادیو افغانستان باقی
نمانده است ولی همین چند آهنگ موجود نشان ذوق و توان بالای هنری وی را نشان
می دهد و بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که این آثار از نگاه کیفیت
هنری از بهترین غزلها و تهمریها موسیقی افغانستان به شمار می روند.
طبق گفته عبدالوهاب مددی صدای شیدا علاوه بر زیبایی و گیرایی خاصی که داشت
با کوک ساز نیز بسیار هماهنگ بود.
شیدا سه بار ازدواج کرد و پدر هفت دختر و پنج پسر شد. که دو فرزندش به هنر
موسیقی روی آوردند.
غلام دستگیر شیدا در صبح روز سوم ثور سال ۱۳۴۹ خورشیدی در حالیکه به همراه
پسرش میا شیدا و استاد محمد غازی طبله نواز و حاجی محمد یونس خوش و بعد از
اجرای موسیقی که شب قبل از آن در قره باغ شمالی برگزار کرده بود، عازم کابل
بود که در شاهراه کابل، چاریکار اتومبیل او تصادف نمود که در این حادثه
فرزندش میا شیدا که چند روز از ازدواج او بیشتر نگذشته بود و در همان آغاز
کار آواز خوانی و کسب شهرت بود، و استاد محمد غازی طبله نواز و حاجی محمد
یونس خوش نشین جان سپردند. و خود استاد شیدا نیز در این حادثه به شدت مجروح
شد که فردای آنروز او نیز درگذشت. جنازه شیدا و فرزندش میا شیدا در گورستان
شهدای صالحین کابل به خاک سپرده شد.
منابع:
ساز و آواز در افغانستان، جلد اول، عنایت الله شهرانی، ناشر وزارت اطلاعات
و فرهنگ، کابل ۱۳۸۹ خورشیدی.
سرگذشت موسیق معاصر افغانستان، عبدالوهاب مددی، ۱۳۹۰ خورشیدی، ناشر: عرفان،
تهران
موسیقی افغانستان، جان بیلی، ترجمه نصرالدین سلجوقی، ناشر: وزارت اطلاعات و
فرهنگ، کابل ۱۳۹۰ خورشیدی
از صدا تا آهنگ، صدیق قیام، پیشاور، ۱۳۸۷ خورشیدی
|