کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

صنم عنبرین

    

 
رگ هايم هشت مارچ را درد مى كشند

 

 

 

"در کوچه باد می آید"
"در کوچه باد می آید"

همه جا گنگ و خاموش
آنقدر که پچ وپچ مردم محله هم اذیتم نمی کند
پرده ها را کنار می کشم
ستاره ها را می بینم
که لای ابر ها گیر مانده اند
به فکر می روم
به فکری زنی که تنش لای پیرهن سپیدش می لرزيد
و بوي غم پيچيده بود
در لابلاي موي هاي سياه اش
زني كه بانيم مرده لاشه ي خود
بر آسمان نهيب مي زد
و باران سرود گم شده ي لبان پر خونش را
در گوش صخره ها
ناخن مي كشيد

دخترم صدا می زند :
مادر! گرسنه ام ...

چشم هایم در دود ماهی تابه می سوزند
و رگ هایم هشت مارچ را درد مي كشند

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۲۶۰           سال  دوازدهم         حمل      ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی         ۱۶ مارچ   ۲۰۱۶