کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

داوؤد ناجی

    

 
"معلم عزیز"

 

 

 او واقعا چنین است. معلم است و عزیز است. از وقتی اورا می شناختم معلم بوده است. از همان سالهایی که با سقوط طالبان درهای مکاتب باز شده بود و او با جمع کوچک در جایی که آنزمان شهرکابل تمام می شد (پل خشک) معرفت را تهداب گذاشتند. معرفت پیش از آن در پیشاور تاسیس شده بود.


از آن پس، معلم عزیز، با آنکه هر ازگاهی با سیاستمداران دمخور شد و در زمانه هایی چون دوران انتخابات اول دوم و سوم ریاست جمهوری و نیز پارلمانی، تبدیل به کنشگر سیاسی می شد، اما پس از فرو نشینی غایله، به معرفت باز می گشت و "رویش" می شد.
رویش را در روزهایی دیده ام که لبانش از سرما کبود بوده صدایش می لرزیده اما در کلاس های سرد معرفت... در کورس های زمستانی درس می داده.
در معرفت جوانه های بسیاری به ثمر نشست... از دختران و پسران. که باسوادند نه فقط سیاهی خوان و این بخش داستان مستقیما به معلم عزیز و فهم او از دانستن و مکتب و مدرسه و آگاهی و معرفت مرتبط است.

 

 

"عزیز رویش" کمک کرد تا فضای معرفتی مکتب معرفت، رویاننده باشد و بالنده و پویا و هوای معرفت پر ده و پرواز بخش.
"رویش" توانایی عجیبی در خلق انگیزه دارد و قدرت بی مانندی در جلب همکاری. سالهایی که من عضو شورای سرپرستی معرفت بودم ( این شورا متشکل از چند نماینده مجلس چند دانش آموز و معلمان بود و نقش مشورتی داشت و کار داوطلبانه و غیر انتفاعی بود) در آنجا بوضوح دیدم که "رویش" دانه ای را که بکارد، به ثمر نیز می نشاند.


یک نمونه اش هم اینکه پرسید چطور کنیم که نوشتن دانش آموزان خوب شود، بعد از بحث نتیجه این شد یک جریده دیواری ایجاد شود که فقط نوشته های با معیارهای بلندتر را چاپ کند. اسمش شد "آیینه معرفت" پارسال وقتی رفتم، آیینه معرفت مجله ماهانه شده بود که منظم چاپ می شد و در کنار آن رادیو معرفت نیز فعال شده بود.
ازین نمونه ها بسیار است که نشان دهد این "معلم" فقط "عزیز" نیست. "رویش" هم هست.
سال ۲۰۰۹ بود یا سال ۲۰۱۰ جمعی از شاگردان معرفت برای سفر دو هفته ای به آمریکا رفتند و از آنجا برای سایت فارسی بی بی سی مطلب می نوشتند "ازکابل تا واشنگتن فرصتی برای دوستی" همین چند نوشته کوتاه نشان داد که شاگردان معرفت، چه چشم تیز بینی برای دیدن دارند.


با "معلم عزیز رویش" در سالهایی که از آشنایی ما می گذرد، رفاقت پر فراز و نشیبی داشتم. قلم صریح، زبان رک گاهی بی حوصلگی و شتاب او و مهم تر از همه پرکاری و خستگی نا پذیری او گاهی رفاقت را دشوار می کند کما اینکه بار خود اورا در معرض نقد های تند منصفانه و اغلب غیر منصفانه دیگران نیز قرار داد.


اما از حق که نگذریم از بنیانگذاران "نقد صریح" در افغانستان پس از طالبان هم خود او بود.
اما همه کسانی که در این سالها له یا علیه رویش نوشتند و گفتند و خواندند، در یک مساله توافق نظر داشتند. در اینکه "رویش" معلم عزیزی است و باید "معلم" بماند و در معرفت باشد و آهنگ رویش نسلی را زنده و پر تحرک نگه دارد.


سرانجام چنین شد. و حالا این معلم "عزیز" در یک رقابت جهانی نماینده افغانستان است. در رده ده بهترین از همه پهنه گیتی.


امیدوارم او در این رقابت اول شود و افغانستان برنده رقابت آموزش و پرورش شود. اما حتی اگر نبرد حتی اگر این مسابقه نمی بود برای من "رویش" " معلم" و "عزیز" بوده است و خواهد بود.

 

 


 

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۴                       سال دهم                          دلو/حوت          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی         ۱۶ فبروری      ۲۰۱۵