بعد از چهار ماه و پس از چند روزکی
تشویش و اضطراب و تنش ها به دور شد
بگذار هر که گفت که لاینحل است کار
شرمنده بادش هرکه چنین ناصبور شد
از یمن غور ارگ و تساعی پارلمان
چشم حسود دشمن ما خوب کور شد
هر کار بسته باز شود عاقبت، ولی
این انقباض بود که سهلش به زور شد
آید، اگر نزاع فتد در میان شان
داور، کسی که سرو قدش جام غور شد
آدم بهشت را پس پا زد ولی پسر
این ناخلف به ارگ عجب پر غرور شد
"دیر آید و درست"، شعاری بلند بود
گفتند کیک و کلچه ولیکن خجور شد
از دست این قبیلهء نادان و کار شان
عیسی به چرخ و موسی عمران به طور شد
دل جایگاهء نور معلاست عاقلان
مسجد برای مستی اهل سرور شد
زآبی که نیست بر رخ تن پروران اثیم
آتش گرفت سینهء مردم، تنور شد.