کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

    

 
سکولاریسم، گفتمان ممنوعه؛ مفاهیم، عناصر و برداشتها؛ گفتگوی اختصاصی با حمزه واعظی

 

 

شفقنا افغانستان- سکولاریسم بعنوان یک مکتب فکری که ریشه در جهان غرب دارد، همواره در میان دانشمندان و روشنفکران مشرقی مورد بحث و نقد قرار گرفته است.

منتقدین این مکتب فکری با تاکید بر این مطلب که سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست است همواره نقدهایی را بر این مکتب وارد کرده اند.

از سوی دیگر برخی طرفداران این مکتب به دلیل ناآشنایی با معنا و مفهوم و بنیانهای سکولاریسم دچار انحراف شده و با یک بینش غیرعلمی و افراطی، سکولاریسم را تنها در مقابله با دین می پندارند.

حمزه واعظی، نویسنده و پژوهشگر برجسته افغانستانی مقیم نروژ در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری شفقنا افغانستان مبانی سکولاریسم و عناصر آنرا شرح داده است:

 

سکولاریسم؛ گفتمان ممنوعه

در دستگاه فکری جوامع اسلامی، و از جمله در بینش جامعه روشنفکری افغانستان، بسیاری از مفاهیم و عناوین و مباحث فکری، بدلیل اینکه ترجمه شده اند، دارای معنای واقعی خود نیستند.

یکی از آن مفاهیمی که بعنوان یک بحث بسیار جدی فکری، که خاستگاه فکری آن درغرب بوده و بعدا در جوامع اسلامی و شرقی وارد شده و توسط روشنفکران ترجمه و تبیین گردیده است، مبحث سکولاریسم می باشد.

برای شناخت سکولاریسم ابتدا باید به مبناها و تعاریف و بنیادهای فکری سکولاریسم تامل بکنیم تا بحث روشنتر شود.

آنچه امروز به نام گفتمان سکولار، در جوامع شرقی و اسلامی شاهدش هستیم، در واقع یک واژه و بحث ممنوعه تلقی می شود و عموما نوع موضع گیری ارزشی نسبت به آن وجود دارد.

همین مبنای داوری ارزشی باعث می شود که در نتیجه گیری ها هم،  پیش داوری های ارزشی و سوء برداشت های ذهنی نسبت به این مفهوم اشاعه پیدا کند.

به همین دلیل در جامعه شرقی ـ اسلامی وقتی شما واژه سکولاریسم را مطرح می کنید، به شکل ناخودآگاه این مفهوم تداعی می شود که  شما دارید یک نوع تضاد و تقابلی را با ارزشها و مبانی دینی رواج می دهید.

در حالیکه اگر شما اساسا  نسبت به مبانی فکری و عناصر مفهومی سکولاریسم آشنایی و مطالعه داشته باشید، در می یابید که سکولاریسم بهیچ عنوان تعریف "ضد دینی" ندارد.

مهمترین دغدغه و وجه گفتمانی در مکتب سکولاریسم، مطالعه و بررسی و توجه به مبانی ساختاری و فکری جامعه می باشد که اصولا  معطوف به زندگی اجتماعی و سرنوشت سیاسی، اقتصادی "این جهانی" انسانها می باشد.

 

هدف سکولاریسم مبارزه با دین نیست

برخلاف آنچه عده ای تحت تاثیر تعریفی انحرافی و برداشت ناصوابی که ازمبانی و اهداف و اصول این مکتب دارند؛ هدف و بنیاد سکولاریسم به هیچ وجه  براندازی ویا مبارزه با دین نیست، بلکه  هدف سکولاریسم این است که تمام مفاهیمی را که با زندگی دنیایی(این جهانی) انسانها ربط دارد و شامل اقتصاد، فرهنگ، اندیشه سیاسی، نظام سیاسی، روابط اجتماعی، تولیدات فکری، تعامل اجتماعی، حقوق فردی، حقوق اجتماعی ـ سیاسی، فردیت و نهاد دین ... می شود را در حوزه های جداگانه تعریف،  تفسیر، تبیین وتفکیک نماید.

یکی از مواردی که سکولاریسم به آن می پردازد این است که حوزه دین را از مسایل عرفی جدا کند، یعنی دین بعنوان یک "نهاد"، کارکردها، تولیدات فکری، حوزه عمل، تاثیر فردی، جایگاه معنوی و پیروان خاص خود را در جامعه داشته باشد، منتها نباید با مسایل عرفی و این جهانی انسان تداخل و تقابل پیدا کند و مانع و خللی در سیر پیشرفت وزندگی سیاسی و ساختارهای اجتماعی و این جهانی بشر، چه دین دار وچه بی دین، ایجاد نماید.

بهمین خاطر برخلاف تصور غلط و رایجی که از سکولاریسم وجود دارد، مسئولیت و رسالت سکولاریسم به هیچوجه براندازی و یا مبارزه با دین و یا حتا انزوا وخارج کردن آن از زندگی فردی بشرنیست، بلکه مسئولیت و رسالت و بنیاد سکولاریسم بر این است که حوزه دین و معنویت و رسالت دینی را از حوزه دنیا و مادیات وسیاست تفکیک و تعریف کند.

سکولاریسم می خواهد هر چیزی سرجای خودش باشد، به این مفهوم که دین در جایگاه خودش محترم و دارای ارزش باشد، حقوق بشر در جایگاه خودش و همچنین مسایل سیاسی در جایگاه واقعی خودش. آنچه مربوط به این جهان است در حوزه سکولاریسم می گنجد و آنچه مربوط به مسایل معنوی و آن جهانی است در حوزه دین تبلور پیدا می کند.

یعنی مسایل عرفی شامل ساختار حکومت و اقتصاد و تعریف روابط انسانها و بسیاری مسایل دیگر در سکولاریسم تبیین می شود و نیازهای معنوی و روحی بشر در چارچوب دین تعریف، تفسیر، تامین و پاسخ داده می شود.

 

مبانی سکولاریسم در هفت محور قابل بررسی و تعریف است

یک، انسان محوری(اومانیسم)

همانطور که ما درآموزه های دینی انسان را خلیفه الله بر روی زمین می دانیم، سکولاریسم نیز انسان را در محور تمام پدیده ها می داند، رخداد هستی بر محور انسان می چرخد بهمین خاطر است که انسان گرایی و انسان محوری یکی از مبانی مهم سکولاریسم است.

دو، فردگرایی(ایندیویدیلیزم)

انسان ها اصالت فردی و ماهیت فردی دارند و ذات اصیلی دارند که این ذات انسانی بدون در نظر داشت اینکه از کدام جامعه و دین و مذهب و رنگ و تبار و نژاد است برای همه محترم است.هر انسانی در جایگاه خود و مسئول اعمال خود و در عین حال مسئول سرنوشت خودش است.

سکولاریسم نظام قیمومیتی را نفی می کند، در نظام های غیر دموکراتیک که "دیگری" قیّم دیگران است، در بنیادهای سکولاریسم هیچ جایگاهی ندارد و این انسان است که مسئول خویشتن خویش می باشد.

انسان در مکتب فکری سکولاریسم بعنوان موجودی بالغ وعاقل و رشید، مسئول سرنوشت خود و دارای ارزشها و الگوها و توانایی ها و شایستگی های مخصوص به خود می باشد که حوزه و حریم خاص خود را دارد و نباید هیچ کسی متعرض به حریم شخصی او گردد.

سه، عقل گرایی(راسیونالیسم)

یکی دیگر از مبانی سکولاریسم، عقل مداری و عقل محوری است.

عقل محوری ناظر بر این است که انسانها در رفتارها و کنش و واکنشهای خود در نوع تعیین سرنوشت و نوع تعیین نظام خانواده و تربیت اجتماعی و بسیاری از مسایلی که مربوط به سرنوشت خودش می شود، حضرت مستطاب "عقل" را باید محور قرار بدهد.

انسان مدرن برای هر پدیده و رخدادی به عقل خود مراجعه می کند و می اندیشد و نتیجه می گیرد. برای او مبنای جادویی و تفسیر رازواره معنی ندارد، انسان مدرن در عصر روشنگری به تفسیر عقلانی پدیده ها و رخدادها، ایمان دارد و نسبت به رویدادهای پیرامون خود عقل مدار و اندیشه گر و سنجشگراست.

 

چهار، علم محوری(ساینتیسم)

تفسیر و تسخیر این جهان از مسیر علم ممکن و میسر است و تجربه هم ثابت کرده است که انسانها با کشفیات مدرن توانسته اند طبیعت را تسخیر و تفسیر و دست یافتی نمایند.

پنج، تساهل و تسامح (تولرنس)

محور دیگری که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی و کنش پذیری انسان در مکتب سکولاریسم متبلور می شود مسئله تساهل یا تولرنس می باشد.

امروزه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و فیسلسوفان بر این باورند وقتی که یک انسان را بعنوان انسان قبول دارید بنابراین باید همه ی ارزشهای مربوط و منسوب به این انسان را نیز بپذیرید و به رسمیت بشناسید.

این به این معنی نیست که دیگران را صرفا تحمل کنیم، بعنوان مثال من با شما اختلاف عقیده دارم و اعتقادات شما را قبول ندارم و به رسمیت نمی شناسم اما با این وجود شما را تحمل می کنم. این برداشت از تعامل بشری، در واقع نوعی تحقیر نسبت به انسان هاست، در جهانِ متکثر همه  ی عقاید باید به رسمیت شناخته شده و احترام و تکریم شود.

بهمین خاطر است که تساهل بر این امر تاکید می کند که شما باید اندیشه و تفکر مخالف را به رسمیت بشناسی و آنرا احترام کنی نه این که از روی بزرگواری و تبختر و از موضع بالا، اورا اجازه زندگی و عقیده داشتن بدهی.

این حق مسلم هر انسانی است که برابرانه دراین جهان فکر کند، ابراز فکر نماید و حق انتخاب فکر وروش و دین و اندیشه ای را داشته باشد. همانگونه که هیچ انسانی مزیت وبرتری بر دیگری ندارد، حق ندارد دین و نژاد و عقیده و روش والگوی فکری خودرا شایسته تر و برتر از دیگری بخواند. انسانها همانگونه که درخلقت برابرند، در داشتن عقاید وتفسیر و معنویت و اصالت بشری هم استعداد و ارزش برابر دارند.

بنابراین، اصل "تساهل" مبتنی بر این است که شما اولا انسان را به رسمیت بشناسی و دوما آنچه که منسوب ومربوط به انسان است، مثل عقاید و تفکرات و دیدگاهای سیاسی و معنوی اش نسبت به پدیده ها و رخدادهای هستی شناسانه و معرفتی اش را نیز باید به رسمیت بشناسی ونا حق و باطل نشماری.

 

شش، نوگرایی(مدرنیسم)

سکولاریسم مبتنی بر این است که انسان مدرن، که قادر است به عقل خود متکی باشد و جهان را با دید علمی تفسیر و تسخیر بکند، باید در مقابل همه اختلافها و تنوع ها و روش های زندگی از الگوی رفتارهای مدرن ومتساهلانه پیروی نماید.

مدرنیسم  با تفسیر جدید و مدرن از سنتها، راه زیستن متساهل و تعامل عقلانی را هموار می سازد. الگوی زندگی مدرن، بینش و دانش و اندیشه ی بشر را برای زیست جمعی معیارمند می سازد. این معیارمندی، بشر را صاحب حقوق، ساختارهای سیاسی، ارزشهای مشترک، الگوهای جمعی، نظام اخلاق وشهروندی و شایستگی های فکری وتجربه های فرهمند می نماید. سکولاریسم می تواند فرایند چنین بستری را مساعد نماید.

 

هفت، ماشین انگاری(ماشینیسم)

در فرایند رشد انسانها و تسخیر طبیعت و تفسیر رخدادهای هستی، که درواقع عقل مدرن باعث این تفسیر شده، جهان به یک نظم مکانیکی استوار می شود که این نظم مکانیکی قانون مدار، پیوسته و مستحکم و هدفمند است و باعث شده که انسان جهان را به یک دهکده کوچک تبدیل نماید.

ماشینیسم نیز بعنوان یکی از مبانی سکولاریسم قابل طرح و بررسی است. ماشین انگاری به این معناست که نظام زندگی مدرن بشر، نظام برساخته وبا قاعده ونظام مبتنی برنظم مدرن و گفتمان قانونمند وتجربی و اثبات شده است که بر چرخه ماشین زمان و دقت و پویای و پیشرفت استوار شده است.

ازین تعاریف که بگذریم بحث دیگر این است که سکولاریسم مبتنی به چه عناصرساختاری و مفهومی می باشد؟

 

عناصر سکولاریسم

الف، حقوق بشر

عناصر مختلفی در اندیشه سکولاریسم مطرح است و نخستین عنصر مهم در این اندیشه، حقوق بشر است.

نظام فکری سکولاریسم معتقد است که انسان، ارزشمند و اصیل است و ذات اصیل دارد، بنابراین، انسان بدون درنظر گرفتن رنگ و جنس و جغرافیا، دارای حقوقی است که همه باید بدان احترام بگذارند.

این حقوق باید غیرقابل تعرض و لازم الاجرا باشد، که در منشور سازمان ملل مشروحا به آن حقوق تصریح شده است.

حقوق بشر شامل طیف وسیعی از اصولی است که ماهیت و اصالت بشر را تثبیت و تفسیر می کند، که این اصول و حقوق شامل حق حیات، مسکن، رفاه اجتماعی، داشتن مذهب و آموزش و ... می شود.

ب، دموکراسی

دومین عنصر بعد از حقوق بشر عنصر دموکراسی است، یک نظام سکولار را اگر در نظر بگیرید، مهمترین استوانه آن اعتقاد به دموکراسی است. به همین دلیل، دموکراسی یکی از ارزشهای مهم تفسیر اندیشه سکولاریسم شمرده می شود.

دموکراسی شامل این است که در یک نظام عینی، حریم و ارزشهای فردی انسانها حفظ شود و حقوقی که دارند در یک تعامل دموکراتیک به منصه ظهور برسد، پرورش پیدا کند و همگانی شود.

ج، جدایی حوزه دین از حوزه سیاست

عنصر سومی که در اندیشه سکولاریسم مطرح است، نوع مواجهه با پدیده ی دین است. همانگونه که در ابتدای مصاحبه گفتم، یکی از عناصر مهم اندیشه سکولاریسم، جدایی حوزه دین از حوزه سیاست و مسایل عرفی می باشد.

حیات انسانی و نیازهای مادی و این جهانی بشر در دایره مسایل عرفی تعریف می شود و نیازهای معنوی و نیازهای ماورایی انسان در حوزه دین قابل تعریف است.

دین پرهیزی نسبت به مسایل عرفی و دین پرهیزی در تفسیر و اعمال سیاست یکی از عناصر مهم سکولاریسم بشمار می رود. سکولاریسم می پذیرد که دین بعنوان یک نهاد معنوی  در جامعه حضور دارد و باید این حضور ونفوذ به رسمیت شناخته شود.

یکی از عناصر مهم سکولاریسم حقوق بشر است، در زیر مجموعه های حقوق بشر حق دین و مذهب داشتن و حق اعتقاد داشتن آزادانه، از حقوق اساسی بشر است، به این خاطر آنهایی که معتقدند سکولاریسم به معنی ستیزه با دین یا محو دین است، برداشت کاملا وارونه و انحرافی از این مفهوم دارند.

نوع پیش داوری ذهنی که نسبت به مسایل فکری، بخصوص سکولاریسم بوجود آمده این گونه پیش داوری ها را تشدید کرده و سکولاریسم را به مثابه یک واژه ممنوعه در ذهن جامعه شناسانده است.

د، اخلاقیات

عنصر دیگری که می توانیم بعنوام مقوم سکولاریسم نام ببریم، اخلاقیات منهای جزمیات است، بدین معنی که وقتی شما معتقد باشید که انسان به ذات خودش ارزشمند و قابل احترام است، در مقابل،  باید ارزشها و اعتقادات او را به رسمیت بشناسید و در برابر او شکیبایی داشته باشید و در روابط اجتماعی مبتنی برعقل عمل کنید و معتقد به حقوق شهروندی باشید که تمام اینها در حوزه اخلاق می گنجد.

بنابراین، ارتقای سطح اخلاقیات و گفتمان اخلاقی در جامعه، یکی از عناصر مهم در اندیشه سکولاریسم می باشد.

وقتی شما از دموکراسی و حقوق دیگران سخن می گویید، این در واقع همان ایجاد یک فضای اخلاقی و گفتمان اخلاق مدارانه و احترام به ارزشهای اخلاقی است.

هـ، خرد و سنجش

عنصر دیگری که در سکولاریسم جایگاه مهمی دارد، خرد و سنجش است.

سکولاریسم معتقد است که در برخوردها و احساس مسئولیت ها نسبت به جامعه و نظام اجتماعی و سیاسی و کنش های فردی در همه این موارد، شما باید با اتکا به سنجش و خرد برخورد کنید. پیشداوری ذهن انگارانه که مبتنی بر جنسیت، مذهب، نژاد و ایدیولوژی می باشد در مواجهه با ارزشهای انسانی بزرگترین مانع بسط ارزشهای انسانی و رفتارهای دمکراتیک می باشد.

و، تکثرگرایی(پلورالیسم)

انسان در یک دایره نظام اجتماعی که در آن زندگی می کند با انسانهای مختلف و تفکرات مختلف و ارزشهای مختلف و با قرائت های مختلف دینی مواجه هست، تکثرگرایی به این معناست که انسان باید به تمام این نگرش ها و طرز تلقی ها احترام بگذارد.

اگر شما بر این اصل تاکید بورزی که آنچه من می اندیشم و آنچه من به آن اعتقاد دارم، از نظر قومی، زبانی، نژادی، منطقه ای و ...حق مطلق  و یگانه راه رستگاری است، این در واقع چیزی است که جوامع و نظام اجتماعی را به استبداد و انحطاط می کشاند.

سکولاریسم می گوید شما در یک نظام اجتماعی تعاملی، در کنش و واکنش باید معتقد به پلورالیسم باشید. نژاد خود را نژاد مطلق نپنداری، زبان خود را تنها زبان قادر تصور نکنی، اعتقاد خود را برتر از دیگران ندانی، شخصیت اجتماعی و ذات فردی خود را ممتازتر از دیگران ندانی، رنگ و جنس خود را کاملتر از دیگران ندانی، اینها به معنای درک صحیح از پلورالیسم است.

 

 

تهیه و تنظیم : سید جمال الدین سجادی

 


استاد واعظی و جناب سید جمال الدین سجادی

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۱                           سال دهم                          جدی          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          اول جنوری      ۲۰۱۵