ای کاش دلت میهن من، خانهی من بود
در جنگل سبز نگهات، لانهی من بود
پاییز اگر برگ مرا ریخت چی باک است
آهنگ نفسهای تو پروانهی من بود
چون مار که از روی درختی نرود زود
دست تو نهاده به سر و شانهی من بود
روزی که تهی بود جهان از گپ رنگین
معنای سخنهای تو، افسانهی من بود
آن قطرهی نوری که ز چشمان فلک ریخت
خونابهتر از اشک غریبانهی من بود؟
مانندهی سهراب که در خاک فرو خفت
افتید درختی که در آن لانهی من بود
|