کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

جلال نورانی

    

 
در پاسخ به یاوه گویی

 

 


در شمارۀ دوشنبه ۱۷ قوس آن روزنامه آرمان ملی، زیر عنوان " بازداشت یک فعال رسانه ئی به اثر شکایت سید مخدوم رهین" نوشتۀ ارسالی شخصی به نام فهیم دشتی به نشر رسید. دراین نوشته اولاً کوشش بعمل آمده تا شخصی به نام فضل  من الله ممتاز را " فعال رسانه ئی" قلمداد کند که این خود عملی نابجاست. زیرا شخص مذکور که پس از برطرف شدن از پست وابسته فرهنگی در دوبی از طریق ظاهر شدن در بعضی تلویزیون ها صرف به غرض بیان افتراء و بهتان با آن  اداها وگفتار جنون آمیزدر حق وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ پرداخته و چنین کسی را " فعال رسانه ئی" دانستن خود  نارواست.

دیگر اینکه بازداشت وی زمانی صورت گرفت که در جواب تلفون څارنوال موظف اظهار داشت که به  سارنوالی حاضر خواهد شد ولی دو هفته گذشت و او حتی حاضر نشد که به تلفون سارنوال موظف جواب بدهد. در این حال څارنوال مجبور شد که او را دستگیر و توقیف کند.

نافرمانی و بی اطاعتی در برابر مجریان قانون در همه جای جهان جرم است و مجازات سنگین دارد. فقط در کشور ماست که به قانون و مجری قانون بی احترامی میشود. فقط  در کشور ماست که آزادی بیان را وسیلۀ ترور شخصیت ها و هرزه گوئی و خود نمائی ساخته ایم و بدون آن که بدانیم کی  هستیم و چه هستیم و سراپای مسخرۀ ما به چند می ارزد به لوی څارنوالی مملکت گستاخانه دستور می دهیم که فلان  شخص را" بدون قید وشرط" آزاد کند و فلان وزیر را زیر تحقیق بگیرد.

بچه جان ! چه خورده ای که هضم کرده نمی توانی؟ در دنیای متمدن در مورد تمردی از نوع تمرد ممتاز نام در برابر مجری قانون، شخص متمرد حتی با ضمانت نیز به آسانی آزاد نمی شود. اصلاً آقای ممتاز و آقای دشتی در یک امر کاملاً با هم شبیه اند وآن دشمنی جنون آمیز با  وزیر فرهنگ پیشین دکتور سید مخدوم رهین است. دشمنی ممتاز با وی به خاطر آن است که وی پس از پنج سال  ماموریت در امارات دو بارده به وطن خواسته شد که اصولاً باید پس از سه سال برمی گشت. او در این پنج سال باگرفتن  معاش دالری، کرایۀ خانۀ دالری و بیمۀ صحی دالری خود و خانواده اش از بودجۀ فقیرانۀ وزارت اطلاعات و فرهنگ کوچک ترین دست آورد و خدمتی برای کشورش نداشته و رفتار و کردارش هم مایۀ آزار سفیر و اعضای سفارت بود.


او به مجرد بازگشت به وطن به هر در و دیوار سر و کله اش را کوبید که چرا دوباره به وطن احضار شده. گویا بست  وابستگی فرهنگی در امارات ارث پدرش است. او بابی ادبانه ترین لحن هزار تهمت و دشنام را نثار وزیر اطلاعات و  فرهنگ کرد و وزیر با همان متانت همیشگی اش در برابر او گذشت کرد، اما وقتی اخیراً در یکی از تلویزیون ها دکتور رهین را خاین ملی و دشمن خدا و رسول نامید، دیگر مجالی برای تحمل نماند و دکتور رهین از طریق کاملاً قانونی به  شکایت پرداخت و این حق مشروع و منطقی وی بود، که امیدواریم فرهنگ پلید واسطه بازی که بخش بزرگی از فساد اداری است در این قضیه بیشتر دخالت نکند.
اما دشمنی دیوانه وار فهیم دشتی با دکتور رهین صرف ناشی از نوعی حالت هیستری و بیماری روانی اوست. یادم می آید  که دریکی از برنامه های تلویزیونی وقتی که هیچگونه دلیلی برضد وزیر اطلاعات و فرهنگ نیافت، در پاسخ به  اعتراض ها گفت که از وزیر اطلاعات وفرهنگ بدم می آید. میدانی برادر؟ چیزی که مرا وادار کرد که این مختصر را  بنویسم، گستاخی بیحد و حصر تو در برابر وزیری است که با کمال نجابت و فروتنی خودش را تخته مشق کسانی چون تو  ساخته بود، آن قدر غرق کار و جانکنی در این وزارت طویل و عریض بود که نیم نگاهی هم به نوشتۀ هرزه گویانی مثل  تو نمی انداخت .


اما تو حد و حدود را نشناختی و با وجودی که هرگز نتوانسته ای گل خشک را به دیواربچسپانی اما هنوز هم از یاوه گوئی و افترا بس نکرده ای. میدانی؟ حالا که دکتور رهین دیگر وزیر نیست، برخود و همه کسانی که وجدان پاک و سلیم دارند و نام و شهرت خود را از هتک حرمت و بد زبانی و گستاخی در برابر بزرگان علم و فرهنگ این دیار{ بگذریم از وزارت } به دست نمی آورند، واجب می بینم که از مردی که در مدت بیشتر از ده سال در این وزارت جنجالی ، با  کمترین امکانات این همه نجیبانه طپید، باید دفاع کنم.


او در این مدت طولانی در راه خدمت به فرهنگ و هنر و آزادی مطبوعات و رسانه دراین کشور {به طوریکه کم کسی از  پیکارهایش اطلاع دارد} نه شب داشت و نه روز و نه پنجشنبه و جمعه. تو در تاریخ این کشور دیده بودی که وزیر  اطلاعات و فرهنگ با چنان شور و حال و عشق و ایمان به دشت و صحرا و بپه های وطن در جستجوی تاریخ آغشته به  خون ولی پر شکو ما ساعت ها پیاده برود؟ تو در تاریخ اطلاعات و فرهنگ این کشور به یاد داری که وزیری بیش از  یک صد سخنرانی علمی در تجلیل از بزرگان تاریخ این سرزمین و پدیده های فرهنگی و هنری داشته باشد؟ آیا وزیری را  سراغ داری که در اولین هفتۀ وزارتش، وزارتی که نابودش کرده بودند، تا نیمه شب ها قانون رسانه های همگانی و آزادی بیان را تنظیم کند و در دومین ماه وزارتش آن را نافذ سازد؟ بسیارپیش تر از آن که قانون اساسی کشور تسوید  شود، دیده بودی که وزیری بیاید و در کنار فقیران خانقاهی کالبد عرفان عصرما را روح دوباره بدمد؟ و آیا های فراوان دیگر...


روزی که دکتور رهین با همکاران وداع گفت، جناب فراهی سرپرست کنونی وزارت اطلاعات فرهنگ ضمن قدردانی شریفانه اش از کارنامۀ پر افتخار دکتور رهین، که از نهاد پاک و حق پرستانۀ فراهی حکایت داشت، خطاب به منسوبین  وزارت و رادیو تلویزیون ملی گفت: ما مثل دکتور رهین نه در گذشته وزیری داشتیم و نه در آینده خواهیم داشت.


برادر! سربه گریبان کن و به پیکار در برابر آن عقدۀ بیماری گونه ات که ترا از داوری شریفانه به دور افگنده، برخیز.


 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۰                           سال دهم                          قوس/جدی          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          ۱۶ دسمبر ۲۰۱۴