متن نامۀ شمارا عنوانی وزیراطلاعات وفرهنگ، همه خواندیم.
ازفرد روشنفکری چون شما توقع نمی رفت که اینهمه بی انصافی کنید وکارنامۀ
درخشان وزیرفرهنگ را این گونه نادیده گرفته با بهانه های مختلف بروی
بتازید.
متأسفانه
باید عرض کنم که همه اعتراض های شما بر وزیر و وزارت فرهنگ بی بنیاد است که
فقط به دوـ سه تای آن اشاره می کنم. موزیم ملی پس از تاراج شدن و حریق شدن
و ویران شدن به بهترین صورتی احیا شد که مایۀ افتخاراست. شما بر وزارت
فرهنگ انتقاد کرده اید که موزیم بر نامۀ آموزشی وویزیت برای محصلین
ومتعلمین ندارد. برعکس ادعای شما براثر تقاضای
وزارت اطلاعات وفرهنگ تعداد زیادی ازشاگردان ازموزیم ملی دیدارکرده اند ومی
کنند واگرهم دیدارنکنند این نقیصه نمی تواند خطای وزارت اطلاعات وفرهنگ
باشد.
برعکس ادعای شما نیمی ازکتابخانۀ عامه به شرکت های تجارتی فروخته نشده بلکه
بحکم قانون به صاحبش برگردانده شده و از اول هم ملکیت کتابخانه نبود.
دربارۀ تئاترهم گفته اید، خوشبختانه تئاتربا کمترین امکانات به بهترین شکلی
احیأ شده است وتئاتر کودک هم بر آن افزوده شده است. و امابرادرعزیزبرعکس
ادعای شما، وزیراطلاعات وفرهنگ واین وزارت هیچگونه دخالتــــــــی
دراموربازسازی سینما ها ندارد. سینما ها یا ملکیت افراد اند یا مربوط
شهرداری ها. اگراحیأ نشده اند یا درهای شان را تخته زده اند ، به مالکان آن
ها مربوط می شود. وزارت ووزیر فرهنگ درین امرنه کارشکنی کرده اند و نه
نیازی به آن دارند. ونه به آنان مربوط می شود.
نقل قول تان ازلورا تیدیسکو در بارۀ درخطربودن نود درصد آثارباستانی
افغانستان نیزدقیق نیست. این خانم پس از آن چنین ادعائی کرد که وزیر
اطلاعات وفرهنگ دوبارسفرا و وابسته های فرهنگی کشورهای دوسـت را فراخواند و
وضع پریشان بنا های تاریخی افغانستان را با سلاید ها به ایشان نشان داد و
جویای همکاری جدی شد. این را نیزبدانید که شهرباستانی آی خانم دردوران جنگ
های داخلی نزدیک به بیست سال پیش به تا راج رفت و وزارت اطلاعات وفرهنگ
کنونی نمی تواند غارتگران بیست سال پیش را به محاکمه بکشاند.
مقامات وزارت، مسئلۀ آموزش و تجهیزنیروهای امینتی را سال ها پیش ازین که به
خیال شما مرور کند درنظرگرفت و گروه امنیتی قطعۀ صفر دوازده را تأسیس کرد.
دربارۀ پول واختلاس آنچه گفته اید، حقیقتش آن قدرعیان است که لازم نیست
دربارۀ آن چیزی گفته شود. نشردوجلد مثنوی که حاصل سرقت کاردکتورسروش بود
وهم به دریاانداختن کتب وآثار درزمان وزارت دکتوررهین صورت نگرفته ودرست
درزمانی به وقوع پیوسته که این وزارت واهل فرهنگ ازدوری ایشان رنج می کشیده
اند. این را خوب می دانید و نمی دانم چرا بازهم می خواهید مغلطه بازی کنید.
قضیۀ حیف ومیل درپروژۀ باز سازی غزنین هم افسانۀکومیدی ساخت
شماست. همه می دا نند که این پروژه تا چه اندازه فقیر بود وتاچه حد باصرفه
جوئی به سامان رسید، به طوری که نمایندۀ آیسیسکو را به تمجید و اعجا ب رسمی
واداشت. به عنوان یک فرد درس خوانده کوشش نکنید که گل خشک را به دیوار
بچسپانید. خوب بود که به قصه های بقول شما « عیش وعشرت شخصی وزیر» هم می
پرداختید. درآن صورت مردم برین ادعای تان می خندیدند. چرا که سال هاست که
وزیر اطلاعات وفرهنگ به میل خودش درمیان ده ها نفرامنیتی وماموردرمحیطی که
به قشلۀ عسکری می ما ند، زندگی می کند وزندگی شب و روزاوکه به شمول ایام
تعطیل با کار و تلاش درخدمت به این دیارهمراه با پاکی وتقوی می گذرد، ازچشم
ها و انظارپوشیده نیست. موضوعی که مرابه تعجب وحیرت افگنده است آقای محمدی
لحن پرازخشم وکینه توزانۀشما دربارۀ دکتوررهین وزیراطلاعات وفرهنگ است،
وقتی دیدم که تهمت ناروای دیگری بروزیرزدید که گفتیـــــــد به قول وزیر«
مهـاجرواقلیت » این هم دروغ دیگری است. لطفاً بگوئید وزیردرکجا چنین چیزی
گفته؟ درکـدام سخرانی ؟ درکدام نوشته؟ دقیقاً به خلاف آنچه وزیر همیشه در
بارۀ حقوق اقوام کشور اندیشیده و عمل کرده است ،افترا صورت گرفته.
اگراین همه خشم وعصبانیت که چشم واقع بین شمارا پوشانده به خاطر موضوع
نامگذاری جاده و مرحوم کاتب است، باید بدانید که مثل چند نفر دیگر به
خطارفته اید. دکتور رهین وکمیسیون نامگذاری جاده ها از جانب شورای وزیران
موظف شدند که مشکل را میان دو گروپ هموطن و همشهری حل کرده به شورای وزیران
گزارش بدهند. چون هردو فرقه بر ادعای خود اصرار دا شتند نا چار بخاطر آن که
این اختلاف به نزاع ونفاق نکشد و خاطرات تلخ وسیاه گذشتۀ کابل تکرارنشود،
کمیسیون، راه سومی راپیشنهاد کرد که درآن هم حرمت شخصیت مرحوم کاتب رعایت
می شد وهم جانب مقابل خود را محروم نمی دید. یعنی نامگذاری یکی از جاده های
مهم در قلب پایتخت بنام مرحوم کاتب و نامگذاری جادۀ گذرگاه تا ده دا نا به
نام چاردهی. تا زه این یک پیشنهاد بود که همه اعضاء کمیسیون برآن اتفاق نظر
دا شتند و به همان شکل به شورای وزیران تقدیم شد ، بقیۀ کارمربوط شورای
وزیران است. نمی دانم قضیه ئی به این سادگی چرااین همه سؤ تفاهم آفرید.
اگرکمی به خود زحمت می دادید وبرکارنامۀ سیزده سال گذشته و سراسر زندگی
دکتور رهین نظری منصفانه می انداختید، می دیدید که اورا راسیست گفتن و
تعبیرپوچ « اقلیت پرهیاهو » را اززبان اوجعل کردن تا چه حد ظالمانه است.
|