ضعف همآهنگی سیاسی در شکلگیری کابینه نشانهی از نبود
اعتماد در دولت جدید است. تصور میشد که کابینهی جدید نقش محکمی در ایجاد
دیگرگونیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت اما به نظر میرسد هنوز
راه دشواری در پیشروست.
عوامل
اصلی این نا بسامانیها را نکات زیر میسازد: - گرایشهای متفاوت فکری
رهبران دولت جدید؛ تکنوکراسی غربی از یک سو و گرایشهای دینی از سوی دیگر
این تفاوت فکری را به چالش مهمی در برابر حکومت جدید قرار داده است. هردو
گرایش سعی میکنند هژمونی قدرت را در جامعهی سنتی سیاسی در وجود کابینهی
جدید تمثیل نماید.
گریشهای ساختاری و تنظیمی؛ هر دو رهبر غنی و عبدالله در جریان نبردهای
انتخاباتی گروههای گوناگونی را با خود یکجا کردند و از منابع مادی و بشری
آنها استفادهی بهینه بردند. حالا که زمان شکلگیری کابینهی جدید است همه
امتیاز میخواهند. این در حالیست که جا برای امتیازدهی کم است و
جایگاهخواه فروان گردیده است! این امر سبب گردیده است که ساختارهای سیاسی
بهویژه تنظیمهای سیاسی منتظر امتیازات خویش هستند و دست به هر گونه
سبوتاژ پروسهی سیاسی میزنند. فشارهای بین المللی؛ جامعهی بین المللی بر
دولت جدید سلسلهی از شرایط مهم را مطرح کرده است.
یکی از
مهمترین پیشزمینههای جامعهی بین المللی را به کارگیری شخصیتهای متخصص
و پاک است که بتواند شفافیت و حسابدهی را برآورده گرداند. چنین امری با
انتصاب حضرت عمر زاخیلوال به سمت مشاور ارشد اقتصادی رییس جمهور که یکی از
شخصیتهای بحثبرانگیز دولت کرزی است خیلی چالشزا گردانیده است. جابجایی
سرپرستان در نهادهای مهم سیاسی و اجرایی کشور وعدههای سخاوتمندانهی هر
دو داکتر را به باد فنا خواهد برد.
این
مشکل زمانی احساس خواهد گردید که کنفرانس لندن چشم به رهبران سیاسی
افغانستان بدوزد!