"امراض میکروبی که توسط
اروپاییان برای اولین بار به آمریکا آورده شدند به مراتب زودتر از خود
اروپایی ها با سرایت از یک شخص به شخص دیگر به کشتار پرداخته و ۹۵ فیصد
نفوس بومی های دنیای جدید را نابود کردند."
جیمز دایمند
(این
نوشته برداشت من از خلاصۀ ایست از کتاب جیمز دایمند " سلاح، میکروب و
فولاد" که توسط کریگ جیمز در کتاب " ویروس دین"
آورده شده است. باید بگویم که این کتاب دایمند جایزۀ پولیتزر را برده
است.)
چرا تمدن و فرهنگ غربی
توانست بر بقیۀ جهان تسلط پیدا کند؟ ، چرا تکنولوژی غرب از بقیۀ جهان
بهتر شد؟ ، آیا کدام چیزی فوق العاده در نژاد مردم اروپای غربی بود که
آنهارا برتر از دیگران ساخت؟ ، آیا اروپایی ها هوشیارتر، زحمتکش تر و یا از
نگاه جسمی قویتر از دیگران بودند؟ آیا فقط بخت با آنها یاری کرد؟، آیا
خواست خدا بود که غربی های عیسوی مذهب را حاکم دیگران بسازد؟
چرا غربی ها توانستند از دیگران
جلو بیافتند و بتوانند بخش بزرگ دنیا را به مستعمرۀ خود تبدیل نموده زبان،
فرهنگ و دین خودرا به قیمت نابودی فرهنگ های دیگر در آنجا ها پخش
نمایند؟
آخرین تیوری در ارتباط
اینکه چه باعث شد تا غرب توانست در اواخر قرون وسطی از دیگران جلو بیافتد
و فاتح دنیا گردد توسط دانشمند آمریکایی جیمز دایمند مطرح گردیده است. به
اساس عقیدۀ دایمند این فقط خوش چانسی محض اروپایی ها و غرب بود که آنها را
حاکم جهان ساخت. اروپایی ها با داشتن موقعیت خاص جغرافیایی، داشتن حیوانات
اهلی، داشتن حبوبات و داشتن امراضیکه از تماس با حیوانات در انسان تأسس
میکنند نظر به تمام بخش های دیگر جهان خوش چانستر بوده اند.
اول: موقعیت جغرافیایی
آسیا- اروپا که در نیمکرۀ شمالی از شرق به غرب به مساحت ۱۲۰۰۰ کیلو متر
امتداد دارد به این ساحه اقلیم مناسب، آبهای جاری فراوان، سرزمینهای
حاصلخیز، علفچر های بی انتها و امکانات وسیع کوچ وحمل نقل در ساحات وسیع
دارای عین خاصیت را داده بود که نه تنها انسانها، بلکه حیوانتیکه در این
ساحات زندگی میکردند میتوانستند در فواصل بسیار طولانی کوچ کنند وهنوز هم
عین شرایط زیست را داشته باشند. حیوانات ونباتاتیکه در یک گوشۀ این قاره
پیدا میشوند در تمام نقاط آن پیدا شده میتوانند در حالیکه همچو چیزی در
قارۀ آمریکا نظر به افتادگی این سرزمین از شمال بجنوب و داشتن عرض البلد
های مختلف که شرایط اقلیمی ومحیط زیست متفاوت دارند ناممکن است. حیوانات
ونباتاتیکه در آمریکای شمالی پیدا میشوند در آمریکای وسطی و یا جنوبی کمتر
پیدا میشوند.
دوم: حیواناتیکه قابلیت
اهلی شدن را دارا بودند مانند اسپ، گاو، گوسفند، بز، خر، شتر و غیره تنها
در ساحه ای جغرافیایی آسیا- اروپا زندگی میکرده اند. از همین روست که بومی
های آمریکا، آسترالیا، نیو گینی ها، افریقایی ها( صحرای افریقا) و
نیوزیلاندی ها از داشتن این حیوانات اهلی بی نصیب بودند. حیواناتیکه خارج
از ساحۀ جغرافیایی آسیا- اروپا پیدا میشدند قابلیت اهلی شدن را نداشتند
مانند گوره خر افریقا، زرافۀ یا کانگروی آسترالیا، غژگاو آمریکا ویا فیل
افریقا. برای اینکه یک حیوان با انسان خو بگیرد واهلی شود باید خواص ویژۀ
داشته باشد. داشتن حیوانات اهلی و استفاده از آنها در کشت و زراعت ضریب
بارآوری کار انسان را چندین بار بلندتربرد ونه تنها منبع غذایی قابل اعتماد
و همیشه در دسترس بود، بلکه منبع مواد خام برای لباس و پاپوش نیزبود. در
حالیکه مردمان بومی آمریکا و آسترالیا که این حیوانات را نداشتند تنها از
نیروی بازوی خود استفاده میکردند و بهمین دلیل بود که قلبه و شیار کردن
زمین را تا آمدن اروپایی ها بلد نبودند و در نتیجه بازدهی کار آنها به
مراتب پایینتر از بازدهی کار غربی ها بود. همچنان آنها به دلیل نداشتن
حیوانات اهلی فاقد مالداری بودند و استفاده از شیر حیوانات برای آنها
تصادفی بود و منبع گوشت غذایی آنها را فقط شکار میساخت که آنهم زیاد قابل
اعتماد نبود و کار تلاش زیاد میخواست. آسیا- اروپایی ها چون منابع غذایی
کافی و همیشه در دسترس و قابل اطمینان داشتند ضرورت زیاد برای کار بخاطر
غذا پیدا کردن نداشتند و وقت اضافی برای تولید وسایل کار بهتر و اندوختن
تجارب و ایجاد علوم و دانش داشتند.
سوم:
خوش چانسی
دیگرآسیا- اروپایی ها داشتن حبوبات مانند گندم و جو وجواری بود که غذایت
آنها بی اندازه بیشتر از نباتاتی بود که مثلن مردمان گینه نو یا استرالیا
وِآمریکا داشتند. که این حبوبات قابلیت خمیر شدن وپخته شدن و نگهداری و
انبار شدن بصورت خام وپخته را دارا بودند و میشد آنها را برای فصل زمستان
نگهداشت.این حبوبات عمدتن در همین ساحۀ جغرافیایی آسیا- اروپا پیدا میشدند
که باز هم منبع دیگر قابل اعتماد غذا بود. موجودیت تعداد زیاد از این گونه
نباتات در این ساحۀ جغرافیایی امکان ایجاد یک اقتصاد متکی به زراعت را سبب
شد.
چهارم: خوش چانسی دیگر
اروپایی ها داشتن امراض میکروبی مانند سرخکان و چیچک( آبله مرغان) ومعافیت
در برابر این امراض بود. اکثریت امراض میکروبی انسانها از اثر تماس با
حیوانات اهلی پیدا شده اند که در آسیا و اروپا باعث تلفات فراوان گردیده
اند ولی بمرور زمان وجود انسان های این مناطق در برابر این امراض مقاومت
ایجاد کرده اند. داشتن این مقاومت بزرگترین امتیاز اروپاییان در مقایسه با
بومی های آمریکا بود قسمیکه نود و پنج در صد سرخپوستهای آمریکا تنها توسط
امراضیکه سفید پوستهای اروپایی با خود به آمریکا آوردند کشته
شدند.
داشتن این امتیازات اتفاقی برای
اروپاییان در اواخر قرون وسطی زمینه ای شد برای یجاد تکنولوژی فولاد
وساختن سلاح های پیشرفته و بعدها سلاح های گرم که در همکاری با دولت ها و
کلیسا و کشف راه های دریایی و یافتن آمریکای بی دفاع حاکمیت آنها را در
دنیا باعث شد.
|