کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کریمه ‌شب‌رنگ

    

 
سرنوشت

 

 

پیغمبران شهوت از دیار کدامین خدا
تنت را این گونه تسخیر کردند؟
دست هایت را این گونه ساده به دست کسی نگذار
مفهوم سرنوشت من در خطوط دستان تو پیچیده است
"تو درخویش نسترن بکار برای من
تنت را برهنه می خواهم بر تن خویش"
تمام تاریکی شب را می نوشم
به اعتماد دستان تن
یک نفس تنت را ببخش به من
تا لذت سکوت ر بنوشی
ای همه هستی تنم نثارت
و نوازش شانه هایم از آن تو باد!
پیغمبران شهوت از دیار کدامین خدا
تنت را این گونه تسخیر کردند؟
که شهر پر از بوسه های نامحرم تست.
عقده هایت را به من بسپار
وخمیازه های کشدارت را نیز
تنها به عصیان مقدس پناه بیار
تنم سرشار از خلوت شب است
دست هایت را ساده به دست کسی نگذار
و لبانت را ببار بر سطح همیشه گی تنم
تا آبستن خشونت شعری شوم
ظهور کنم در فردای ناتمام هردو مان!
هم آغوشی ما جاری شود در تن شب
ونامت را پیوند بده به نامم
تا همیشه های سبز
دست هایت را ساده به دست کسی نگذار
که مفهوم سرنوشت من
درخطوط دستان تو پیچیده است.


۱۳۸۸/۰۱/۲۴

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۶                           سال دهم                          میزان           ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی           ۱۶ اکتوبر ۲۰۱۴