وقتي تو هواي رفتن داري
مي روم
در انتهاي خيال شب
دنبال روشني
كه
عشق زيباترين دروغ است
و
درد قطره قطره محو ميشود
در چشمان شب
كه رفتنت
روح سركش ام را وعده ي ديدار ميدهد ..
اما
قايق ام را در جزيره ي سوم
رها ميكنم
و زندگي كه كوتاه تر از دامن ام هست
چه افسوس طولاني دارد،
براي اندوه و غم
زمان انتقام ارامش ات را
از لبخند افتاب ميگيرد..
انديشه شاهي .
|