کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

میترا ارشادی عاصی

    

 
یادبود

 

 

به مناسبت ۲۰مین سال شهادت عاصی از جانب خود و مهستی دخترم متن و غزل زیر را به روح پاک عاصی تقدیم می‌نمایم که گویای بعضی واقیعت‌های موجود است در عجبم که عده ای نمی‌دانند که نمی‌توان دست به قلم برد و مبنای موضوع را نادیده گرفت. نمی‌توان در مورد شاعر و نویسنده ی به بحث و نقد نشست ولی در بطن و شالوده اظهارات و نگارش نویسنده یا منتقد خود شیفتگی نمایان گردد و وقتی می‌بینی نزدیکترین دوستی که روزگاری از پوست هم به تو نزدیک تر بوده طوری در خود شیفتگی خویش غرق می‌گردد که تاریخ را وارونه جلوه می دهد و مغلطه‌های اجتماعی اش برای او مهم تر از وصف واقیعت های تاریخ می‌گردد نمی‌توان از نگاه های دورتر انتظار بهتری داشت.

به قول عاصی

در پرده های نازک شیدایی

یاری نمانده است که بنوازد

 

 

 

 

 

 


یاد بود


درخت های سپیدار ما خزان گشته

و دزد های سر گردنه عیان گشته

طبیعت است که این پرده را فرو انداخت

کرانه های شفق سرخ و بیکران گشته

هنوز سال جدایی و سال خون جاریست

و ناکسان همه مشهور و قهرمان گشته

ز باغ پر بر و باری که باغبانش نیست

گیاه هرزه به هر گوشه اش نهان گشته

ز چشم های پر از آرزو و عشق و امید

نگاه ملتمسان رو به اسمان گشته

ببین که ساحت شعر و هنر چه بیکس شد

که طبله زن به سراغ قلم روان گشته

ز نقد طبله زنان و دیار خلوت شان

چه شور و ولوله در بزم این و آن گشته

شبیه منبر ملا که جهل می زاید

زهر دکان فضولی, نظر کلان گشته

چه حاجنیست ندانم من آدمک ها را

که جوهر قلم از ناف شان, بیان گشته

بیا به خلوت شبها سری بزن عاصی!

که*ماه باور تو نور آسمان گشته




*ماه اشاره به مهستی دخترم

م.ا.ع



20.09.2014

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۴                            سال دهم                            سنبله/میزان           ۱۳۹۳  خورشیدی            ۱۶ سپتمبر  ۲۰۱۴