کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کامل انصاری

    

 
بودای خوابیده را بیدارکنید حیرت آورترین بودای خوابیده دربامیان
 

 

 

تاریخ چنان وانمود میسازد که درهرمحلی که تندیسه های بودا قامت برافراشته  بدون شک تندیسه خوابیده بودا نیز به شکل نیرووانا با امتداد کم یا زیاد دردل خاک ها خوابیده است. یکی ازنشانه های موجودیت آیین بودایی همین شکل و شمایل بت ها و معابد و مغاره  ها می‌باشد که درکشورهای آیین بودایی رواج داشته عرض اندام می‌کند.

بامیان زمین که مرکز جهانبانی آیین بودایی محسوب می‌گردید ، نظربه شهادت زایرین چینایی و سفرهای پيهم شان دربامیان  چنین وانمود می‌سازند که بودای خوابیده عظیم الشان که « بودای خوابیده کاکا» خطاب اش کرده اند  به صورت نیرووانه درشهربامیان موجود است.

راهـپیمایان مذهبی ، سفرنامه نویسان ، باستان شناسان افغانی و خارجی درجستجوی بودای خوابیده بامیان هستند. جهانگردان پارینه و زایرین چین و ماچین ،ازموجودیت بودای خوابیده دربامیان کنارپیکره های قامت کشیده بودا ها گپ های ناگفته را به بحث کشیده اند و اگر آنها دراین راستا روشنایی نمی‌ انداختند ما ازموجودیت بودای خوابیده دربامیان آگاه نمی‌ شدیم. نخست به سراغ زایرین چینایی می‌رویم  که آنها ازنام برداران علمی و مذهبی بودند که ازسر زمین چین و ماچین بسوی حوزه سند ، حوزه باختر، کاپیسا، سرزمین های جنوبی و جنوب شرقی و مرکزی افغانستان را طی طریق کردند تا ازکتب آیین بودایی ، تندیسه ها و معابد ، مغاره ها و سموچ ها و دیگر رسم و رواجهای مذهبی و فرهنگی کشورهای غربی آموزه هایی را بیاموزند و دانستنی هایی را یادداشت نمایند. زایرین چینایی یا بحیث مسافرت های سیاسی و سفارتی درقلمرو خراسان و پارس و هندوستان می‌ آمدند و یا به خاطرآموزش و دانستن آیین بودایی که سراسرپهنای وادی سند و رود کابل و حوزه  آمو و ارغنداب را احتوا می‌نمود سفرهای دورو درازو طاقت فرسا را می‌ پذیرفتند. طوریکه خاطرنشان کردم  زایرین برای معلومات و جمع آوری کتب دینی و مقدس و هم آگاهی ازداشته های آیین بودایی وفرهنگ های ساختاری اهالی دول غربی با حوصله مندی و بردباری بخاطرپیام مقدسی که درقبال داشتند به پا خواستند و ازشاهان و ملکه های درباری فرمان گرفتند ټآ کسی موجب سد راه شان نشود.

زایران زیادی ازچین به کشورهای که پیسترنام برده شد به سرزمین های بودایی مخصوصاُ هندوستان و جنبوب هندوکش سرازیرشدند. اما مشهورترین آنها را اینگونه نام برده اند :

شی فاهیان :  شی فاهیان ازراهبان مذهبی بودایی چین است که درسال ۳۹۹ میلادی برای فراهم آوری کتب نایاب دینی ازناحیه چانکان برآمده پس ازچهارده سال مسافرت درسال ۴۱۴ میلادی به نانکن بازگشت. شی فاهیان کتب مذهبی و علمی را درهندوستان مطالعه کرده اکثرآنها را به زبان چینایی ترجمه کرده سفرنامه خود را نیزبرشته تحریردرآورد. نامبرده ازراه کاشغروبدخشان و نورستان به وادی  سند رسید و ازمعابد هــده و گندهارا و پیشاورو سوات و بنو و پونه دیدن کرده خاطرات علمی ومذهبی خود را به قلم کشید. شی فاهیان شرح مفصلی را درباره رسم و رواج ها ، مراسم دینی ، دیداربا شاهان و راهبان را به بحث می‌کشد که بسیاردلچسب می‌باشد.

سونگ ین : سونگ ین به همراهی راهب دیگرچینایی بنام هوی سنگ ازطرف ملکه تای هـو مامورشد تا جهت بدست آوردن کتب کهن بودایی به کشورهای غربی ( چینایی ها کشورهایی که به جانب غرب و جنوب سرزمین شان واقع شده بود سرزمین غربی می‌ نامیدند ) رهسپارشدند. درنتیجه سونگ ین هـفده جلد کتب کهن مذهب کبیربودایی را با خود به چین انتقال داد. درزمانیکه سونگ ین ازکاشغربسوی بدخشان ، تخارستان و نورستان و چترال به ایالت سند رسید درسرزمین ما شاهان یفتلی حکومت می‌کردند این شاهان چهل ایالت را رهبری می‌ نمودند که ازشمال شرقی

افغانستان تا هندوستان و پارس وسعت داشت. درهنگام سفرسونگ ین ( ۵۲۰ میلادی ) سلاله دوم یفتلیها حکمروایی داشتند که همه ء شان به آیین بودایی گرویده بودند. (۱)

هیوان تسونگ: شخص دیگری که پیس ازورود آیین اسلامی درکشورما قدم گذاشت راهب چینایی بنام هیوان تسنگ است.  هیوان تسنگ ازخانواده « چـن » درسال ۶۰۲ میلادی درناحیه چین لیو  بدنیا آمد و ازاحفاد چنگ کونگ می‌باشد. نامبرده درزمان سلاله « تسن آی » بریاست مدرسه شاهی پکن انتخاب شد.پدرش هـووی نیزعالم زبردستی بود.هیوان تسنگ فرزند کوچک خانواده درجوانی سرپرشورادبی و مذهبی داشت و با یارانش عزم سفرغربی را به پیش گرفت. اما یارانش او را ترک کردند. با وجودیکه برخی ازدرباریان و آگاهان موجودیت او را درجوامع علمی چین غنیمت میشماریدند ، اما او ازعزمش برنگشت که بقول شاعر« سفرنیازمندان طلب خطا نباشد ». حکمران چین ناچار عالم روحانی را سفیرفوق العاده ادبی و دانشی ساخت و او را با ارسال نامه ها به سران دولت ها و هم توشه سفر او را فراهم ساخت. (۲)

هیوان تسنگ یگانه زایرچینایی است که ازسرزمین های جنوب حوضه آمـو همچون تخارستان ، کندز و بلخ دیدن می‌کند. او ازبلخ و معابد آن  حرف هایی نا گفته را بمیان می‌کشد و برعلاوه حوضه رود کابل ازشهرهای کاپیسی و بگرام و شهرپرآوازه بامیان را به تماشا می‌ نشیند و دیدنی ها را یکایک به قلم می‌ آورد.

چون سخن ما از« بودای خوابیده » است ازدیگر شهرهاییکه زایربودایی دیدن کرده صرف نظرمی‌داریم و بسوی بامیان می‌رویم. هیوان تسنگ ازایالات جنوبی آمویه به شهر« فان ین نا » که بزبان چینی شهربامیان باشد رسید. هیوان تسنگ خاطرنشان می‌سازد که دربامیان پادشاه جداگانه حکم می‌راند که طول قلمرو سلطنت اش شرقاُ و غرباُ  دوهزارلی ( درحدود ۶۰۰ میل ) و عرض آن ازشمال تا جنوب یکصد میل می‌باشد. اوبرعلاوه آینکه ازدو بت عظیم با مشرح می‌ نویسد ، ازیک بودای خوابیده نیزحکایت های بسیاردارد که اگر مشاهدات این زایردینی نمی بود ما ازرازبودای خوابیده دربامیان واقف نمی شدیم.

هیوان تسنگ ازیک مجسمه خوابیده ی که ( ۳۰۰ متر) به درازا خوابیده اشاره می‌کند و می‌گوید : « درقسمت شرقی شهرشاهی معبدی به فاصله دو یا سه لی واقع شده و درآن مجسمه هزار قدمی بودا درقبر با الوان و جواهرات قیمتی مزین شده بود » و دررابطه با این تندیسه ( نیرووانا ) مراسم خاصی بنام  « وو ـ تی چو  » یا 

« تچو ـ تاهوی » هرساله برگزار می‌شد. بنیانگذار این مراسم  « آشوکا » پادشاه کوشانی بود که درهرپنج سال جشن مذهبی  برقرار می‌ساخت.این مراسم با حضورشاهان ، ریشی ها ، راهبان ، دانایان ، سفیران ، حاکمان همجوارو روحانیون  ازهرگوشه جهان برپا می‌شد و تمام غنایم و جواهرات گرانبهای خزینه ها  که دراین مراسم درجوار بودای  خوابیده موقعیت داشت دریافت می‌گردید ،پادشاه بامیان آنها را به  نام بودا خیرات می‌داد. وقتی که دارایی درخزانه شاهی باقی نمی ماند، پادشاه عضوی ازاعضای خانواده اش را فدای بودا می‌کرد. پس ازاین مراسم تمام سران و سفیران دول، دارایی ها را ازمردم خریداری کرده به خزانه شاهی برمی‌گردانیدند. اینگونه جشن خاص را بزبان پراگریت « موشکا » خوانند که  معنی  « میله نجات » باشد. (۳)  باید یاد آورشد جشنی که ذرعر پتج سال برگزارمی‌شد بعد ها درهرسال یک مرتبه صورت می‌گرفت.                  

( لی واحد اندازه گیری چینی که هرلی = ۵۷۸ مترمیباشد )

 باستان نگاهان چنین وانمود می‌سازند که بودای خوابیده حتمی وجود فزیکی دارد. اما تا کنون آنها (داخلی ویا خارجی) بدین کارموفق نشدند تا بودای خوابیده را ازخواب عمیق دوهزارساله اش بیدارسازند. اهالی بامیان افسانه اژدها را نسل به نسل به سینه ها جا داده باوربرآن دارند که ازدهای که دردره « سرخ در» بامیان وجود دارد و چون ازدها درمیان دره ی که خاک سرخ دارد قرارگرفته  درزبان های بومی به « ازدهای سرخ » مسمی شده است. اهالی بامیان احتمالا بدین باورباشند که بت خوابیده غول پیکر بودا به شکل ازدها درآمده باشد. باورهای علمی بما می‌ نمایاند که اژدهای سرخ همان لایه های آهک و املاح آتشفشانی است که چهره ازدها را بخود گرفته و این ساختاربدون شک ملیون ها سال را دربرداشته است.(۴)

پروفیسورزمریالی طرزی باستان شناس کشورکوشش نمود تا با کاویش های مداوم خود نام و نشانی ازبودای خوابیده پیداکند که بدین کارموفق نگردید.

مارک کوفمن درروزنامه واشنگتن پست تحت عنوان « بودای خوابیده را درافغانستان باید بیدارکنیم » گزارش می‌دهد که متصل تندیسه های نامداربامیان ، بودای خوابیده ای با طول یک هزارفت خوابیده است که حتمی باید بیدارگردد تا جهانیان ازدیدن او به حیرت فروروند. همچنان درروزنامه لاس انجلس تایمز، جولی باوولس می‌ نویسد که دیرینه شناسان باید درپی شکاربودای خوابیده دردره بامیان باشند. (۵)

تازه ترین بودای خوابیده که آنهم قدامت دوهزارساله دارد درکشورتاجیکستان کشف گردید. این تندیسه که ازشهرتاریخی بامیان آنقدردورنمی‌ باشد بصورت خوابیده به درازی ۴۲ فت دراز افتیده است. باستان شناسان روسی بودای خوابیده را درناحیه جنوبی تاجیکستان درمحلی موسومم به « اجنه تپه » کشف نمودند. این بودای خوابیده ازسنگ تراشیده شده ۴۲ فت به درازی و ۹ فت بلندی دارد ازخرابه های معبد اجنه تپه پیدا شده  و درعکسی که بودای خوابیده را به نمایش می‌گذارد « سید مراد بوبولیوف » رییس موزیم باستانی تاجیکستان دیده می‌شود و نامبرده بودای خوابیده را درموزیم نگهدای می‌کند. معبد اجنه تپه درحدود پنجاه میل ازسرحد افغانستان فاصله داشته دراین معبد برعلاوه بودای خوابیده ، چندین مجسمه های کوچک نیزدیده می‌شود. دیرینه شناسان

این تندیسه غنیمتی بودای خوابیده تاجیکستان را« کاکا زاده » بودای خوابیده فخیم بامیان میدانند. (۶)

تندیسه های بودا های قامت کشیده و بودای خوابیده اززمره عجایب و حیرت آفرین دنیای کهن ما است که یکی ازبرجسته های داشتنی و فرهنگی دیرینه بامیان زمین ما می‌باشد.

با تاءسف فراوان که « طالبان » این نامردان تاریخ و عاق شده گان نابکار قامت سلسال و استقامت شاه مامه را درفبروری سال ۲۰۰۱ میلادی واژگونه کردند. امیرتیمورکورگان درهنگام حملات خود به غور/غرجستان ازبامیان گذرکرد و برخی ها ازتندیسه های بودا برایش حرف هایی زدند. اما او گفت : « من صد ها هزارجانداررا به قتل رساندم اما ، هرگز به جنگ مرده نرفته ام و این کاررا شاءن مردی نمی‌ دانم »

امید میرود که روزی تندیسه بودای سنگین خواب  را ازدل خاک های بامیان بیرون کشیده و بیدارش بداریم.

 

روانشاد احمد علی کهزاد درکتاب « غرغشت / گشتاسپ » که درآن سروده های اسدی طوسی را نقل میدارند  و بعد به بحث میکشند وازقول اسدی طوسی شاعرسده پنجم هجری که « گرشاسپ نامه » را نوشت چنین وانمود می سازند که گرشاسپ با مهراج شاه هندی به مشاهدات جزایرعجیب میروند ، برعلاوه ء آن ازبتخانه ها و معابد  دیگرنیزدیدن میکنند. شاه هندی گرشاسپ شاه را به تماشای بت هایی رهنمایی میدارد که درهـوا معلق ایستاده اند.

                    چو ازره دیگر شهرآمـد به پیش              دراو نــغـز بتخانه  ز اندازه بیش

                    میان هــــــــــــوا ایستاده بـلند                  نه زیرش ستون و نه ز افزار بند

بت های معلق درهوا بدون شک بت های ایستاده قامت کشیده بامیان هستند که اسدی طوسی نیزآنها را سرخ بت و خنک بت میخواند.شاه بخدی و شاه هندی دراین قلمروبت و بت خانه ، بت خانه ها و معابد بیشماری را دریافتند. آنها بت خانه های دره ککرک ، دره شاه شکاری ، دره فولادی ، دره ضحاک و بودای بزرگ خوابیده را مشاهده کردند.

اسدی طوسی خودش بامیان را ندیده و احتمالا از سروده های ابوالمـوید بلخی و دیگر دانایان آن زمان اخذ کرده باشد. (۷)

این نویسنده باورمند آن نیستم که گشتاسپ شاه ازبت های آیین بودایی دیدن کرده باشد. زیرا بقول تاریخ ، شاه بخدی درزمانه های هزاره سوم و یا بیشترازآن سلطنت داشته است. ظهورزردشت پیامبررا تا اکنون کسی به درستی درنیابیده است. برخی ها آنرا به هزاره پنجم و بعضی ها به هزاره سوم میکشانند که دراین دوره گشتاسپ شاه باختربه آیین زردشتی درآمـد. دیدن گرشاسپ از سرخ بت وخنک بت (بت های معلق درهوا ) درست نمی باشد. آیین بودایی درسده اول میلادی درکشورما ظهورکرد و دردوره کوشان شاهان به اوج خود رسید تا بدانجا که  پهنای آیین بودایی بدانسوی چین و ماچین نیز گسترش یافت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

۱ــ     کتاب جغرافیای تاریخی افغانستان ـ نوشته استاد عبدالحی حبیبی چاپ پیشاورسال ۱۳۷۸ صفحه های ۵۵ ــ ۵۷

۲ــ      هفته نامه « امید » نشریه ورجینیا سال ۲۰۰۵ میلادی شماره ۶۸۵ صفحه هفتم 

۳ــ     کتاب  جغرافیای ولایت بامیان ــ نوشته محمد عظیم عظیمی ـ  ۱۳۹۱ کابل صفحه ۳۰۲ 

۴ــ     همان کتاب صفحه ۲۶۲

۵ــ      روزنامه واشنگتن پست فبروی ۷ ، ۲۰۰۵ صفحه ۱۲ نوشته مارک کوفمن

          همچنان بنگرید به روزنامه لاس انجلس تایمز ـ- آگست ۳۱، ۲۰۰۴ نوشته جولی بوولس

۶ــ      روزنامه واشنگتن پست ، ۲۲ فبروری سال ۲۰۰۱ میلادی نوشته ایلخام ناریدیوف ، صفحه ۲۳ 

۷ــ      کتاب « غرغشت یا گرشاسپ » احمد علی کهزاد ــ سروده های اسدی طوسی چاپ پیشاور۱۳۷۸ صص ۱۹۱-۱۸۹

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۳                            سال دهم                            سنبله           ۱۳۹۳  خورشیدی            ۰۱ سپتمبر  ۲۰۱۴