کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

هژبر شینواری

    

 

به بهانهء سفر بی برگشت “مسحور جمال”
 

 

هنرمند مشهور افغان مسحور جمال که بعد از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان مجبور به ترک وطن و مهاجرت به هالند شده بود، ناوقت شام یکشنبه‌ دوم سنبلهء سال ۱۳۹۳ شمسی مصادف با بیست و چهارم اگست سال ۲۰۱۴ میلادی به عمر ۶۹ سالگی در شهر آنهام هالند چشم از جهان پوشید.

مسحور جمال کی بود، چگونه زیست و آفرید؟
جلیل احمد “مسحور جمال” در سال ۱۳۲۴ شمسی (۱۹۴۵میلادی) در شهر کابل به دنیا آمد. وی از لیسه حبیبیه فارغ شد و تحصیلات عالیش را در رشتۀ زبان و ادبیات دری در پوهنتون کابل تمام کرد.
مسحور جمال از آوان نوجوانی با اجرای ترانه های استاد غلام حسین پدر استاد سرآهنگ در محافل مکتب هنرنمایی کرد و همراه با احمد ظاهر و جمعی از هنرمندان جوان دیگر گروۀ هنری لیسۀ حبیبیه را ساخت.
زمانی که مسحور جمال محصل ادبیات بود، بعد از ظهرها استاد سرآهنگ برای تدریس موسیقی به پوهنتون کابل می رفت. مسحور جمال هم به جمع شاگردان استاد سرآهنگ پیوست و از او اساسات هنر موسیقی کلاسیک شرقی را فراگرفت.
به قول خودش، بارنخست در اوایل دهۀ چهل شمسی درکنسرتی به مناسبت جشن استرداد استقلال افغانستان آواز خواند و از آن جا بود که راهش به رادیو کابل باز شد.
مسحور جمال با آهنگ “وفا می کنی یا جفا می کنی” که کاپی یک آهنگ هندی بود، همکاریش را با رادیو افغانستان آغاز کرد و با آهنگ “بعد از خدا یگانه خدای دلم تویی” به دل دوستداران هنر موسیقی راه یافت.
مسحور جمال بعدها به ظاهرهویدا، رحیم جهانی، کبیر هویدا و جوانانی دیگر پیوست که بیشتر به موسیقی، سازها و نواختن آلات موسیقی غربی علاقه داشتند و به این ترتیب زمینه برای ایجاد نخستین ارکستر آماتور در افغانستان فراهم شد.

مسحور جمال در مصاحبه یی اختصاصی با ژورنالیست و نویسندۀ افغان، ایشورداس در مورد ایجاد اولین ارکستر آماتور رادیو افغانستان که به رهبری هنرمند افغان جلیل ځلاند ایجاد شد، گفته بود:
“دراولین ارکسترآماتور در جمع آوازخوانان حسیب دلنواز، یونس موسیقی یار، ظاهر هویدا، اینجانب جلیل احمد که بعداً به مسحور جمال شهرت یافتم و عزیز آشنا اشتراک داشتیم. نوازنده ها عبارت بودند از چترام که در همین گروه دهل می نواخت، احمد ولی آواز خوان مشهور کنونی ما طبله می نواختند، رحیم جهانی بانگو می نواخت، کبیر هویدا پیانو و آقامحمد کارگر فلوت می نواختند. عبدالغفار نینواز، حبیب علومی و حسین هنر دوست اکاردیون نواز بودند. عزیز آشنا ماندولین می نواخت. بعداً در این گروپ تغییرات آمد، عده ای از آنها تغییر رشته دادند و تعدادی هم به گروپ های دیگرموسیقی رفتند.”

مسحور جمال بر علاوۀ اجرای آهنگ های دیگران، خود آهنگساز توانمند بود که در طول زندگی هنریش چندین ارکستر موسیقی افغانستان را رهبری کرد و خود بیش از دوصد آهنگ ساخت و برخی از زیباترین آهنگ های حماسی و میهنی افغانستان یا از ساخته های اوست و یا هم مسحور جمال آنها را اجرا کرده است.
به گفتۀ روانشاد ظاهر هویدا مسحور جمال هنرمند صاحب سبک، نوازندۀ با استعداد و مبتکر بود که با مهارت فلوت و آرگن می نواخت.
مسحور جمال در سال ۱۳۶۷شمسی لقب “کارمند شايسته فرهنگ” افغانستان را به دست آورد.

مرگ جلیل احمد “مسحور جمال” انعکاسات متفاوت و متناقض را در قبال داشت.

به اساس نوشتۀ نویسندۀ افغان هدایت حبیب “مسحور جمال درآوان نوجوانی اش که بادبان کشتی نهضت چپ در کشور، نو برافراشته شده بود، سوار آن کشتی شد، شجاعانه با قبول خطر به حرمان ها تن درداد؛ با کتاب، مطالعه، موسیقی و مبارزه بمنظور شناخت دقيق مردم، ميهن و جهان بشريت و نيروهای پیشرو عصر و جامعۀ انسانی، رو آورد. همين درک، احساس و عزم او بود که دست و آستین برزد و کمر خدمت به انسان زحمتکش را بست و تا واپسين نفس های زندگی، انقلابی سرود و به آن وفادار ماند.”

اما نویسنده و فعال سیاسی افغان نسیم رهرو که به “جرم” دگر اندیشی سالیان متمادی را در زندان پلچرخی سپری کرده است، در مورد یکی از جلسات محاکمۀ گروهی جوانان عضو “ساما” می نویسد که روی ستیژ در کنار هیات قضایی محکمۀ اختصاصی انقلابی و څارنوال، در عقب پردهء سپید که شمال بادپکه آن را کنار می زد، مسحور جمال را دیده است که در کنار چند تن دیگر نشسته بود. محترم نسیم رهرو می پرسد:
“حضور مسحور جمال در جلسۀ محکمۀ اختصاصی انقلابی چه معنایی داشت؟ شاید او را آورده بودند تا پس از اجرای حکم اعدام “پویا”،”میرویس”، “انیس آزاد”، “نعیم ازهر”، “داکتر واحد”، “شاهپور قریشی”، “محمد علی”، “زبیر احمد”، “قاضی ضیا” و دیگران آهنگی بسازد؟!”

به این ترتیب آیا مسحور جمال واقعاً عاشقانه زیست و آن چنان که در یکی از آخرین آهنگ هایش که از زبان”هلالی چغتایی”می گفت:
“من عاشق و دیوانه و مستم چه توان کرد؟
می خواره و معشوق پرستم، چه توان کرد؟”
هنرمند حساس و صادقی بود که عواطف انسانی اش را از ورای هنر موسیقی با همگان تقسیم می کرد؟
یا هم اینکه هنرمند سیاسی بود که با وصف داشتن روابط شخصی خیلی نزدیک با رهبری حزب حاکم آن زمان، نخواست یا هم نتوانست پله های ترقی، قدرت و ثروت را طی کند؟

بهر حال من (هژبرشینواری) با مسحور جمال زمانی که رییس اتحادیۀ هنرمندان افغانستان بود، آشنا شدم و او راهنرمند مودب، متین و بی ادعا یافتم که به عقیدۀ من مانند هرافغان دیگر به میهن و مردمش عشق می ورزید و با استفاده از استعداد و هنری که داشت برای توده های مردم و تعالی کشورش می آفرید و می سرود.
آهنگ های میهنی که توسط مسحور جمال اجرا شده اند، بدون تردید که برای سالیان متمادی در ذهن بسیارهای همچو من باقی خواهند ماند و طنین صدای گرمش را افغان ها دیر به یاد خواهند داشت.

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۳                            سال دهم                            سنبله           ۱۳۹۳  خورشیدی            ۰۱ سپتمبر  ۲۰۱۴