کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

    

 

میزگرد وضعیت کودکان در افغانستان

گفتگو با یونس سلطانی٬ زرقا فروغ و کبیر کهکشان

 

 

 

ضمن خوش آمد به شما٬ عزیزان؛ آقای یونس سلطانی٬ خانم زرقا فروغ و همین طور آقای کبیر کهکشان. متشکریم که علیرغم همه گرفتاریها و مشغله های اجتماعی و سیاسی دعوت نشریه کودکان مقدمند را برای این مصاحبه پذیرفتید.

وضعیت کودکان در افغانستان یک موضوع مهم  برای نهاد ما و همه جهان متمدن است. امیدواریم این گفتگو سرآغاز همکاری و دخالتگری بسیاری از نهادها٬ شخصیت ها و فعالین دفاع از حقوق کودک برای تغییر وضعیت کودکان در افغانستان باشد. با این مقدمه بپردازیم به موضوع مصاحبه و از آقای یونس سلطانی شروع کنیم.

 

پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار را در افغانستان توضیح دهید.

یونس سلطانی: کودکان خیابانی در افغانستان کودکانی اند که روابط غیر انسانی در جامعه، کودکی آنها را از ایشان دزدیده است. آنها کسانی اند که یا پدر و مادرشان را از دست داده اند، یا بدلایل مختلفی مانند مریضی٬ معلولیت عمدتآ در اثر جنگها، اعیتاد و فقر بیکران، پدر و مادرها٬ توان نگهداری از آنها را ندارند. چون نهادهای حاکم دولت پوشالی کرزی و اجتماع هم در قبال آنها مسٶلیتی نگرفته و مراقبت از کودکان را امری اجتماعی نمیدانند، آنها به حال خودشان در خیابانها رها شده اند. این کودکان که با تاسف بسیار، کمیت شان در حالت رشد است، از آسیب پذیر ترین اقشار اجتماعی می باشند. آنها به گونه های مختلفی می توانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند. خوشبخت ترین آن کودکان هم کسانی هستند که در جامعه بشدت سنتی و طبقاتی در افغانستان، توسط صاحبان سرمایه و باندهای جنایتکار، به کارهای نهایت دشوار کشانیده میشوند. با کار در معادن با وسایل خیلی ابتدایی و بدون توجه به امنیت آنها، گدایی ارگانیز شده و استفاده جنسی، مورد بهره برداری قرار میگیرند. آنها از امکانات رفتن به مکتب محرومند، از زندگی در فضای امن محروم اند، و در یک کلام برای زنده ماندن، جان می کنند.

 

نشریه کودکان مقدمند: دسترسی به مدرسه و کلا آموزش و پرورش برای کودکان چگونه میسر است؟

یونس سلطانی: آنگونه که میدانید افغانستان درگیر جنگ کثیفی است که میراث دوران جنگ قدرت میان کشور های سرمایه داری غربی از یکسو و سرمایه داری دولتی شوروی آن زمان از جانب دیگر می باشد. این جنگ قدرت، موجب رشد نیروهای مذهبی بشدت عقب گرا در افغانستان گردید که کماکان به جنایت ادامه میدهند. نهادهای سنتی قدرت از میان رفتند و برای نظامهای که توسط قدرتهای برنده امپریالیستی مهندسی گردیدند، تحت تاثیر مناسبات بین المللی و توجه به شرکای استراتیژیک نیروهای غربی در راس  آن آمریکا، امکان پر کردن خلاء قدرت  در افغانستان میسر نشد. امکانات زیر بنای جامعه از جمله مدارس سوختانده و منهدم گردیند. اینها همه سبب گسست یک زندگی متعارف در افغانستان گردیدند. مخصوصا در مناطق

جنوبی کشور، نفرتی در برابر مدارسی که در آن بجزء احکام شریعت اسلامی تدریس میگردید، ایجاد شده است. تا حدی که تعمیر مکتبها را آتش میزنند و معلمها را سر می برند. در مناطقی که آرامش نسبی بر قرار است ، تدریس کتب مذهبی و اشاعه تفکرات ضد انسانی اسلامی در محور قرار دارد. تلاش صورت میگیرد که آپارتاید جنسی و اندیشه برتری مرد ها بر زن، در اذهان دانش آموزان نهادینه شود. با این همه اطفال زیادی اند که امکان رفتن به مکتب را بدلایل امنیتی و اقتصادی ندارند. در جاهایی هم که زمینه آموزش موجود است، تعمیری برای مکاتب وجود ندارد. چون دولت عمدتا بعنوان رشوه، کمکها را در مناطقی سرازیر مینمایند، که در آنجا جنگ در جریان است. در مناطق نسبتا آرام، در این زمینه ارجحیتی داده نمیشود. کتبی که از طرف وزارت معارف بدسترس کودکان قرار داده میشوند، همه جهت دار بوده و باورهای اسلامی را به خورد کودکان میدهند. این ها همه شواهدی اند که نشان میدهند، سیستم آموزش معیوبی در کشور پیاده میشود که زن ستیزی و اشاعه افکار ضد زن و کودک را در جامعه می گستراند.

 

نشریه کودکان مقدمند: حمایت از کودکان چه در قوانین و چه در سطح اجتماع چگونه است؟

یونس سلطانی: قوانین رسمی کشور در حمایت از کودکان تاکید مینماید. در این قوانین مانند بخشهای دیگر قانون، تناقضاتی عمیقی موجود است. مثلا آزادی بیان به استناد به  حق هر فرد میباشد، ولی انتقاد از اسلام او را به پای چوبه دار میبرد. از کودک حمایت صورت میگیرد ، ولی در سایه شریعت اسلامی، پیدوفیلی، یعنی ازدواج کودک دختر جرم شمرده نمیشود. افرادی که در دستگاه حکومت دست نشانده کرزی، پست های بسیار مهمی دارند، کسانی هستند که ویدیوهایی از محافل عشرت آنها که در آن پسران خرد سالی، میرقصند و مورد استفاده جنسی قرار میگیرند، از طریق رسانه ها به نشر سپرده شده اند. اینها نمونه هایی اند که نشان میدهد اراده ای سیاسی برای حمایت از کودکان وجود ندارد.

تا جایی که به اجتماع تعلق میگیرد، دین و فرهنگ دینی سالهای متوالی فرهنگ مسلط در جامعه افغانستان بوده است. و بعنوان وسیله ای برای توجیه منافع قدرتمندان ابزاری مٶثری بوده است. به قول گرامیشی "با چذب آن توسط آحاد جامعه بر تمامیت آگاهی نفوذ کرده و به حس عام در جامعه منجر میگردد". چون در دین به کودک احترامی گذاشته نمیشود، و مثلا حداقل سن ازدواج برای کودک دختر وجود ندارد، مسلما در جامعه متاثیر از دین، پیدوفیلی قباحتش را از دست داده و به امری عام تبدیل میگردد. هر قدر فقر در جامعه بیشتر گردد، هر قدر عدم امنیت ریشه بدواند، ضعیف ترین اقشار و طبقات بیشترین ضربات را متحمل میشوند.

 

نشریه کودکان مقدمند: تصور کلی و عمومی شما از وضعیت کودکان در افغانستان چیست؟

زرقا فروغ: کودکان از گروههای عمدۀ آسیب ‏پذیر  جامعه‏اند. زمانی که جامعه معلول از فرو ریختگی ساختاری از جمله فرو ریختگی  اقتصادی٬ سیاسی٬ اجتماعی و حمایتی‏ باشد، اطفال و کودکان آن جامعه بیشتر از دیگر گروههای اجتماعی در معرض خطر و آسیب قرار می‏گیرند.

افغانستان با داشتن قانون اساسی اسلامی وسیستم دولتی فاسد و مریض و سیستم قضایی غرق در فساد اداری در سطح جهان در ردیف اول فاسد ترین کشورهای جهان قرارگرفته است. بعید نیست تا در یک چنین شرائطی، کودکان این کشور گوشه‏های امن زنده گی با  خانواده٬ فراگرفتن درس و رفتن به مدرسه و زنده گی کودکانه ‏شان را از دست دهند و مجبور به زحمت کشی و کار در شرائط دشوار و طاقت فرسا  برای تهیه مخارج خانواده هایشان شوند.

فقر٬ بیکاری والدین٬ بی ثباتی و جنگ سبب شده تا اطفال در این کشور از حق آموزش و تعلیم محروم شوند، به کارهای سخت و ناامن مجبور گردند، با شرایط صحی نامناسبی مواجه باشند، به مواد مخدر معتاد گردند، در جریان جنگها یا توسط حملات انتحاری و انفجار مین ها جان خود را از دست دهند یا به معلولیت دایمی دچار گردند. مورد بهره  ‏برداریهای جنسی و تجاوز قرار گیرند و به‏منظور استفاده در جنگها و حملات انتحاری استخدام گردند و یا به فروش رسند. کودکان و اطفال دختر وادار  به ازدواج اجباری گردند و مورد استفادۀ جنسی قرار گیرند و به همین ترتیب اطفال پسر هم در معرض استفاده جنسی توسط مردان پولدار و قدرتمند قرار گیرند.  کودکان شیر خوار به سبب فقدان تغذیه به امراض گوناگونی مواجه اند و حتی کودکان شیرخوار در معرض خطر اعتیاد و تجاوز قرار دارند.

طبق گزارش وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان حدود ۶ میلیون کودک در معرض خطر قرار دارند که رسیدگی به وضعیت آنها نیاز به کمک فوری دارد. اینها بخشی از مشکلاتی است که کودکان افغانستان با آن مواجه‏اند.

 

نشریه کودکان مقدمند: آیا سقوط طالبان و ۱۲سال حکومت کرزی توانسته است٬ وضعیت را تغییر اساسی بدهد؟

زرقا فروغ: پس از خروج طالبان و بعد از حملۀ نظامی آمریکا و نیروهای ائتلاف به افغانستان گنگسترهای جهادی و جنگ سالارهایی را بقدرت رسیدند که هر کدام ایشان به نحوی در رقابت با دیگری در غارت و چپاول مردم و کشور ید طولایی دارند٬ پس از گذشت ۱۳ سال بحران سوء تغذیه و گرسنگی در میان کودکان افغانستان همچنان ادامه دارد و حتی بدتر هم شده است آمارهای سازمان ملل نشان میدهد که سوء تغذیه میان کودکان افغانستان از سال ۲۰۱۲ به این سو بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است و علت آن بیکاری٬ فقر و عدم ثبات در کشور است. 

هم اکنون۶ میلیون کودک در افغانستان با خطرهای گوناگونی مانند استفادههای جنسی، کارهای شاقه، استفاده در حمله های انتحاری و غیره روبرو هستند.

مسئولین موسسات مین روبی در کشور با ابراز نگرانی از وضعیت کودکانی که از اثر انفجار مواد خنثی نشده، قسمتی از اعضای بدن خود را از دست داده اند می گویند در افغانستان ماهانه بیش از ۴۰ تن قربانی مین ها و مواد خنثی نشدۀ باقیمانده از جنگها می شوند که ۵۰ درصد این رقم را کودکان تشکیل می دهند. به گفتۀ آنان از شروع سال ۲۰۰۱ میلادی تا کنون بیش از ۱۷۰۰ تن از غیرنظامیان که اکثریت آنان را کودکان تشکیل می دهند در کشور جان خود را از دست داده اند. شمار زیادی  از کودکان در کشور در معرض خطر جرایم جنایی قرار دارند. قاچاق و انتقال کودکان افغان به سایر کشورها از مسائلی است که مصونیت کودکان را در افغانستان تهدید میکند.

کودکان بیشتری بعلت وخیم شدن اوضاع و شرایط زندگی در افغانستان از این کشور می گریزند که در مسیر راه طعمه ماهیان دریاها میشوند. قاچاق، تجاوز جنسی، ازدواجهای اجباری و کارهای شاقه، از چالشهای اصلی دیگر بر سر راه کودکان افغان است. تهدید حیات اطفال در منازعات مسلحانه، انجام کارهای شاقه به دلیل فقر اقتصادی خانواده ها، محرومیت از تعلیم و تربیت، عدم دسترسی به خدمات صحی و سرانجام بی توجهی دولت نسبت به کودکان از چالشهای عمده دیگر فراروی اطفال عنوان میگردد. نزدیک به پنج میلیون کودک که درصد بیشتر آنرا دختران به خود اختصاص داده اند٬ از تعلیم و تربیت محروم هستند که فقر٬ جنگ و شرایط بد امنیتی علت آن است.

بعد از سه دهه جنگ در افغانستان، چیزی که در شهرها بسیار به چشم می خورد، هزاران کودکی است که به دنبال نانی برای خانوادۀ شان از صبح تا شب سخت ترین کارها را انجام می دهند برخی زباله ها برای لقمه نانی زیرو رو میکنند. کودکان دوره گرد مانند اسپندیها و ماشین شویان و گدایان  نمونه های کودکانی اند که شبانه خواب نان گرم را می بینند. شمار زیادی از این کودکان گرفتار باند های جنایتکار و مافیایی میگردند که تمام عمر مورد سوء استفاده قرار میگیرند.

گزارشهای تلخ و تراژیک کودکان انتحاری در افغانستان فاجعه یی بی بدیل است.

 

نشریه کودکان مقدمند: مشکل اساسی  در محرومیت کودکان در افغانستان چیست؟

 

زرقا فروغ: همانطوری که در سوالات قبلی اشاره  به عمل آمد وضعیت ناگوار کودکان در افغانستان، متاثر از چهار دهه جنگ٬ افزایش فقر و بیکاری بی ثباتی٬ بی امنیتی٬ کار گروهای خطرناک جنایتکار و مافیایی و از همه  مهمتر وجود یک سیستم دولتی فاسد و مریض و سیستم  قضایی غرق در فساد اداری و مافیایی، عدم موجودیت نهادها یا گروههای فعال حمایت و سرپرستی از کودکان و به خصوص کودکان خیابانی. بیسوادی و عدم فهم والدین از حقوق کودکان. عدم موجودیت قانون در مورد جرایمی مثل کودک آزاری، سوءاستفاده و خشونت.  چون افغانستان یک کشور اسلامی و مردسالاریست و مطابق اوامر اسلامی اطفال ملکیت مرد خانواده یا والدین اند زیرا این والدین است که بر آنها تصمیم میگیرند و سرنوشت تعیین میکنند.

 

نشریه کودکان مقدمند: استفاده جنسی از کودکان بویژه کودکان پسر تحت عنواین مختلف٬ پسران رقصنده٬ و دست درازی جنسی به کودکان پسر بشدت گسترش یافته است٬ دلیل این امر در چیست؟

 

زرقا فروغ: یكى از اثرات هر جامعه بسته و بخصوص جوامع اسلام زده آنست كه ديوارى از مناسبات جنسيتى ميان زن مرد ايجاد ميكند . در افغانستان تاريخا يك ركن اثرات چنين جدايی های جنسيتى بصورت حفظ اخلاقيات منحط فيودالى ِ جنسى مردان در برابر پسر بچه ها، خودش را نشان داده است . حتى ميتوان فاكتهاى تاريخى داد كه درباريان حاكميت هاى قبلى افغانى نيز در ظهور و رشد پديده اى بچه بازى نقش انكار ناپذير داشتند و داستانهاى تربيت و پرورش غلام بچگان ومعاشرت و رابطه هاى جنسى با آنها، بخشى از هويت اين اخلاقيات و ترويج پديده هوس رانیهاى امرا و درباريان را تشكيل ميداد و صراحتا ميتوان گفت كه همزمان با نهادينه ساختن آپارتايد مذهبى جنسى، از همين مكانهاى قدرت وثروت و زور است كه رسم بچه بازى در اجتماع سنتى نيز رواج يافته است. از جانب ديگر اين اخلاقيات منحط ضمن تاريخ و پيشينه  خود زير نام بچه بازى، بچه بى ريش نگهدارى (يعنى پسر بچه هاى كه هنوز ريش نكشيده اند)، بچه رقصانى، رابطه جنسى با پسر بچه هاى خرد سال٬ پديده هایی بوده كه در جريان ٣ دهه جنگ از جانب قوماندانهاى مسلمان جهادى، متنفذين محلى دوره جهاد، پله هاى عروج خود را طى نموده كه اكثريت سران و تقريبا تمامى سركردگان قدمه هاى مختلفه اى اين جنگنده هاى مذهبى را در بر ميگيرد.

شواهد انكار ناپذير در اين زمينه موجوديت ويديوهاى محافل بچه رقصانى وزير دفاع كنونى افغانستان (بسم الله محمدى) يكى از قوماندانهاى معروف دوره جهاد، ژنرال دوستم از رهبران قومى و قوماندان معروف جنگى و سایرين در يوتيوب است كه از اين پديده اى منحوس پرده برادرى ميكند. معضل گسترش چنين فرهنگی را نيز ميتوان وابسته به همين دو عامل جدايى مذهبى جنسى كامل در تمام ابعادش ميان زنان ومردان وپديده قدرت وثروت ديد.

جنگ طولانى در افغانستان و از هم پاشيدن كامل ساختارهاى سياسى دولتى بخصوص چپ پرو شوروى، ظهور و بعدا قدرت گيرى مجاهدين، حاكميت هاى فاسد وقومى، اقتصاد درهم كوبيده، بيداد فقر و غيره٬ عوامل اساسى اند كه در گسترش زمينه هاى چنين فرهنگ منحطی نقش بسزا بازى نموده اند.

عامل اساسى ديگر گسترش اين فرهنگ مانند هرپديده اى ديگر عدم وجود اراده قاطع پالايش فرهنگ جاگزين براى امحاى اين پديده است. ساختار سياسى فرهنگى نظام موجوده فعلى كرزى معجونى است از تمام منفى ها و ايدآل هاى واپسگرايانه مذهبى و سنتى و قومى افغانستان كه همراه با يك قانون گريزى وحشتناك گره خورده. بنا زنده بودن چنين ساختار سياسى و امرار حيات آن، خود بخود مايه گسترش چنين  فرهنگ عقب افتاده ای است.

 

نشریه کوکان مقدمند: ازدواج کودکان دختر با مردان بزرگسال نیز همچنان وسیعا ادامه دارد٬ در این باره چه نظری دارید؟

 

کبیر کهکشهان: دراين عرصه نيز چندين عامل بصورت مشترك عمل  نمای نمايد:

اولين عامل همان ديدگاه مذهبى و سنتى به زن در مجموع و كودكان دختر بخصوص است. اين عامل بحيث يك دستاويز محركه و مشروع مذهبى به اصطلاح قبلا در اختيار خانواده قرار دارد تا تصميم گيرى به ازدواج دخترانشان را در خردسالى٬ با آن تبرئه كنند. تمام رهبران مذهبى و نماينده های مختلفه شان أعم ازاينكه چگونه و در كجا آموزش ديده اند و چه جايگاه مذهبى و درجه تحصيلات داشته اند، بخصوص تمام رهبران مذهبى و امامان مساجد، متفق القول هستند كه براى ازدواج دختر در اسلام هيچ سن و سالى معينى، مشخص نشده و اين در حقيقت شاه كليد تمام شروع بدبختى ها است. مثلا وقتى كسى بنام عبدالستار سيرت كه درجه پروفسورى در پژوهشهاى اسلامى دارد و بيش از ٣٥ سال در امريكا زندگى ميكند و قرار بود در غياب كرزى ١٢ سال قبل به رياست جمهورى افغانستان برسد، علنا بيان ميدارد كه (دين اسلام هيچ سنى را براى ازدواج دختران معين نساخته و ميشود حتى دختر چهار ساله را نيز نكاح نمود وبه شوهر داد) عمق تراژدی مسله را بيان مى نمايد. چنين ديدى در حقيقت معنى و ماهيت واقعى بيحقوقى كامل كودكانِ دختر در خانواده را نشان داده و نيز مهر تائيدی است بر اجبارى بودن ِ تعين سرنوشت كودك.

گسترش يا توسعه ازدواجهاى كودكانِ دختر پيشاپيش در همين پديده اجبار نهفته است. با همين توضيح مختصر بالا، اين اجبار در برابر كودك٬ اولا دستاويز دينى پيدا ميكند و تمام اختيار كودك بحيث يك مال يا متاع در دستان بزرگان خانواده قرار ميگيرد و همين رويكرد بصورت قطع زمينه ساز خريد و فروش دختران به ثروتمندان و زورگويان گرديده و از جانب ديگر پول وثروت بدست آمده از اين طريق به اصطلاح مايه اى ميشود براى چرخاندن اقتصاد خانواده.

 

نشریه کودکان مقدمند: مراکزی برای دفاع از حقوق این کودکان چه رسمی و دولتی و چه بصورت "ان جی او" ها وجود دارد؟ عملا چه کمکی در این باره می توانند بکنند؟

کبیر کهکشان: از آنجائيكه وضعيت زندگى كودكان در افغانستان بخصوص طى سه دهه جنگ شاخص خرابى جهانى پيدا نموده و اين تراژدى به عينه لمس ميشود، یک عده از اشخاص مخير براى دستگيرى و كمك به عده از كودكانی كه در فقر و تنهايی بسر مى برند با ايجاد مراكز كوچك شخصى و تهيه مخارج عده اى ناچيز كودكان در افغانستان، مبادرت ورزيده اند. كمسيونهاى وابسته به سازمان ملل براى رسيدگى به وضيعت كودكان و بى سرپرستان ايجاد گرديده كه اكثرا هيچگونه تأثير گذارى بالاى وضيعت اسفبار كودكان ندارد.

موجوديت هزاران كودك بى سرپرست، دهها هزار كودكى بايد شامل مكتب شوند و تحصيل كنند اما امكانش را ندارند، هزاران كودك خيابانى، گدا، مشغول به كارهاى طاقت فرسا و غيره عمق زندگى فاجعه بار كودكان و عدم ﻛﻔﺎﻳﺖ دولت كرزى را نشان ميدهد. در افغانستان با در نظر داشت نكات بالا، اولا همين حقوق بشر بورژوازى .

نيز بهيچ وجه رعايت نميشود. ثانيا مطابق تسلط چنان يك فرهنگى، كودك بشر شمرده نميشود تا اولا در سطح همان سياست حقوق بشرى از حق كودك دفاع صورت بگيرد.

اين دفاع زمانى به نرم انسانى برخوردها تبديل ميگردد كه دست مذهب، بزرگان خانواده از زير پا نمودن حق كودكان كوتاه گردد. در تمام جوامع با دولت دارى متعارف، رسيدگى همه جانبه به كودكان يكى از برنامه هاى اساسى همان ساختارها نشان ميدهد كه برعكس دولت افغانستان كوچكترين توجه را به آن مبذول نميدارد. درك دنياى كودك، فضاى كودك، صحت اول براى كودك، خوراك و پوشاك اول براى كودك، تفريح براى كودك، آزادى ورهایی اول براى كودك، برهم زدن رسوم احترام كودكان براى بزرگان به بر عكسش، تحصيل اجبارى و رايگان براى كودك، پايان دخالت دين ومذهب در دست درازى به زندگى و پرورش كودك، پايان سوءاستفاده بزرگان خانواده در خرد ساختن شخصيت كودك، اينها به نظر ما از امور ابتدائی براى كودكان و دفاع از جايگاه آنهاست. به نظر من بايد به كودك وتمام اين تراژدى كودك آزارى به ديد جديد و نو نگريست و بايد اين پتانسيل را ايجاد كرد و تمام جامعه را بدان معطوف ساخت وحول آن جمع نمود يعنى با نگاه چپ ومدرن و با يك خواست ماكزيماليست نسبت به حقوق و جايگاه كودك در افغانستان ديد و تلاش كرد. كه خود بحث جداگانه را ضرورت دارد.

نشریه کودکان مقدمند: از شرکت همه شما عزیزان در این میزگرد صمیمانه تشکر می کنیم.  به امید گفتگوهای بیشتر و تغییر بنیادی وضعیت کودکان در افغانستان. نهاد کودکان مقدمند٬ از همه فعالین دفاع از حقوق در افغانستان دعوت به همکاری میکند.*

 

http://issuu.com/karimshamohammadi/docs/km_nr._۱۱۵

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۱۷                             سال دهم                             جواز            ۱۳۹۳  خورشیدی              اول جون  ۲۰۱۴