مردم
افغانستان با حزب کنگرۀ ملی هند آشنایی زیادی دارند. رهبران این حزب چپگرا
چون گاندهی، نهرو و بازماندهگان خانوادۀ گاندهی ـ نهرو از محبوبیت خاصی در
میان مردم و جامعۀ روشنفکری افغانستان بهرهمند هستند.
دولتهای تحت رهبری کنگرۀ ملی،
از زمان تأسیس این حزب(سال ۱۸۸۵) بدینسو، توجه زیادی به ژیوپولیتیک
افغانستان داشتهاند و این کشور را یکی از بهترین دوستان خویش در منطقه
خواندهاند.
امّا حزب ملیگرای راستی
بهاراتیا جاناتا، بیشترینه در سالهای ۱۹۹۸-۲۰۰۴در
جامعۀ افغانستان معرفی گردید، زمانیکه این حزب حاکمیت سیاسی را به عهده
داشت. نخستین رهبر عملگرای این حزب، اتل بیهاری واجپایی، از افغانستان
دیدار کرد و رییس جمهور افغانستان را در دهلی جدید استقبال کرد. او تلاش
کرد تا این حزب را بیشتر به جامعۀ افغانستان آشنا سازد. دلیل ناآشنا بودن
این حزب و برنامههای ملی و سیاست خارجی آن وابسته است به جوان بودن این
حزب که برآیند ائتلاف احزاب راستگرا و ملیگرای هندوستان در سال ۱۹۸۰
میباشد.
مثلث تنشزای منطقهیی و نقش هندوستان در آن بهبود و یا انسداد مناسبات هند
و پاکستان، تأثیر عمدهیی بر مناسبات افغانستان با هندوستان و افغانستان با
پاکستان دارد. تیرهگی مناسبات هند با پاکستان، قدرت مانورها و انعطافها
را در سیاست خارجی افغانستان، بیشتر مساعد میگرداند. این امر سبب میشود
که افغانستان به نقطۀ عطف در سیاست خارجی هر دو کشور مبدل گردیده و میدان
رقابتهای استراتیژیک هند و پاکستان در افغانستان توسعه یابد. این رقابت
استراتیژیک، راه را برای نفعگیری توسعۀ اقتصاد ملی افغانستان فراختر
میگرداند. از همینجاست که هندوستان به یکی از بزرگترین حامیان اقتصادی
افغانستان در دوران پس از طالبان تلقی میگردد و پاکستان نیز با وجود بحران
اقتصادی برخی برنامههای زیرساختاری افغانستان را حمایت میکند. بنابراین،
شکست حزب کنگرۀ ملی، هرچند برای سیاست خارجی افغانستان، خیلی خوشآیند تلقی
نمیگردد، ولی قاطعیت در سیاست روابط بینالمللی حزب ملیگرای بهاراتیا
جاناتا در برابر سیاستهای پاکستان، خبری خوش برای افغانستان خواهد بود.
بنیادگرایی اسلامی، حساسیتی نپذیرفتنی بهاراتیا جاناتا سیاست روشن و تندی
در برابر بنیادگرایی اسلامی دارد. هرچند طرفداران اصلی این حزب را
بنیادگرایان هندو شکل میدهد، امّا این حزب نتوانسته است سیاست تساهل و
تسامح را در برابر سایر ادیان و گروههای اتنیکی در جامعۀ هند مروج سازد.
این اصل سبب شده است که حزب ملیگرای بهاراتیا جاناتا، آماج انتقادهای سخت
جامعۀ مدنی و احزاب سیکولاری چون کنگرۀ ملی قرار گیرد. تضعیف بنیادگرایی
اسلامی و حمایت پاکستان از نیروهای هراسافگن به یکی از پیششرطهای اساسی
دولت به رهبری این حزب با پاکستان میباشد. این اصل نیز میتواند
خوشبینییی را برای حکومت پس از انتخابات افغانستان به بار بیاورد.
یک گام به پیش، دو گام به پس اینکه دولت جدید
هندوستان و دولت پس از انتخابات افغانستان با پیامهای متفاوت بههمدیگر
معامله خواهند کرد، شکی را برنمیتابد. هرچند دولت آقای من موهان سینگ از
دولت آقای کرزی استقبال میکرد، امّا از ناتوانیها آقای کرزی و گرایش او
به پاکستان، دل خوشی نداشت.
حالا دولت جدید افغانستان چالش مهمی را پیشرو دارد. اگر از یکسو پیروزی
بهاراتیا جاناتا و قاطعیت سیاست خارجی آن در برابر پاکستان خبر خوشی برای
رییس جمهور آینده افغانستان است، ایجاد سیاست متوازن در برابر دو حریف
استراتیژیک و تاریخی در منطقه، چالش مهمی در برابر دولت جدید افغانستان
خواهد بود. بدون شک انتظارات دولت جدید هند از دولت افغانستان بالاتر از
دولت تحت رهبری کنگرۀ ملی خواهد بود.
|