Kabulnath

 










 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 
  محمد ابراهیم فتا
 

افتضاحات درحاشیه برگزاری پیروز مندانه انتخابات  

 

داستان

 

   

انتخابات اخیردر کشورما نه تنها به باور های بسیاری از نظر پردازان خودی و بیگانه خط بطلان کشید بلکه واقعیت های رشد سیاسی و بلوغ فرهنگی را که مردم افغانستان به بهای ملیونها قربانی وبیش از حد آواره گی در درازنای چهاردهه گذشته به آن دست یافته بودند به نمایش گذاشت . با اینکه بطور عمده ساختارهای جامعه به محور قومی میچرخید ولی آثار ونشانه های بسیاری ازاراده مردم برملا شد که نشاندهنده آغاز یک درک از ضرورت وحدت ملی را بشارت میداد.کسب آرای همه کاندید های محترم ریاست جمهوری از ولایات مختلف با ترکیب اقوام مختلف خود نشاندهنده این امر است که مردم بر خلاف محاسبات سیاسیون پیش از انتخابات که دادو ستد و معامله گری آنها تنها بر مبنای هویت قومی شکل گرفته بود ، مردم با درنظر داشت ارزشهای به مراتب والاتر از هویت قومی که مسلما برای نهادینه شدن مردم سالاری درآ ینده نقش خوبی خواهد داشت به پای صندوق های رأی رفتند. با اینکه ترکیب  کاندیدها بنا برتصمیم نا بخردانه کارگذاران نشست بن که باید یک پشتون در راس با معاونین تاجیک وهزاره شکل گرفت ولی تجربه ده سال اخیر و سیاست ناکام انتصاب افراد نه به اساس شایستکی بلکه بر مبنای وفاداری به دستورات کرزی و سکوت ننگین افراد که ادعای شایستکی میگردند در مقابل کردارهای جاهلانه و گفتارهای ابلهانه جناب کرزی مردم را بر آن داشت که راهی دیگریرا جزاز توقعات بسیاری از به اصطلاح  کارشناسان سیاسی کشوربپیمایند.

۱-حضور گسترده مردم درانتخابات نه تنها جواب دندان شکن به طالبان و باداران پاکستانی آنها بود بلکه ازآنهم مهمترپاسخ صریحی بودبه طرزتفکر طالبانی که درموارد گوناگون نه تنها توسط قبیله گرایان بلکه طالبان   دستگاه اداری حامد کرزی تبلیغ میشد. طالبان در افغانستان به گاو شیری مبدل شده بودند که از چپ و راست درداخل و خارج توبره قبیله گرایان را پرمیساخت. امتیاز گیریهای  مختلف سیاسی نظامی و پولی مناطق پشتون نشین به بهانه اینکه منطقه ناآرام است. کشت خاشخاش و تولید هیرویین در مناطق که طالبان تسلط دارد. اخاذی از شاهراهای  مختلف کشور به ویژه کابل- قندهار و کابل جلال آباد. در اینجاباید آور شویم که مدتهای زیادی علناً به طالبان بخاطر عبور از شاهرای کابل –قندهار باج پرداخته میشد. جلب توجه نیروهای بین المللی به کمک به مناطق پشتون نشین با به پیش گشیدن این استدلال وطن فروشانه که اگر به این نواحی کمک نشود آنها به طالبان میپیوندند. آیا این دلیل موجه است که هر افغان که مشکلات داشت برود مزدورپاکستان شود؟ شورای نام نهاد صلح که تا امروز هیچ کس ندانست که هدف از این شوراچیست؟ این شو را جز اینکه معاشات گزاف بگیرد وسفر خرچی های بیمورد بخاطر برگزاری کنفرانس ها و ملاقات با طالبان دروغین کاری  دیگری انجام نداده است. در این اواخربا بزرگ نمایی افراد طالبان که به گفته دانشمندی  این افراد موره سوخته پاکستان هستند  مانند ملا برادر ،معتصم آغا جان وملا عبدالقیوم  میخواهند بازهم در شرایط که  ناقوس مرک طالبان به صدادر آمده مردم را فریب بدهند.

۲-شرکت ملیونی مردم در انتخابات سنت هاو عملکردهای نادرستی که در طول زمامداری خاندان طلایی و دیگر قبیله گرایان از آنها بخاطر فریب و تحمیق دیگر اقوام کشور بکار گرفته میشد نقش بر آب  ساخت. رژیم ظاهر خان همیش به منظور جلوه دادن اینکه در دربار خود از هر قوم نماینده دارند افرادی را به سمت های مختلف میگماشت.این یک واقعیت است که در طول تاریخ در هر قوم افراد بوده اند که به خاطر برآورده ساختن خواستهای برحق مردم خود با قامت بلند ایستاده اند و  جان خودرا فدا کرده اند اما اشخاصی هم بوده اند که بخاطر پول و مقام به حقارت و زندگی ننگین تن در داده اند.  تاریخ شاهد است که شادروان محمد ولی دروازی به دستور نادر خان به دار آویخته میشود و علی محمد خان تاپایان عمر به سمت وزیردربار خدمت میکند. فرقه مشر فتح خان سالها زندانی میشود ولی سرابی ولعلی با خانم توخی خود مقام وزارت را کمایی میکنند. اگرفردی ازقوم برای کاری مراجعه میکرد جواب شان ساده بود "بچه مره ده می چوکی آرام میمانی" اشرف غنی هم خواست از همین به اصطلا ح سیاست کارآمد ظاهر خانی استفاده کند. آقای احمد زی با انتخاب دوستم و دانش  تلاش نمود تا ماهیت فاشیستی خود را از انظار بپوشاند.در رابطه با دانش باید اذعان دارم که وی کله داردولی اراده ندارد اما من نمیدانم که آیا دوستم احمد زی را فریب داده ویا احمدزی دوستم را بدام انداخت.  من به این باور هستم که هردو شناختی از مردم نداشته و بخصوص از درک و خبرت عمیقی که مردم در این اواخر بدان دست یافته اند. جنرال دوستم  اگر براستی میپنداشت  که سه ملیون رای در جیب خوددارد و این مطلب بخاطرفریب احمدزی نیست اشتباه میکرد  زیرا وی باید بداند با درنظرداشت رشد آگایی مردم   زمانی میتوانست سه ملیون رای را دراختیار داشته باشد که درکنار مردم خودمی استادو ازمنافع آنها  دفاع میکرد نه با یکجاه شدن با یک قبیله گرا. اما احمد زی هنوز هم در خواب دوران ظاهرشاهی وبینش کوچی گرایانه است که  میتوان با نمایش ظاهری مردم را بازی داد. آقای احمد زی با حرافی و فضل فروشی توانست یک عده را به دام اندازد و القاب کذایی متفکر دوم جهان و داشتن دوکتورا به رخ مردم بکشد ولی غافل ازاینکه با گذراندن بیش از بیست سال دوری ازوطن  درکشورهای پیشرفته هنوز هم لکه ننگین کوچی گری را که شیوه بدوی زندگی است از جبین خود پاک کرده نتوانسته است. وی نه تنها سنت کوچیگری که درافغانستان توسط فرمان یک امیر وطن فروش وخایین به یک نیروی نظامی برای سرگوب دیگر اقوام تبدیل شده و همچنان بر مبنای قانون اساسی  کشورکه باید  کوچی ها اسکانپذیر  شوند ، ملغا اعلام نمیکند بلکه با عصری ساختن کوچی گری و دادن امتیازات گوناگون که درطرح ومصاحبه آقای رویش تذکر رفته،  به حیات سرگوبگرایانه این گروه زیرنام کوچی بقا میبخشد . حال به سطح دانش این آقا که شاید در رابطه به رشته کارشناسی خود چیزهای داشته باشد ولی در رابطه با برخورد با مردم دلقکی بیش نیست.از این دانشمند سوال شود که آیا در شرایط که مردم افغانستان با گلگون ساختن انگشتان خود در برابر اخطارهای طالبان ایستادگی میگنند و طالبان هر روز بیش از پیش با هر کنش خود چهره کریح و غیر انسانی خودرا به نمایش میگذارد برای یک انسانی که ازحد اقل عقل برخوردار باشد و کاندید ریاست جمهوری هم باشد روا است که در قندهار افتخار کند که من همانطوریکه وعده داده بودم طالبان را رها ساختم. این نه تنها کودن بودن این آ قا را به اثبات میرساند بلکه ضمیر نا خود آگاه فاشیستی وی را نیز آشکار میسازد.این آقا با دانش محیرالعقول که دارد ازیکی از رأی دهندگان خود به خاطر وفاداری وی  چنان با شور و شعف یاد دهانی میکند که گویی این گونه افراد همه حاضر هستند که به خاطر پیروزی احمد زی از هیچ چیز حتی از خیانت هم دریغ نمی ورزند.آقای احمد زی میفرماید . یکی از نوجوانان آنقدر علاقه داشت که برای من رأ ی بدهد که رنگ ا نگشت خودرا با چاقو پاک کرد و دوباره برای من رای داد.زهی دانش!! آقا خودش اعتراف به تقلب میکند و اکر به نفع خودش باشد از آن با تکرار شهامت ...شهامت...شهامت  استقبال میکند.این است بینش کوچی گری .

۳- حامد کرزی دوازده سال تمام مردم افغانستان و نیروهای بین المللی را فریب دادو درمقابل لقب سیاست مدار زیرک راکمایی کرد و به این ادعا که سیاست یعنی دروغ و سیاس یعنی مردم فریب جامع عمل پوشاند.دادن وعده وزارت به بیش ازهشتاد نفر برای سی و چند کرسی وزارت، اجازه دادن رشوت و سؤاستفاده مالی مشروط به آنکه  درداخل نگهداری شود نه در دوبی سرمایه گذاری ،  تطمیع کردن وزرای که ازطرف شورا سلب صلاحیت شده اند از طریق برگزیدن آ نها به حیث وزیرمشاور ووو...  همه این نیرنکها بدون منابع سرشار ما لی که ازغرب برای کمک به مردم اهداشده بود تحقق نمی پذیرفت. ولی همه این نیرنگ ها با وجود اینکه درظاهر جهت گیری مشخص آن مبهم بود ولی درواقع همه در خدمت قبیله گرایان انجامید. یک نظر گذرا به ساختارهای اقتصادی ،سیاسی،نظامی و فرهنگی نشان میدهد که همه موقعیت های مهم و پر منفعت در دست افرا د با تبار پشتونی پر شده است. وزارت مالیه که میتوان ادعاکرد درزمان دولت داری جناب کرزی از پر درآمدترین وزارتخانه هاست در بست در انحصار قبیله گرایان بوده و است. آقای احمد زی بدنبا لش احدی و بعد تر زاخیل وال از وزرای هستند که دوتای آنها در اذهان عامه و سومی حتی در شورای کشور متهم به اختلاص شده اند. بگذریم ازاینکه اعضای حزب افغان ملت که در وزارت مالیه اشتغال داشتند هرکدام در هر گوشه و کنار جهان از امکانات وسیع مالی برخوردار هستند.

 امادر انتخابات ریاست جمهوری که گفته میشد که آقای  کرزی از زلمی رسول حمایت میکند نشان دادکه همه این نیرنکها نقش بر آب شد. یازده در صد رأی برای زلمی رسول نشان دهنده این واقعیت است که مردم با آگاهی که بدان دست یافته اند نه تنها درمقابل فاسد ترین دولت کرزی ایستاده گی میکند  بلکه کارنامه ننگین دولت مردان محمد زایی را که زلمی رسول به آنها افتخار میکند هنوز فراموش نکرده اند. در ابتدا زمانیکه زلمی رسول ،نادر نعیم و ارسلا خود را کاندید کردند باعث تعجب من شد زیرا ارسلا را به گفته یک امریکایی که او بادی دارد نه مغزمیشناختم،نادر نعیم فکر میکنم حافظه ضعیف دارد زیرا روش فاشیستی نعیم خان پدرکلانشان و کشتن هفده تن از خانواده  سیدکمال کیفردهنده محمد عزیز خاین پدرداودد   به ضرب گلوله توسط شخص داود خان جز ناچیزی از عملکردهای این خانواده میباشد . من نمیدانم که آیا  عدالت انتقالی شامل این خانواده میشود یا نه؟

اما آقای زلمی رسول که درمصاحبه خود ازبابای ملت!!! و نصب خورا به امیر دوست محمد خان رساند تا اندازه مرا به تشویش انداخت. با خود گفتم نکند تاریخ یکبار دیگر تکرار شود. عبدالرحمان بعداز سالهای دراززندگی  در آنطرف دریای آمو تحت تربیه مستر کمبل  مشهور به شیر محمد به کابل برگشت وبه پادشاهی رسید . نادر خان بعد از سپری کردن مدتهای زیاد دردیره دون سلطنت کابل را غضب کرد.حال که زلمی رسول از روم و عربستان دستی به آ تش داشت نکند به ریاست جمهوری برسد.

یازده درصد نشاندهنده این واقعیت است که جامعه افغانستان به آن درجه آگاهی  رسیده است که دیگر نه فریب نیرنک های سیاسی کرزی را میخورند نه تاریخ خودراا ز یاد برده اند و نه دیگراز بینشهای سنتی که از افراد اقوام مختلف به شکل نمایشی استفاده کردد استقبال میکنند. خانم سرابی باید این فکر از خود دور سازد که میشود باز هم در سایه ذات ملوکانه زندکی میتوان کرد . امروز مردم هزاره با چشمان خود رهبران چون عبدالعلی مزاری را دیده اند و معیار انتخاب افراد کارنامه سیاسی بود نه ارتباطات ملوکانه و متاسفانه شما ده سال والی بامیان بودید اما هنوز هم در بامیان مردم در مغاره ها زندکی میکنند.

اما چرخش عمده که سزاوار ستایش است و این انتخابات نشان داد پیشتازی آقای عبدالله است زیرا تابوی را که سابقه دوقرنه دارد وآن هم سلطنت درانی هابود بشکست. نقطه دیگر نزدیکی هزاره ها باتاجیک ها بود با نظر داشت دو تجربه تاریخی که هر کدام زیان های باور نکردنی به هر دوقوم رساند باید برای تحکیم این نزدیکی تلاش شود .مقاومت هزاره ها در مقابل امیر حبیب الله کلکانی ودرگیری حزب وحدت با شورای نظار دو تجربه تلخ بود که باید ازآن  آموخت.اما به  این نزدیکی بایداز دید نزدیکی دو بخش از مردم افغانستان دیده شود نه در مقابل قوم دیگروبه مثابه یک گام مثبت در جهت وحدت سرتاسری کشور وتوازن قوا برای ایجاد عدالت وبرابری در کشور.

موضع گیری مردم در انتخابات نه تنها هوشدار برای کسانیکه به نام قوم و با استفاده ازاعتماد قومی دارای منزلت و مقام  در دولت ها میشوند وبه خواستهای مشروع ومعقول قوم پشت پا میزنند بلکه به دولت مدارانی هم بود که آنها از این ببعد با تطمیع و اغوای افراد چند نمیتوانند آ رای اکثریت مردم را انتظار داشته باشند. بایدخاطر نشان ساخت که تاریخ اقوام در افغانستان بویژه برای هزاره ها سخت ناگواربوده است.این درست است که هزاره ها  بیش از دو صد سال اسارت ،برده گی،  توهین و تحقیر زمام داران پشتون را متحمل شده اند ولی دردومقطع زمانی کوتاه هم که تاجیک ها در افغانستان حکمروایی کرده اند هزاره ها  متحمل مصایب زیادی  شده اند.  یکی از نتایج آشکاری که از هردو برخورد هزاره ها  و تاجیک ها گرفته میشود این است که بعد از جنکهای دوطرف و تضعیف هر دو پشتونها دوباره به قدرت رسیده اند و هر دو قوم را تارو مار کرده اند.امید وار هستم که این باربه نزدیکی های به وجود آمده ارج بگذارند و برادران تاجیک متوجه باشند که اشتباهات گذشته را تکرار نکنند.

محمد ابراهیم فتا 

  ۵/۱/۲۰۱۴

--------------------------------------------------------

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل   ۲۱۵      سال دهم           ثور             ۱۳۹۳  خورشیدی                اول می  ۲۰۱۴