خامُشی بهتر*
چگونه می توان گزارش داد
از عطر قیسی
به آن که از قطب شمال پا بیرون نگذاشته است؟
همان به که از تو به کسی سخن نگویم
حتا با شعر.
پ.ن. خامشی بهتر- سطری از شعر اخوان ثالث
از امید با من نگو
ممکن است خرچنگی
راه گلویم را ببندد امشب
ممکن است تورمی
در راه کاروان قلبم تا مغز
طالب شود
ممکن است دل شش هایم نخواهد
فردا با هوا والیبال کند
حالا که این پیراهن سرخ تن نشین را پوشیده ای
زنده گی کنیم
آن گونه که آمدیم.
چه گفتی، هان؟
کوتاهه
هر روز با طراوت یک باکره
بی اضطراب
هر روز حور تازه یی استی!
کوتاهه
نمی شود شراب دود کرد
سیگار نوشید
دیگری را دوست داشت
شعر بی عنوان
تنها زنانه نیست
این درد
این سقف کنده شدن از زمین
زنجیر بال پریدن
این تور حبس تقلای ماهیان
این هرچه هست... مانع پرواز شب پره
شب تاب
در بستر دو تا
تنها زنانه نیست
بکارت
هر بار باتو
خون می دهد بکارت من هم
هر بار با تو
در حجره های من
می ریزد آن حصار
بین من و پرنده شدن
بین من و بزرگتر از آسمان شدن
تنها زنانه نیست بکارت
حضرت وهریز |