کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

محمد ابراهیم فتا

    

 

 متن صحبت محمد فتا که بخاطر رونمایی رمان چهل دختران در برنامه چهره آشنا درتلویزیون نور اراهٔ گردید

 

 

پیش از همه باید یاد آور شوم که فرهیختگان فرهنک فارسی و استاد ان سخن جناب محترم استا د واصف  باختری، محترم ولی  پرخاش  احمدی و محترم محمد یونس  صالحی هر کدام در رابطه با جنبه های ادبی و فرهنگی رمان چهل دختران صحبت های عالمانه ای داشتند و مطالب درخور ستایش اراهٰ   نمودند. من با اجازه میخواهم  در رابطه به ضرورت ونیاز  نوشتن و انتشار نبشته های چون رمان چهل دختران که بتواند گوشه های تاریک و گم نگاه داشته شده ای تاریخ کشور ما  افغانستان و به ویژه تاریخ اقوام مختلف را  در افغانستان روشن سازد، اشارات داشته باشم.

بینندگان محترم من به این باور هستم که مشکل اساسی جامعه ما از دیر زمانی تاکنون  مسُله ملی بوده و هنوز هم به اشکال مختلف آن ادامه دارد. همچنان معتقد هستم که با تحولا ت که در این دهٔ ا خیر در زمینه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و فرهنکی در جامعه ما به وجود آمده امکان حل این مسُله را نه از طریق برخوردهای خصمانه ، نه با انتخاب گزینه تجزیه  بلکه با رعایت حقوق شهروندی میسر ساخته است و این هم واضح است که  حقوق شهروندی بدون رفع تبعیض قومی  بدست نخواهد آمد.

نقطه دیگر که تذکر آنرا لازم میدانم اینست که تشدید ساختارهای جداهی جامعه مانند تحریک احساسات قومی و دامن زدن به اختلافات زبانی و مذهبی ابزار های سیاسی بودند و هستند که عموما دولت مردان به نفع خود از آن استفاده کرده و میکنند.

باید اذعان دارم که من برخلاف باور های بعضی ها که از طرح مسأ له ملی به این بهانه که  به اختلافات ملی دامن میزند طفره میروند،  معتقد هستم که کار در زمینه بلند بردن و رشد آگاهی  تاریخی و فرهنگی اقوام مختلف در افغانستان نه تنها بر شناخت متقابل اقوام کمک میکند بلکه زمینه ساز خوبی برای وحدت ملی وادغام سیاسی جامعه میگردد.

افغانستان در یک مرحله دشواری قرار دارد و آن روند گذار از یک جامع سنتی و استبدادی به یک جامعه  مدرن و دموکراتیک است. یکی از ویژه گی های جامعه مدرن رسمیت شناختن حقوق شهروندی است. گرچه نهادهای چون دستگاه  قضایی ، پارلمان و دولت حافظ و مدافع این حقوق هستند ولی برای نظارت و کنترول اعمال دولت باید نهاد های مختلف اجتماعی به ویژه سازمان جامعه مدنی شکل گیرد که متاسفانه در کشور ما نه تنها برای رشدوقدرتمند شدن این نهاد کاری انجام نیافته بلکه با مداخله آ شکار جناب کرزی که هد ف جز بد نام ساختن این چنین نهاد راندارد خواسته است این نهاد را هم مانند  دیگر نهاد های دولتی  فاسد سازد.

 قابل تاًسف است که درقانون اساسی افغانستان از شهروند و حقوق شهروندی یاد نشده زیرا یکی از شرایط رشد و پایداری دموکراسی در یک جامعه حقوق شهروندی است. این خود نشاندهنده این واقعیت است که تبعیض و قوم گرایی در افغانستان نهادینه شده. افراد که  هر کدام از تحصیلات نسبتاً خوبی برخوردار بودند و هر کدام ادعای دموکرات بودن را میکردند از ذکرواژه شهروندی خودداری میکنند و به عوض از اتباع و رعیت که از قرأ ت فرهنگ گهنه است استفاده میکنند. این گویای این واقعیت است که  بیش از دو صد سال قبیله گرایی ،بیش از دوصد سال تبعیض  و بیش از دو صد سال زورگویی باعث شده  که این  باور های ناپسند جز عادت و هنجار مردم کشور شود وفرهنگ جامعه به فرهنک ستم گری   و فرهنگ ستم پذیری  مبدل شود.

نگاهی شتابزده به کارنامه ای دولتمردان افغانستان در درازنای دوسدهٔ اخیر نشان میدهد که زمانی با تحریک احساسات قومی و مذهبی ، گاهی با دامن زدن به اختلافات زبانی وفرهنگی و دورانی با محروم ساختن اقوام دیگراز حقوق سیاسی ، اقتصادی و فرهنکی به اختلافات قومی دامن زده و  اقوام را به جان یکدیگر انداخته اند.

امیر عبد الرحمان این دست پرورده انگلیس زمانیکه به قدرت رسید هزارستان را به حمام خون مبدل ساخت. وی به همکاری و شرکت مستفیم مشاوران انگلیس مردم هزاره را قتل عام کرد وازجمجمه های آنها کله منار ساخت.

امیر عبدالرحمان سنت های چندی را به میراث گذاشت که به اشکال  گوناگون آن نه تنها توسط وارثین  امیرعبدالرحمان نادر خان ، ظاهر خان و داود خان بلکه دولت مردان دیگر  پشتون تبارتا امروزاز آن  پیروی شده است.

یکی از این  میراث شوم زورگویی ،  قلدر منشی واستبداد بود . بنا به گفته خود امیر در تاج التواریخ که من وحدت ملی را با شمشیر اعاده  کردم. بلی  این شمشیر امیر بود که ۶۳ در صد هزاره ها را نابود ساخت . این تفنگچه نادربود که جان بهترین فرزندان وطن ، مشروطه خواهان و روشنفکران را مورد  هدف قرارداد. این طرز تفکر ضد انسانی هاشم خان بود که با مقایسه  مقام والای انسانی  با فیل مرغان  و با  نتیحه گیری از آن جان هزاران هموطن را به پردگاه نیستی سوق داد. این زندان دهمزنگ ظا هر خان و داووخان بودکه همواره مملو از وجود  آزادی خواهان ، وطن پرستان ،روشنفکران ، روحانیون و منورین  بود که اکثرآنها زیر شگنجه های  قرون وسطایی  جان سپردند. این دستگاه جهنمی خاد نجیب الله  بود که انسانهای آگاه ، وطن پرست ومبارزین پاک باز وطن را به دام انداخت و سپس تیر باران کرد. از بین هزاران آزاده که هر کدام نماد مقاومت ، جسارت و شجاعت بودند،  میخواهم ازدانشمند و عا لم بزرگ محمد اسماعیل مبلغ ، مبارزان  آزاده عبدالمجید کلکانی  ، محمد طاهر بدخشی، نادر علی پویا ، محمد اشرف ، قاضی احمد  ضیا به نا م مستعار مختار،حیدر لهیب ،حفیظ آهنکر پور و حفیظ به نام مستعار شفیع یاد کنم. من احساس عجز میکنم  که در باره آنها چیزی بکویم وبا گفتن این شعر اکتفا میکنم

 صبربسیار بباید پدر پیر فلک را 

 تا دیگرمادر گیتی چوتو فرزند بزاید 

این پولیکون پلچرخی ترکی و امین بود که هزاران انسان بیگناه وطن را به خاطر اینکه در زندان پل چرخی جاه نبود زنده به گور کردند. این امر به معروف و نهی از منکر طالبان بود که کشور را به زندان ملل مبدل ساختند و هم مانند امیر عبدالرحمان در بامیان ،  مزار شریف و یکاولنک دست به قتل عام هزاره ها زدند.

میراث شوم دیکر  سنت گوچیگری بود که توسط فرمان امیر عبدالرحمان  به ا بزار سیاسی، نظامی و جاسوسی برای سرکوب  دیگر اقوام مبدل گردید. بلی، بعد از اینکه   هزاره ها قتل عام شد وزنها و اطفال آنها اسیر شدند و بقیه به گوه ها متواری شدند زمین های زراعتی همه  به پشتون داده شد و توسط فرمان امیر علفچرهای هزارستان و مناطق شمال   به گو چی ها تعلق گرفت. این فرمان نامیمون از طرف هریک از شاهان و دولت مردان محمد زایی  امیر حبیب الله، امیر امان الله، نادر خان، ظاهرخان و داوود خان تجدید توشیح شد و امروز  آ قای حشمت غنی  احمد زی  دریک مناظره  تلویزیون به این فرمان که توسط یک امیر وطن فروش ، مستبد و خاین صادر شده جنبه حقوقی میدهد.

سنت دیگرکه توسط امیر عبدالرحمان پایه گذاری شد سنت قبیله گرایی است. این سنت نامیمون  تارو پود جامعه ای مارا از همگسیخت وگشور مارا در زمان به اصطلا ح آرام ظاهر خان و داوود خان به عقب مانده ترین کشور های جهان مبدل ساخت. امروز واضح شده است که افغانستان از نگاه منابع زیرزمینی و امکانات روی زمین از موقعیت خوبی برخوردار است. اما اکثریت این منابع در جاهای که اقوام غیر پشتون زندگی میکند واقع است. برای مثال معدن حاجی کک که تا  امروز بخاطر استخراج آن سنک اندازی میشود به امید اینکه بازهم هزاره ها از آنجا کوچ داده شود و بعدا استخراج شود. ما امروز شاهد  ژست های قبیله گرایانه کرزی هستیم که میخواهد یکبار دیگر افغانستان را به پرتگاه نابودی سوق دهد.. متأسفانه این گرایش محدود به دولت مردان نمانده بلکه در بین بسیاری از قلم بدستان پشتون تبارسرایت کرده است همین احساسات ناپسندیده ای قبیله گرایی بود که زمامداران خاندان محمد زایی به خاطر حفظ منافع خاندانی خود زخمهای ناسوررا بین اقوام و قبایل کشور به وجود آوردند. قتل عام هزاره ها توسط امیر عبدالرحمان ، کشتار خونین مردم تاجیک شمالی با گسیل ایله جاری های جنوبی توسط نادر خان  و به سیخ کشیدن سینه های زنهای ازبک  توسط محمد گل مهمند همه و همه عملکرد های جنایت آمیز است که مردم کشور تا امروز از آن رنج میکشند.

باری بعد از کشتارهای خونین عبدالرحمان شرایط نسبتاً آرام نصیب امیر حبیب الله شد که متأسفانه تمام دوران امارت خودرا به زنبارگی گزرانید و در آخر با توطهٔ فرزند خودامیر امان الله  به قتل رسید. امان الله خان که شدیداً تحت تأ ثیرافکار محمود طرزی بود به قدرت رسید. این دو خدمات با ارزش برای کشور انجام داده اند. نقش و مساعی  امان الله خان برای حصول استفلال کشور و خدمات آقای طرزی در زمینه انتشار افکار تجدد گرایانه وقت و مساعی وی در رشد ژورنالیسم سزاوار ستایش است.  اما دو موضوع  یکی صدور فرمان  ناقلین به شمال کشور و دیگری اظهارات آ قای طرزی در رابطه با زبان پشتو که هر دو زمینه ساز اعمال جنایت کارانه محمد گل مهمند در شمال کشور و عملکردهای تعصب آ میز داوود خان ،نعیم خان  و برخورد قبیله گرایان امروزی در مقابل زبان فارسی گردید میتواند از اشتبا هات مهم هر دو به حساب آید.

زبان پشتو یکی ازدو زبان رسمی در افغانستان بوده و  در بین بخشی از مردم افغانستان متداول است . زبان پشتو با زبان فارسی همزیستی طولانی دارد و دربین صحبت کننده عوام هر دو زبان داد وستد طبیعی زیاد وجود دارد.  دو زبان با تبادل واژه های یک دیگر نه تنها در گفت وگو های روزمره تسهیلات فراهم میکند بلکه این مبادله در رشد و غنای هردو زبان کمک شایانی میکند. اما دولت مردان و قبیله گرایان با کردار فارسی ستیزی دست به ا عمال میزنند که نه تنها صدمات جدی به رشد و اعتلای هردو زبان وارد میکنند بلکه باعث ایجاد کدورت و اختلاف بین گویندگان دو زبان نیزمی گردد. کورس اجباری زبان پشتو ، تبدیل نام محلات تاریخی به نام های پشتو، خصومت درمقابل بعضی واژه های اصیل فارسی به اتهام ایرانی بودن وتداخل اجباری واژه های پشتو در زبان فارسی زیر عنوان مصطلحات ملی همه جز زیا ن رساندن به هردو زبان کاری دیگری از پیش نمیبرد.

 

حل مسأله ملی یا پایان دادن به  تبعیض قومی یک روند طولانی است به ویژه درافغانستان که سابقه دو صد ساله استبدادی   دارد  وچالش های بس بزرک همراه دارد . اما برای حل آن ما نمیتوانیم  از افراد که در بستر  تعصب و تبعیض  تولد وتربیه شده اند،   توقع داشته باشیم که چنین فکر نکنند. لازم است برای حل این مسأ له درقدم اول  قوانین ضد تبعیض و تعصب وضع شود که مانع بکاربرد اعمال تبعیض گرایانه افراد شوند . مانند  ندامت جنرال طاقت. خوشبختانه  قا نون اساسی افغانستان علی الرغم  کمبود های که در زمینه حقوق شهروندی دارد تا انداره زیادی در رابطه با تساوی شهر وندان صراحت دارد. اما متأ سفانه نهادینه شدن این عادت های تبعیض آلود وعدم اراده قوی برای حل این مسأ له ازجانب دولت که  خود متأ ثر از همین طرز تفکر است باعث شده که ما شاهد برخوردهای تبعیض آمیز در ساحات مختلف اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی در گوشه و کنارکشور طی  دوازده سال  اخیر باشیم.  برای رفع این معضله لازم است که ما  به یک مبارزه فرهنگی که بتواند آگاهی لازم  در رابطه با ریشه کن کردن هنجار های تبعیض آمیز  و شکستن شالوده های  سنت های تعصب براه اندازیم که رمان چهل دختران نماد چنین مبارزه است.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۱۳       سال دهم           حمل             ۱۳۹۳  خورشیدی                شانزدهم مارچ ۲۰۱۴