کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

نصرالدین سلجوقی

    

 
نگاهی بر آئین های نوروزی

 

 


اندر دل من مها دل افروز توئی
یاران هستند لیک دلسوز توئی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز توئی

بر همگان مبرهن است که بهار هدیه طبیعت است که با لبخند نوروز خود پیام زندگی نو وروز نو با به جهانیان عرضه میدارد آنطوریکه انسان هم در دامان طبیعت پرورش یافته وخداوند اورا از نخستین پیدایش اشرف مخلوقات نامیده است وی همواره با طبیعت سر ستیز داشته که از گردش ایام راز زندگی را آموخته وراه مهار کردن آنرا نیز دریافته است.

بهار در کشور عزیز ما افغانستان به عنوان فصل آغازین سال نو از دیر زمانی همه ساله جشن گرفته میشود و ین جشن به عنوان یک سنت ملی از گذشتگان بسیار دور برای ما به ودیعه رسیده که در طول سالیان اول فصل بهار با مراسم خاصی در سراسر افغانستان تجلیل میگردد.

یکی از عتعنه های تاریخی همانا میلهء نوروز بوده که از قدامت چند هزار ساله برخوردار است که در طول این قرن ها یک سری باور ها – سرود ها با سنن خاصی در ایام نوروز بکار برده می شود که اجرای همچو سنن ویزه گی خاصی را به جشن نوروز می بخشد. ریشهء تاریخی نوروز در افغانستان بحث طولانی دارد که نمیتوان دراین نگارش کوتاه به شرح آن پرداخت ولی بطور خلاصه باید متذکر شد آنطوریکه بسا ملل جهان نخستین روز اول سال خودرا تجلیل می کنند ملل اسلامی هم سال نورا تجلیل می نمایند که اکثر کشور های اسلامی حلول روز اول محرم را که مصادف به اول سال هجری قمری است با تشریفات خاصی اعلام میدارند. چنانچه بیدل میسراید که:

جهان خونریز وبیدار است هشدار                  سر سال از محرم آفریدند

نوروز که با جمع سه صد ملیون نفر در کشور های افغانستان – ایران – تاجیکستان – ترکمنستان – قرقیزستان – ترکیه – قزاقستان – آذربایجان -عراق تجلیل میگردد اخیراء مجمع عمومی سازمان ملل متحد نوروز را به عنوان روز جهانی شناخته که با صدور یک قطعنامه فیصله بعمل آمده است که روز بیست ویک مارچ بنام روز جهانی نوروز تجلیل نمایند. بتاسی از همین امر سفارت های مختلف همواره این روز با جمعی از سفرا در مقر سفارتخانه ها تجلیل می نمایند و همچنان مهاجران خارجی کشور های مربوط هم بنا به توصیه کشور های میزبان گاهی نوروز در یک محل طور رسمی باارائه عنعنات رسوم خود با هم تجلیل می نمایند چنانچه در کشورآیرلند سال گذشته ما شاهد برگذاری همچو مراسم مشترک بوده ایم همچنان افغانستان امسال نوروز را در منطقه پغمان کابل که قصر جدیدی هم به همین منظور اعمار شده قرار است نوروز با اشتراک رئیس جمهور های کشور های مختلف تجلیل نمایند.

با تاسف باید متذکر شد که درین دو سه سال ملا های جدیدی عرض وجود نموده اند که تجلیل از مراسم نوروزی را حرام میپندارند چنانچه ازین تکنالوزی پیشرفته هم با ارائه مقالات مینی بر تحریم تجلیل سال نوا ز طریق فیس بوک ها به ایراد مقالات میپردازند.

عیسوی ها اول جنوری را که ادامهء میلاد مسیح است به عنوان روز نخستین از سال نو عیسوی با شکوه و جلال فراوان جشن میگیرند. پس از استقرار مسیحیت سال نو در اول فروردین یا حمل آغاز میشد هنوز هم اسامی ماه های سپتامبر – اوکتوبر – نوامبر و دسامبر هم به ترتیب ماه های هفتم هشتم ونهم و دهم سال را میرساند و یاآور سالهای است که از حمل یا مارچ شروع میشده نه از جنوری حتی تا چند قرن پیش سال نوانگلیسها همان بیست ویک مارچ مقارن با اول حمل بود و بعداء بنابر ملاحظاتی آنرا به دنبال عید میلاد مسیح یا کرسمس قراردادند چنانچه سال مالی آنها هنوز از بیست و یک مارچ آغاز میشود. قابل تذکر میداند که نگارنده که که در کشور آیرلند اقامت دارد وزمانی این کشور تحت سلطهء انگلیسها قرار داشت در بعضی موارد فعالیت بعضی از ادارات دولتی این کشور را به بعضی مسائیل مال واداری وپروزه های جدید خود را از اوایل ماه مارچ آغاز می نمایند و هم باید علاوه نمود که نوروز تنها نام یا بزرگداشت از یک روز یا محفل شادمانی نیست بلکه آئین نامه ء مردمی است که افتخار ایجاد تمدن انسانی را با خوددارند.

در عهد جلا ل الدین ملکشاه سلجوقی چون تقویم قمری از رویت هلال بود نه حساب و رصد روی این ملحوظ ناهماهنگی ها و نارسائی های را به بار آورده بود. در سال ۴۵۸ هجری شمسی مطابق جمعه رمضان ۴۷۱ برابر سال ۱۰۷۹ میلادی اول فروردین یا حمل با سال نو بر افتاد به همین منظور شاه تعدادی از منجمان و ریاضی دانان بزرگ را موظف ساخت تا تویم را بسازند واین تقویم را تقویم جلالی نامیدند چنانچه حافظ سروده است که:

ز خصلت صد جمال دیگر افزود                  که عمرت باد صد سالی جلالی

چون نوروز عمری به درازای اقوام آریائی داشته و هم ریشه عمیق در تاریخ وفرهنگ ما دارد ازآن لحاظ بسیاری از رویداد های جالب تاریخی دینی و اساطیری را به آن مرتبط میدانند. چنانچه گفته آمده است که : خداوند آدم را درین روز آفرید ودر همین روز کیومرث یا گرشاه نخستین بشر درروی زمین به پادشاهی رسید . در همین روز نییشکر بدست جمشید شکسته و خورده شد و آبش معلوم ومعروف گردید که از آن شکر ساختند به همین منظور خوردن شکر یا شیرینی و هدیه دادن آن برای تبریکی در نوروز رایج شده است . زردشت در سی سالگی دین بهی را آشکار کرد و آن روز نوروز بود . در همین روز است که کشتی نوح از طوفان بلا جست وبر کوه جودی نشست. در همین روز حضرت موسی (ع) وحی گرفته است. حضرت عیسی در همین روز به پیغمبری مبعوث گردید. در همین روز حضرت سلیمان انگشتر خورا که راز حشمت و حکمت او بود بعد از چهل روز بازیافت.

رسم و رواج های عامیانه در نوروز:

تخم مرغ جوشانده شده رنگی:




از آنجائیکه تخم مرغ را نشانهء آغاز آفرینش و تکوین حیات موجودات دانسته اند لذا تهیهء بیضهء الوان یا تخم مرغ رنگی و گاهی آراسته با تصاویر و میناتور ظریف از جمله مراسم وآداب نوروزی به شمار میرود . شاعری با ارائه ابیات زیر مضمون زیبائی را ارائه نموده که:

عید است و بدست آن نگار سرمست            بینید اگر بیضهء رنگینی است
از بیضهء رنگین دل خونین منست              طفل است و پی شکستن آورده بدست

در ایام عید  (ایستر
Easter) تخم های رنگی و نقاشی شده در بین عیسویان زیاد به مشاهده میرسد که این رسم یا عنعنه مختص عیسویان نبوده بلکه از مشرق زمین به اروپا انتقال شده است. در قدیم که رنگ کمتر بود مردم بیشتر تخم ها را با آب علف یا پوست پیاز یا لبلبو رنگ می نمودند. تخم مرغ مظهر آفرینش آدمیست که در موقع تحویل سال روی آئینه میگذارند اعتقاد بر اینست که در میان دریای بیکران ماهی شناور است که گاو را بر پشت دارد و زمین برشاخ گاو نهاده شده است به هنگام حلول سال گاو زمین را از یک شاخ بر شاخ دیگر میاندازد و همین موجب میشود که زمین به لرزش افتد آنگاه تخم مرغی که بالای آئینه گذاشته شده میچرخد وبا حرکت آن می دانند که سال نو آغاز شده تخم رنگ کرده در میله های عنعنوی به مشاهده میرسد که تخم جنگی جزء بازی ها بشمار میرود.

تقدیم هدیه در نوروز:

دادن هدیه به خصوص شیرینی در ایام نوروز نه تنها در افغانستان بلکه در بین عیسویان هم مروج است. این رسم در زمان خلفای عباسی هم معمول بوده وزمانی یکی از خلفای اموی عمر ابن عبدالعزیز ارائه هدایا در نوروز را لغو وقدغن نمود ولی یزید دوم دوباره آنرا مروج ساخت. در شکوه و شان نوروز رنگ وپرداز های مذهبی هم داده شده چنانچه روایت است که عبدالصمد ابن علی از گفته جد خود نقل وقول نمود که در نوروز جام سیمینی را که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه دادند و آن حضرت سوال نمود که این چیست ؟ گفتند امروز روز نوروز است . وباز پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ مردم او فرمود درین روز بود که خداوند متعال عسکره را زنده کردپرسیدند عسکره چیست ؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دنیا کرده وسر به بیابان نهادند وخداوند به آنها گفت بمیرید و آنها مردند وسپس آنها را زنده گردانید و به ابر ها امرفرمود که بر آنها به بارد که بتاسی از همین موضوع پاشیدن آب درین روز هم جزء رسوم نوروزی شده و هم روایت شده که آن حضرت حلوا را تناول نمود و جام را هم میان اصحاب خود تقسیم کرد و چنین اظهار داشت که کاش هرروز ما نوروز بود وپس ازان کلمه نوروز برای اولین بار به زبان عربی هم راه یافت. ( ۳۲۵ آثار الباقیه).

دادن هدایا در نوروز از دیر زمانیست که در بین مردم ما مروج شده چنانچه به اطفال هدیه داده میشود و بعضی کشور ها هم وجه نقدی به عنوان عیدی به کارمندان خود تفویض می نمایند. دادن و خراندن هفت میوه برای دوستان اقارب و همسایگان تعارف می نمایند. دادن هدایا چون لباس زیورات و شیرینی حتی ماهی و جلبی از طرف داماد وفرستادن آن به منزل عروس با یک تشریفات خاص در سال نو جزء فرهنگ مردم ما میباشد که تازه داماد ها در خلوت خود بعضی سروده های را تحت عنوان (وعدهء نوروزی) چنین زمزمه می نمایند که:

مه کا بازار بروم              سرمه به چشمت بخرم
تو که سرمه نگیری         سرمه رو در گور کنم
بی تو چطور روز کنم       وعده به نوروز کنم
مه که بازار بروم            حلقه به گوشت بگیرم
تو که حلقه نگیری          حلقه ره در گور کنم
بی تو چطور روز کنم         وعده به نوروز کنم
مه که بازار بروم              آئینه به رویت بگیرم
تو که آئینه نگیری          آئینه ره در گور کنم
بی تو چطور روز کنم       وعده به نوروز کنم
مه که بازار                گیرا به مویت بخرم
تو که گیرا نگیری             گیرا ره در گور کنم
وعده به نوروز کنم        بی تو چطور روز کنم

ولادت در نوروز

اگر طفلی در نوروز تولد می شد نامش را به افتخار نوروز میگذاشتند. با تولد آن پسر رسم برآن بود که آخند با شاگردانش برای نشره خوانی به خانهء والدین طفل میرفتند و ابیات ذیل را بطور دسته جمعی میخواندند و تحایفی را از طرف پدر ومادر طفل درافت می نمودند. این ابیات را من از زمان کودکی ام که در مسجد نزد ملا درس میخواندم تحت عنوان سبحان من یرانی به یاد دارم بدین نهج که:

الحمد و حمد وللله          وصف تو قل هو الله
هستی تو پاک الله          سبحان من یرانی
موسی که زد عصا را      بر سنگ سخت خارا
میخواند این دعا را          سبحان من یرانی

الهی رحمتت دریای عام است           از آنجا قطرهء بر ما چکانی
درخت سبز داند قدر باران               خط سبزش بماند جاودانی
مبارک باد طفل نورسیده                 بحق سورهء سبع المثانی
مبارک بر عمو وعمه اش باد           مبارک باد بر یاران جانی
عزیزت در سفر گر رفته باشد          به زودی منزل و ماواش رسانی
الا بابا تو هم از روی شفقت            کنی بر نشره خوانی مهربانی
ببر مادر کلان دستی به کیسه          به کش دستمال از دوز کیانی

هفت سین:
کلمه هفت سین و پهن نمودن سفره هفت سین در ایام نوروز برای همگان آشنا است. بعضی ها این رسم را مختص ایرانیان می پندارند در حالیکه چنین نبوده در اصل لفظ هفت از قدیم مورد توجه و احترام ملل جهان قرارداشته است چنانچه سوری ها سیارات سبعه را بصورت ارباب الانواع میپرستیدند. در کیش مانی عدد هفت از جمله اعدام مهم بوده و همچنان عدد هفت در تورات و انجیل هم جایگاه خاصی را دارد. صوره الفاتحه یا ام الکتاب که در مکه معظمه نازل شده است سبع ا لمثانی نامیده شده که مرکب از هفت آیه ولقد آتیناک سبعاء من المثانی و القرآن العظیم
نبودم جز چنین الحمد و لله به حق حرمت سبع المثانی
داستان هفت گاو لاغر و هفت گاو فربه همچنین هفت آسمان اشاره به اهمیت این عدد می نماید که در ادبیات دری از عدد هفت و مورد هفت بطور متواتر یاد شده است چون:
هفت شهر عشق را عطار گشت          ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
و همچنان در اصطلاحات عامیانه عدد هفت در موارد مختلف بکار رفته است مانند هفت کوه سیاه در میان آشنا شدن با هفت قاضی و هفت بار شستن دهن و نام کسی را گرفتن وغیره
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو

از کینه ها وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
ادوارد گیبن (
Edward Giban ) مولف کتاب انحطاط و سقوط امپراتوری روم مینگارد که:
مادامیکه خطبهء سلطنت ممالک اسلامی را بنام طغرل( سلجوقی) خواندند واورا با لقب نیابت خلافت در امور فرمانروائی بر کشور های اسلامی مفتخر ساختند سپس هفت خلعت زربفت یکی پس از دیگری بر دوش طغرل انداختند. هفت کنیز زیباروی از هفت اقلیم قلمرو اسلامی به او تقدیم کردند. پارچه ء ابریشمی معطر به مشک بر سرش انداختند و دو نوار رنگین دور سرش بستند که حکم تاج سلطنت بود بر عرب و عجم بر شرق و بر غرب.

سفره هفت سین:

پهن نمودن سفره هفت سین هم یکی از آئین های نوروزی است که در ایران و افغانستان هم رواج دارد . اینکه این رسم از چه زمانی رایج بوده معلومات زیادی دردست نیست ولی از اثر ابوریحان البیرونی پیداست که میگوید: (( هر شخص از راه تبرک به این روز در طشتی جو کاشت سپس این امر بر ایرانیان این امر پایدار بماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف غلات بر هفت استوانه بکارند ......)) واز روئیدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند اما به حرف اول غله ها اشاره نکرده است این هفت نوع حبوبات میتواند گندم عدس باقلا ماش وارزن باشد که آنرا دلیل فراوانی میدانستند. رسم بر این بود تا از سبزه ها بطور خوبی وارسی گردد و سبزه های که بیشتر از دیگران رشد ونمومیکرد و شادابتر میبود به دهقانان نشان میداند و کشاورزان هم به این باور بودند که آن گونه های انتخاب شده در آن سال بارو حاصل فراوان خواهد داشت وبالیدن هرکدام آنرا به فال نیک میگرفتند. شاید این بمرور زمان بصورت هفت سین در آمده باشد چون از غله و حبوبات نبات و گل نتوانستند هفت چیز را که نام ونشان آن با حرف سین شروع شود سراغ نمایند ناگذیر سرکه – سیر بد بو را در کنار سنبل خوشبو گذاشتند که نشانهء غیر طبعی بودن آنست. در جائی هم لفظ سین را به شکل چین حدس زده اند که شاید هفت میوهء چیده شده یا هفت روئیدنی از کشتزار چیده شده بوده باشد که آنرا هفت چین گفته اند واندک اندک به هفت سین مبدل شده است. چینی ها پر نقش و نگاری از چین می آمد که مورد استعمال قرار داشت وبه آن چینی میگفتند که صورت دیگر آن سینی و معرب آن صینی است. از سینی یا پطنوس در آراستن و چیدن خوان های نوروزی استفاده میشد. شاید هفت عدد این ظرفها را پر از شکر وشیرینی و چیز های دیگر میکردند وبر سر خوان نوروزی میگذاشتند. بمرور زمان از بابت تسمیه محل به حال یعنی دگر ظرف واراده مظروف و حذف (ی) نسبت در معدود هفت سینی بصورت هفت سین در آمده است. حضرت سنائی عنایتی خاص به حرف سین داشته که میسراید:
سر بسم الله اگر خواهی که گردد ظاهرت      چون سنائی اول القاب سین باید نهاد
وهم مولانا میفرماید که:
من چرا گرد جهان گردم که دوست         در میان جان شیرین من است
شمس تبریزی که فخر اولیاست             سین دندانهاش یسین من است
ودر آیات قرآنی هم در مورد اهمیت عدد هفت نگاشته شده چنانچه هفت سین مسلمانان نیم قاره هند در نوروز عالمافروز در موقع تحویل آغاز سال سلام های هفتگانه قرآنیست به شرح ذیل:
سلام علی نوح فی العالمین : درود بر نوح در همه جهان
سلام قولاء من رب الرحیم: درود بر گفتاری از پروردگار بخشاینده ( سوره یاسین)
سلام علی ابراهیم : درود بر ابراهیم
سلام علی موسی و هارون : درود بر موسی و هارون
سلام علی آل یسین
سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین
سلام حیه حتی مطلع الفجر

و هفت سین مردم آسیای میانه هفت آیهء قرآنکریم است که با حرف سین آغاز میشود بطور مثال:

سبحن الذی اسرا – سیقول السفحا – سبحانه هوالغنی – سبحان رب السماوات سبع له ما فی السما وات – سماهم فی و جوههم – سنجزی الذین یصدفون.

برخی ها به استناد ابیات ذیل ریشه آنرا در هفت سین میدانند:

روز نوروز در زمان کیان               مینهادند خسروان جهان
شهد وشیروشراب وشکر ناب          شمع و شمشاد و سایه اندر خوان
ازین پنج شین روی رغبت متاب          شب و شاهد و شمع و شهد و شراب

شب است و شاهد و شراب و شیرینی      غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

هفت میوه



تاریخچه هفت میوه نیز مانند هفت سین به سالهای پیش باز میگردد . در افغانستان رسم بر این است که هفت میوهء خشک را بجای هفت سین سه روز پیش از نوروز در آب میگذارند و سپس آن هفت میوه یا میوه ء تر کرده را درروز اول نوروز تناول می نمایند و به مهمانان و همسایگان خود نیز اهداء می نمایند. میوه های خشک تر شده عبارت اند از زردآلو قیس خشک – شکر پاره – سنجد – بادام – چهارمغز – کشمش سبز میباشد.


سمنک :



تهیهء و پختن سمنک (سمنو یا شومینه) هم یکی از مراسم نوروزی است که بیشتر در افغانستان رواج دارد وبه عقیدهء بعضی ها نه تنها نذری است برای برآمدن حاجت ها بلکه این رسم با خود خیر وبرکتی را هم در بردارد. برای معلومات بیشتر چه خوبست تا طرز تهیهء آن هم حسب آتی ارائه شود:

در ابتداء گندم پر مغز سفید و پاک را شسته و سپس روی ظرفی مانند مجمع یا سنی هموار نموده وبررویش یک پارچهء نازک و مرطوب و نوپاک از جنس ململ یاداکه میکشند واین پارچه را با تر نمودن دو باره روی آن هموار می نمایند ودر بعضی جای ها آنرا در پارچه پیچیده و در چاهی می آویزند تا زمانیکه گندم سبز شود و ریشه کند. درروز های بارانی سبزه نورسته را زیر باران گذاشته وبه این باوراند که باران بهار آنرا شیرین تر و خوشمزه تر میکند پس از ده روز کمتر یا زیاد تر همینکه سبزینه به اندازی یک وجب بلند شد آنرا باآب شسته و کاکل آنرا میگیرند وبعداء ساقه وریشه آنرا ریز ریز نموده در هاون آنرا می کوبند و شیره وعصارهء آنرا با مقداری آب در یک دیگ انداخته و میجوشانند. در دیگ هفت بار آب می ریزند و آنرا کفگیر میزنند وشو می دهند تا ته دیگ نسوزد و پس ازان سر دیگ را پوشانیده آنرا با شعله کم آتش طبخ می نمایند. رسم بر این است که این خوراک توسط دختران دم بخت و نوجوان طبخ میگردد. دختران بخت بسته و دختران نوجوان از سر شب تا صبح بنوبت کپچه میزنند و در حین کپچه زدن با دف و دفچه ترانه ء مخصوص سمنک را با آهنگ وآواز ویزه می خوانند.

سمنک در جوش ما کپچه زنیم       دیگران در خواب ما دفچه زنیم
این خوشی سال یکبار است           سال دیگر یا نصیب
سمنک پیک بهار است                دخترا دورش قطار است
همگی شب زنده دار است            سال دیگر یا نصیب
آرزو امشب خروشد                   سمنک در خود بجوشد
دل خوش جامه بپوشد                  سال دیگر یا نصیب
بی شکر شیرینی داره                   خود به خود رنگینی داره
دیدنی باشد خروشش                   ساجقک داره بدوشش
شاهد عین بهار است                 موجب شور وشرار است
واجب هر گیرو داراست              سال دیگر یا نصیب
سمنک در جوش ما کپچه زنیم        دیگران در خواب و ما دفچه زنیم

از آنجائیکه سمنک نذر ونیاز سال بشمار میرود آنرا پاکیزه دانسته شخص ناپاک یا مریض (شوره کل ) را اجازه نمی دهند که به آن نزدیک گردد تا سمنک شور نشود. همچنان گویند که سمنک ( آمد نامد داره) کسیکه نذر سمنک را به عهده میگیرد بائیست همه ساله به نذر آن مبادرت ورزد. سمنک را پس از پختن در قاب یا کاسه انداخته با خشخاش یا دیگر حبوبات آنرا تزئین نموده خود می خورند و به همسایگان واقارب نزدیک هم میفرستند . یکی از شعرای معاصر کشور بنام سید اشرف الدین حسینی تشریفات سمنک را در ابیات زیر زیبا سروده است:

اولاء دیگ بزرگی باید                     گندم سبز و سترگی باید
جمع باید بکنی مردم را                    آب باید بکشی گندم را
ذرهء خاک نریزد در دیگ                 چشم ناپاک نیفتد در دیگ
جنب و هایض از آن دور شود            ورنه شیرین نشود شور شود
جمع گردند ز نسوان و نبات               دور دیگ سمنو با صلوات
بنشینند هم سجه به کف                    پیش دیگ سمنو صف بر صف
هی بخوانند چو شیخ و طلبه               کته کات وکته کوت و کته که
تا که دیگ سمنو جوش کند                عم غزی خال قزی نوش کند

سرگرمی ها در نوروز:

بعد از تحویل سال مردم درنوروزگروه گروه به دشت و کوه میروند و در بین شهر وروستای شان به میله (تفریح) های عنعنوی میپردازند. در تفریحگاه هامراسم خاصی را چون پهلوانی –بزکشی – کبک جنگی – شتر جنگی- تخم مرغ جنگی – بودنه بازی – سگ جنگی – کشتی گیری – چشم پتکان – درنه بازی و قطعه بازی را اجرا می کنند. همچنان در تفریحگاه برای خود غذا طبخ نموده وآنرا با خانواده ها صرف می نمایند. مسخره بازی ها توسط کسانی چون دلقک ها مروج بوده که بااجرای کمیدی هاوشیرین کاری های شان با کمترین لوازم و امکانات در فضای باز مشغولیتی را برای کودکان و بزرگسالان ایجاد می نمایند.

روز اول سال نو را روز دهقان هم می گویند بر همین اساس دهاقین هم مراسم ویزه خودرا برگذار می نمایند . از جمله دهقانان همه ساله تفریح های نوروزی دردشت وصحرا ازخود به نمایش می گذارند. روز نوروز از طرف شهرداری ها با نهالشانی و شخم زنی توسط دهقانان با مراسم خاصی برگذار شده و سپس دهقانان با اجرای اتن ملی با بیل های خود بیل بازی می کنند

سروده های نوروزی:

بهار که فصلی از طبیعت است و ازین موهبت خدائی همه کشور های جهان برخوردار میباشند.با تجلیل مراسم نوروزی سروده های مختلفی در بین مردم خلق شده که آن سرودهها از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است وهم سروده های عامیانه و سروده های ادبی توسط شعرا تحت عناوین مختلف چون سرود ملا محمد جان – میله نوروز – لیلا نوروز است – سرود پل مالان وغیره سروده شده که بعضی از آن سروده ها توسط هنرمندان موسیقی آهنگسازی شده ودر ایام نوروز از طریق رادیو تلویزیون نشر و پخش می شود.

سرود ملا محمد جان:

سرود ملا محمد جان درد دل و سوز بیان دختر عاشقی است که در ایام نوروز آرزو دارد به مزار شریف برود و دعا کند تا خداوند اورا موفق سازد و به آرزویش که رسیدن به ملا محمد جان است نایل گردد.

در عصر امیر علیشیر نوائی مدارس متعددی در هرات تاسیس شد و شاگردان در این مدارس به تحصیل علوم و فنون مختلفه میپرداختند. در نزدیکی سر حدیره در شمال شهر هرات به جوار زیارت ملا حسین واعظ کاشفی مدرسه ای بود بنام مدرسهء نظامیه که درآن مدرسه یکی از طالب العلم ها بنام ملا محمد جان مشغول تحصیل بود. ملا محمد جان همه روزه از محل سر حدیره تا چشمهء قلمفور که در نزدیکی زیارت مولانا عبدالرحمن جام قرارداشت پیاده طی می نمود و در عرض راه صرف را حفظ می نمودو بارسیدن به چشمه وضو نموده ودر همانجا نمازش را ادا می نمود. یکی از روز ها جمعی از دختران سرحدیره با عایشه که دختر یکی از نظامیان دربارتیموری بود غرض گرفتن آب به همان چشمه ء قلمفور میرفتند و ملامحمد جان هم واپس رهسپار مدرسه اش بود که ناگهان باد تندی وزیدن گرفت و روسری عایشه افتاد وباد آنرا نزدیک پای ملا محمد جان آورد عایشه خواست تا روسری اش را بگیرد در همین اثنا چشم ملا محمد جان به عایشه می افتد به قول شاعر:

اظهار عشق را به سخن گفتن احتیاج نیست چنانکه شد نگه به نگه آشنا بس است

سر ازاین تاریخ ملا محمد جان وعایشه عاشق و دلباختهء یکدیگر می شوند . ملا محمد جان صرف ونحورا کنار میگذارد وبه فکر ازدواج با عایشه می شود واز خانواده اش خواستگاری می نماید چون ملا محمد جان طالب العلم وبی بضاعت میباشد پدر عایشه موافقت نمی نماید. این دو عاشق دلباخته نذری را به عهده می گیرنددر صورتی که ازدواج شان صورت پذیرددر ایام میله گل سرخ به مزارشریف رقته ومدتی در آستان مزار حضرت علی خاکروبی نمایند .عایشه همواره با دختران سرحدیره در بین عصر و شام به چشمه قلمفور غرض گرفتن آب میرفت ودر کنار چشمه این آهنگ را با خود زمزمه میکرد.


بیا که بریم به مزار ملا محمد جان      سیر گل لاله زار ملا محمد جان
به دربار سخی جان گله دارم            یخن پاره ز دست تو نگارم
پس از مرگم بیایی بر مزارم             مدامم دردعا در انتظارم
بیا که بریم به مزار ملامحمد جان       سیر گل لاله زار ملا محمد جان
بیا زیارت کنیم شیر خدارا               به چشم مالیم همان قفل طلا را
مه دعا میکنم آمین بگوین              خدا کامیاب کنه هردوی ما را

روزی اوبادرد و سوز فراوان سرود ملا محمد جان را در کنار چشمه قلمفور در بین جمعی از دختران همراهش زمزمه می کرد اتفاقاء در همین اثنا امیر علیشیر نوائی وزیر دانشمند عصر تیموری باافراد و همراهان خود از شکار بر گشته بود ودر نزدیکی همان چشمه آواز خوانی عایشه را شنید ودر جای تقف نمود و آهنگ راازدور شنید – چون اوشخص نکته دان وبا فراست بود دانست که در خواند ن این سرود فلسفه نهفته است امیر پس از استماع آهنگ نزد عایشه آمد واز اوسوال کرد که درخواندن این آهنگ چه فلسفه ای نهفته است امیر پس از استماع آهنگ نزد عایشه آمد وازاو سوال کرد که این آهنگ چه فلسفه ای دارد و ملا محمد جان کیست؟ او در ابتدا از حیا پاسخی ندادو سکوت اختیار کرد. امیر علیشیر گفت تو دختر من میباشی اگر واقعیت را بگوئی با توکمک می نمایم سپس او ماجرارا مفصل به امیر گفت که ملا محمد جان که طالب العلم مدرسه و شخصی بی بضاعتی است از من خواستگاری نمودهو خانواده ام بواسطه عدم بضاعت او در زمینه ازدواج من با او موافقت ننمودند.وزیرگفت من موضوع را فهمیدم من واسطه می گردم تا شما دو عاشق دلباخته بهم موصلت نمائید .وزیر پدر عایشه رابه دربار احضار نمود وبرایش گفت ملامحمد جان فرزند من است اگر چه او به ظاهر سرمایه دار نیست ولی سرمایه معنوی خوبی دارد پس بهتر است در ازدواج آن دو موافقت نمائی آنچه تو بخواهی از جانب وی من برایت می دهم تا آنگاه ازدواج شان صورت گرفت وبعداء آن هردو با تعهدی که نموده بودند به مزار شریف رفته و مدتی را در استان روضهء حضرت علی (ع) به صفت خادم ایفای وظیفه کردند. سرود ملا محمد جان ابتدا در هرات اجرا می شد و پازآن توسط هنرمندان افغانی سلما و مهوش و هم توسط پوران آواز خوان ایرانی هم اجرا شد.

نوروز آواره گان :

با وقایع سیاسی طی چندین دهه قبل ملیون ها افغان بشمول علما فضلا هنرمندان و روشنفکران به کشور های دیگر هجرت نمودند. که این هجرت ها باعث شده که از همان تجلیل مراسم نوروزی خود هم دور شوند. باآنهم همه ساله سعی بعمل آمده تا افغان ها در کشور های غربی دور هم در یک هال یا هوتل کلان دور هم جمع شده و به اجرای کنسرت موسیقی و صرف غذای افغانی بپردازند. مرحوم استاد خلیل الله خلیلی هم که دردوران تسلط ارتش سرخ از افغانستان به پاکستان هجرت نموده بود در ایام نوروز در عالم هجرت منظومهء عالی را تحت عنوان (نوروز آوارگان ) سروده بود که این سرورد همواره در اثنای نوروز در بین مهاجرین زمزمه می شد. سروده ء مذکور در سال ۱۳۷۹ در ایران مشهد توسط استاد عبدالوهاب مددی آهنگ سازی شد و به مصارف حوزهء هنری تبلیغات ارشاد اسلامی ایران در چندین هزار حلقه کست تحت نام (نوروز آوارگان ) نشر و پخش گردیده ودر بازار های ایران بفروش رسید. متن منظومه حاوی شرح ذیل است:

گوئید به نوروز که امسال نیاید

در کشور خونین کفنان ره نگشاید
بلبل به چمن نغمهء شادی

نسراید ماتمزدگانرا لب پر خنده نشاید

خون می دمد از خاک شهیدان وطن

 وای ای وای وطن وای

گلگون کفنان را چه بهار وچه زمستان

خونین جگران را چه بیابان چه گلستان
در کشور آتش زدهدر خانهء ویران

کس نیست زند بوسه به رخسار یتیمان

کس نیست که دوزد به تن مرده کفن را

ای وای وطن وای

از سینهء هر سنگ تو خون می دمد امروز

از خاک تو مستی و جنون می دمد امروز
آن لاله چو دیده که نگون می دمد امروز

وان سبزه چرا زرد وزبون می دمد امروز

سرخ است به خون پا وسرو سرو سمن

وای ای وای وطن وای

آی برهنه پا سرو سرآغاز توئی تو

سردار سزاوار به هر ناز توئی تو
دشمن شکن و فاتح وسرباز توئی تو

فرمانده این خاک زآغاز توئی تو

غیراز تو کسی نیست درین مرز کهن

وای ای وای وطن وای

جزلاله خونبار که روید ز زمینت

 کس نیست نهد گوش به فریاد حزینت
جز نام خدا نیست دگر نقش نگینت

 تاریخ زند بوسه ء عزت به جبینت

ای کار تو زینت ده اعصاروزمن

وای ای وای وطن وای

قرآن خدا را ز ته پاشنه سودند

 باداس جفا کشت امید تو درودند
آمیخته با زهر فضای تو نمودند

 آثار گرانقدر تورا جمله ربودند

با پا و سر شیر ببستند رسن را

 ای وای وطن وای

نه تاج به کار آید ت امروز نه اورنگ

 خون دل تو خورده بصد حیله ونیرنگ
کس نیست که فیروز شود جز تودرین جنگ

 ای وای وطن وای
 

 


منابع و ماخذ:

نگاهی گذرا بر ادبیات عامیانه افغانستان نصرالدین سلجوقی
موسیقی و تئاتر در هرات نصرالدین سلجوقی
سرود خون آخرین مجموعه اشعار استاد خلیل اله خلیلی
نوروز خوش آئین اثر پوهاند احمد جاوید
سروده های فولکلوریک افغانستان به کوشش شمس الحق آریانفر

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۱۲       سال دهم           حوت/حمل             ۱۳۹۲/۱۳۹۳  خورشیدی      شانزدهم مارچ ۲۰۱۴