تو نیستی و خیالت محرم ، آورده
غم تو درد دو عالم ،به جانم آورده
دلم جزیره خشکیده ترک خورده
دو چشم من دو ،رود تلاطم ،آورده
و تو، نگفتی آیینه بندان خاطر چی کسی
ترا برای کی در شکل آدم آورده
نوشته نام مرا روی دشت خاکستر
کتاب بخت مرا از جهنم آورده
تو نیستی و خیالت محرم آورده
قیامتیست که پیش غمم کم آورده