کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

            وکیل بهارآبی 

    

 
کتاب فروشی خدا
داستان کوتاه

 

 



کمپیوترم را روی زانویم می‌گذارم و می‌روم به کتاب‌فروشی انترنتی خدا. کتاب فروشی انترنتی خدا کتاب فروشی عجیبی است که بهترین کتاب‌ها را می‌توانی از این‌جا تحت شرایط خاصی به دست بیاوری و بخوانی. این که می گویم، کتاب فروشی خدا، واقعن این کتاب فروشی ازخداست. من شرایط عضویت در این کتاب فروشی را که خیلی هم آسان است به شما خواهم گفت.
امروز با دوستی از دوست‌های قدیمی در یکی ازچای خانه های شهر قرار ملاقات دارم. وقتی صحبت ما به پایان رسید و دو باره به خانه برگشتم، کمپیوترم را دوباره روی زانویم می گذارم و در باره ی کتاب فروشی خدا برای تان بیشتر خواهم نوشت. وعده ی دیدار با دوستم را تا این لحظه کاملن از یاد برده بودم. از او به خاطر این تاخیر عذر خواهم خواست. خیالم از این بابت راحت است. او آدم مهربانی است وعذرم را می پذیرد. او می داند که من بعضی اوقات برای گرفتن کتاب از کتاب فروشی انترنتی خدا مدتی منتظرمی مانم. دوستم هم سن و سال من است. شاید یکی دو سال یا پایین تر یا بالاتر. هردو حدود هشتاد سال داریم، همین حالا به وعده گاه هستم. با دوستم دریکی ازچایخانه های مرکز شهر تورنتو. درگوشه ی دُنجی روبروی هم نشسته ایم، دوستم ضمن نوشیدن چای میگوید:


تا آنجا که او فکر میکند، بین زنده گی و مرگ فاصله ی چندانی وجود ندارد. می پرسم چگونه او به این نظر رسیده است؟ می گوید که به سانحه ی مرگبار برخورد دو موتر را حینی که به این سو می امد، شاهد بوده است که منجر به مرگ ناگهانی زن جوانی شد که چند لحظه پیش از حادثه زنده بود و شاید هرگز به مرگ نمی اندیشید. ما نمیدانیم، ممکن است پایان زندگی ما هم همین لحظه باشد. اما این را می دانیم کسی که می میرد، رابطه اش بازندگی یکباره و برای همیشه کنده می شود. من گفتم به نظرم آنکه می میرد آرامش می یابد و هیچ درد و غمی راباخود به دنبال نمی کشد.


این زنده ها و وابستگان او ست که یک عمر درد ازدست دادن عزیز شان را با خود یدک می کشند.
دوستم گفت: آیا اتفاقی برای بازماندگان عزیزی که ازجهان رفته، گاهی رُخ داده است که آن عزیز ِاز دست رفته فرصت این را داشته باشد که از جهان ِمردگان با بازماندگانش صحبت کند؟ گفتم: فکر نمی کنم که چنین اتفاقی رخ داده باشد، اما ناگهان خاطره ای به یادم آمد ازکتاب "بامرگ من، زندگی کن» از «مایکل رستن» دررابطه رستن و سایر اعضای خانواده را درمنجلاب غم و اندوه فرو می بَرد. در این کتاب پسری که جان خود را ناگهان از دست داده است، پس از مرگش با پدرش صحبت می کند. مایکل رستن، نویسنده ی کتاب « با مرگ من زندگی کن» ، داستان خود را با شوخی و سر زندگی خاصی روایت می کند ویک داستان تاثیر گذار، دردناک، هوشمندانه و انسانی در باره ی مرگ و زندگی می آفریند.


حالا من پس از یک و نیم ساعت صحبت در مورد مرگ و زندگی با دوستم درآن چایخانه، دوباره به خانه برگشته ام. می خواهم به معرفی یشتر کتاب فروشی انترنتی خدا بپردازم. من که از مدتها به این سو به دنبال کتاب، وبگردی می کنم، کم تر منبعی را در انترنت سراغ دارم که کتاب های دست اول و خوب پی دی اف را بصورت رایگان دراختیار جویندگان کتاب بگذارند، اما درکتاب فروشی انترنتی خدا، گرفتن کتاب تحت شرایط خاصی خیلی آسان و کاملن مجانی است، شرطعضویت دراین کتاب فروشی، داشتن سنی از ازپنجاه به بالاست که بعد از تکمیل برگه ای که حاوی نام شخص، نام خانوادگی، محل زندگی، شماره ی تلیفون و ایمیل است به شخص درخواست دهنده یک شماره ی حساب خصوصی می فرستند. گردانندگان این کتاب فروشی یا دست اندر کاران کتاب فروشی خدا، فرشتگان آسمانی مورد اعتماد خدا اند. شاید همان هایی باشند که اعمال خوب و بد بندگان خدارا ثبت می کنند که حساب و کتاب این کتاب فروشی هم به دست آنهاست.


یکی از زیبایی های این کتاب فروشی یا بهتر است بگویم یکی از امتیازات ویژه ی این کتاب فروشی مجازی این است که گرفتن و خواندن رایگان پی دی اف کتاب مورد نظر برای خواننده هیچ محدودیتی وجود ندارد. پس ازخواندن هر کتاب، خواننده یا متقاضی می تواند با دادن شماره ی حساب، کتاب دیگری را در خواست کند. تنها چیزی که درصورت حساب آدم درج می شود، تعداد کتاب هایی است که خواننده در درازای یک هفته یا یک ماه و یا یک سال می خواند.

 

نکته ی جالب و هیجان انگیز، اما نه چندان دلهره آور اینجاست که بر اساس مشی این کتاب فروشی و به غرض جلوگیری از ازدحام کتاب خوانان، خداوند در برابرهرکتاب، یک روزازعمر انسان راکم می کند. من که حالا هشتاد سال عمر دارم و تا حال پانزده کتاب پی دی اف رایگان کتاب فروشی خدا را خوانده ام، فقط پانزده روز در پیشینه ی حسابم درج است. یعنی تا اکنون پانزده روز ازعمرم کم شده است. چه اهمیتی دارد که در پایان زندگی، فقط به تعداد کتاب هایی که خوانده ام ازعمرم کاسته شود؟

 کتاب گرفتن ازکتاب فروشی خدا، بسیار جالب ، لذت بخش و هیجان انگیز مگر نیست ؟

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۴۷۹         سال بیست‌‌یکم        ثــــــور     ۱۴۰۴     هجری  خورشیدی       اول مَی   ۲۰۲۵