کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

             احمد آریا

    

 
معانی حقیقی و مجازی کلمات در دنیای زبان

 

 


واژه‌ ها در زبان ‌ها معمولاً دارای دو نوع معنی هستند: معنی حقیقی و معنی مجازی. این دو نوع معنی به صورت زیر تعریف می ‌شوند:
معنی حقیقی یک واژه به مفهوم اصلی و مستقیم آن دلالت دارد. این معنا در مواقعی که واژه بدون هیچ نوع کنایه یا استعاره ‌ای استفاده می ‌شود، درک می ‌گردد. برای مثال: «درخت» که در معنی حقیقی، به گیاهی با ساقه چوبی و شاخه‌ ها دلالت دارد و «مهر» که در معنی حقیقی به آفتاب یا خورشید دلالت دارد.
در مقابل، معنی مجازی واژه به مواردی اطلاق می‌ شود که فرد از واژه ‌ای استفاده می‌ کند که به دلیل شباهت‌ های ظاهری، ذهنی یا اجتماعی به مفهومی دیگر اشاره دارد. این نوع معنا معمولاً برای بیان احساسات، تشبیهات یا کنایات استفاده می ‌شود. برای مثال: «درخت» که در معنای مجازی ممکن است به شخصیتی با ثبات و قوی دلالت کند، یا به واژه «خانواده» در مواقع خاص اشاره داشته باشد. به طور مثال، او «درخت خانواده‌ اش» است، به این معنی که او تنهٔ درخت خانواده است که شاخه‌ هائی از آن روئیده ‌اند.
«مهر» نیز در معنای مجازی میتواند به معنای عشق و محبت باشد. به طور مثال، «مهر مادر به فرزندش بی‌ پایان است»؛ که در اینجا «مهر» به معنای عشق و محبت عمیق و بی ‌قید و شرط است.
استفاده مجازی از کلمات در زبان ‌ها به دلایل مختلفی انجام می ‌شود که به غنای زبانی، فرهنگی و ادبی کمک می ‌کند. برخی از این دلایل عبارتند از «ایجاد تصاویری ذهنی»، به این معنی که استفاده از واژه ‌ها به صورت مجازی امکان ایجاد تصاویری زنده و ملموس را فراهم میآورد. این تصاویر به خواننده یا شنونده کمک می ‌کند تا احساسات و مفاهیم پیچیده را بهتر درک کند.
بیان احساسات و عواطف نیز میتواند یکی از دلایل استفاده از واژه‌ ها به صورت مجازی باشد، طوری که اصطلاح «دل شکسته» به سادگی احساس رنج عاطفی را منتقل می ‌کند.
همچنین، تقویت بیان و ادبیات، ایجاد روابط فرهنگی که منعکس ‌کننده فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه هستند، یا تسهیل در بیان مفاهیم انتزاعی در مواردی که مفاهیم بسیار پیچیده یا انتزاعی باشند، از دیگر دلایل است. همچنین به هدف خلق تنوع و زیبایی زمانیکه بخواهند با استفاده از معنی مجازی کلمات، زبان را به صورت طبیعی به سمت تنوع و زیبایی سوق دهند.
ضرورت استفاده از معانی مجازی بیشتر به دلایلی چون بیان احساسات عمیق، زیبایی ‌شناسی در شعر و نثر، اقتصاد در زبان، به طوری که معانی مجازی کمک می ‌کنند یک مفهوم پیچیده را در یک کلمه بیان کرد، و مفاهیم اجتماعی که در معانی مجازی نهفته‌ اند و بارهای فرهنگی خاصی را میتوانند حمل و منعکس کنند، دارد.
به عنوان مثال، واژه «دریا» در معنی مجازی خود میتواند به عمق احساسات یا تجربه زندگی دلالت کند. وقتی گفته می ‌شود «دریای عشق او بی ‌پایان است» یا «دریای احساسات ما بی پایان است»، میتواند به این معانی دلالت کند.
در مجموع، در زبان دری واژه‌ های بسیاری وجود دارند که به معنای مجازی خود نیز استفاده می ‌شوند. این کار به دلیل غنای زبانی و فرهنگی این زبان و تمایل به استفاده از تصاویر و تشبیهات در بیان احساسات، افکار و مفاهیم است. به طور مثال، واژه «دست» که در معنای اصلی به ‌عضوی از بدن دلالت می ‌کند، اما به طور مجازی شاید به مفهوم «قدرت» یا «کمک» نیز باشد. برای مثال، «دست دادن» به معنی «یاری رساندن» یا کمک و حمایت کردن است.
به همین ‌سان، «چشم» که در معنای اصلی به عضو بینایی دلالت دارد، اما به طور مجازی به معنای «نظارت» یا «دقت» است. «دل» که در معنای اصلی به عضوی به عنوان قلب دلالت می‌ کند، اما در معنای مجازی به احساسات، عشق و عواطف اشاره دارد. «زبان» که در معنای اصلی به عضو گفتاری اشاره دارد، اما به طور مجازی به بیان و گفتار دلالت می ‌کند.
این نوع استفاده از واژه‌ها نه تنها به غنای ادبیات و زبان کمک می ‌کند، بلکه به ایجاد تصاویری زیبا و عمیق در بیان افکار و احساسات میانجامد.
استفاده از معنای مجازی کلمات در بسیاری از زبان‌ های زنده دیگر نیز عمومیت دارد. به طور مثال، در زبان عربی، واژه «طالب» به معنای «خواستار» یا «جستجو کننده» است و به طلاب به معنی «خواستاران علم» یا «یادگیرندگان» اطلاق می ‌شود. به عبارتی، «طالب» به فردی دلالت دارد که به دنبال آموختن علم یا دانش است.
اما در شکل مجازی، واژه «طالب» میتواند به کسانی که در جستجوی اهداف، آرزوها یا چیزهای دیگر هستند، نیز اطلاق شود. به عنوان مثال، «طالب حق» به فردی اشاره دارد که در پی حقیقت و عدل است، یا «طالب علم» به کسی گفته می‌شود که در پی علم و دانش است.
در زبان انگلیسی نیز استفاده از واژه ‌ها به معنای مجازی بسیار رایج است. استفاده واژه‌ های مجازی در این زبان نیز به غنای ادبیات و گفت ‌وگو کمک می ‌کند و معانی عمیقتری را به ایده‌ ها و احساسات منتقل می ‌سازد. به طور مثال، «Heart» (قلب) در معنای اصلی به‌عضو قلب دلالت دارد، اما به طور مجازی به احساسات، عشق و عواطف نسبت داده می ‌شود.مثلاً «broken heart» (دل شکسته) به معنای رنج عاطفی است. به همین گونه، «Eye» که در معنای اصلی عضو بینایی است، اما مجازاً میتواند مانند زبان دری به معنای «نگاه» یا «نظارت» استفاده شود. «The eye of the storm» که به قسمتی از توفان اشاره دارد که آرامتر از دیگر بخش‌ های توفان است. یا «Foot» (پای) که در معنای واقعی به ‌عضوی از بدن اشاره دارد، اما به طور مجازی میتواند به معنای «پایه» یا «اساس» باشد. «Light» که در معنای واقعی به روشنایی دلالت می ‌کند، اما در معنای مجازی به دانایی یا آگاهی اشاره دارد. همچنین، «Bridge» (پل) که در معنای اصلی سازه‌ ای برای عبور از آب است، اما به معنای مجازی ایجاد ارتباط و پیوند میان افراد یا ایده‌های مختلف است.
استفاده از واژه‌ ها به صورت مجازی در زبان انگلیسی به قدری رایج است که به شیوه ‌ای طبیعی برای بیان اندیشه‌ ها و احساسات تبدیل شده است.
بنابراین، در این جا به طور اخص می‌ خواهم به واژه‌ های «تحصیل» و «تحصیلات» در زبان‌ های دری و فارسی بپردازم که چندی قبل زمینه‌ ساز یک مناظره بود و تمایز آنها را با واژه‌ های عربی «طلب» و «طلاب» که هرکدام ریشه‌ های تاریخی، زبانی و فرهنگی مختلفی دارند، مورد بررسی قرار دهم. به این دلیل، نخست به ریشه ‌های زبان شناسی این واژه‌ ها می‌ پردازم:
ما از قبل می ‌دانیم که واژه‌ های «تحصیل» و «تحصیلات» از ریشه «حصّل» در زبان عربی به معنای به دست آوردن یا کسب کردن گرفته شده ‌اند. این واژه‌ ها به شکل مفعولی و با تغییراتی به زبان فارسی وارد شده و به کار گرفته شده ‌اند. در عوض، «طلب» واژه ‌ای است که به معنای خواستن و جستجو کردن است و به صورت مستقل در زبان عربی به کار می ‌رود.
به طور کلی، در فرهنگ ‌های مختلف، مفاهیم آموزشی و تحصیلی از دیدگاه‌ های متفاوتی برداشت می‌ شود. در فرهنگ ‌های دری/فارسی ‌زبان، در شرح معنی مجازی این واژه ‌ها تأکید بیشتری به «کسب دانش» و «آموزش» به صورت نهادی (از طریق مدارس و دانشگاه‌ ها) وجود دارد. این رویکرد سبب می ‌شود که واژه ‌هائی همچون «تحصیل» و «تحصیلات» به تدریج برجسته ‌تر شوند.
از سوی دیگر، در فرهنگ عربی، واژه «طلب» به معنای جستجو و یادگیری به ‌کار می ‌رود و بیشتر بر روی فرایند یادگیری و جستجوی علم تأکید دارد.
از آنجا که نظام ‌های آموزشی در جوامع مختلف بر پایه‌ های متفاوتی بنا شده‌ اند، در جوامع دری زبان، عملیه تحصیل به عنوان یک جنبه رسمی و نهادی در نظر گرفته می ‌شود که نیاز به واژه ‌ای خاص مانند «تحصیل» دارد.
این در حالی است که در جوامع عربی، یادگیری به عنوان یک فرایند جستجویی، پرسش ‌محور محسوب می ‌شود.
این تفاوت در معانی و استفاده از واژه‌ ها در جوامع مختلف، ناشی از تأثیرات زبانی، فرهنگی و تاریخی است که هر زبان و فرهنگ در طول زمان تجربه کرده است. در نتیجه، واژه‌ هائی که در یک فرهنگ به کار می ‌روند ممکن است در فرهنگ دیگر معنای متفاوتی پیدا کنند. مثال خوبی برای آن تفاوت‌ ها در استفاده و معنی واژه‌ ها بین زبان‌ های اردو و دری/فارسی را میتوان دید، حتی اگر برخی از این واژه‌ ها به صورت مشابه (با عین املا) نوشته شوند.
عوامل متعددی روی این تفاوت ‌ها تأثیر داشته‌ اند، که یکی هم ریشه‌ های زبانی و تأثیرات تاریخی است.
زبان اردو به عنوان زبانی که از ترکیب زبان ‌های دری، عربی، ترکی و زبان‌ های بومی هندی شکل گرفته است، دارای تاریخ و توسعه خاص خود است. از سوی دیگر، زبان دری/فارسی به عنوان زبان رسمی و ادبی افغانستان، ایران، تاجیکستان و بخشی از هندوستان با ساختار و فرهنگ خاصی رشد کرده است.
این تاریخچه باعث شده که واژه‌ ها در دو زبان معانی متفاوتی پیدا کنند یا در مورد استفاده‌ های خاص، معانی خاصی نسبت به یکدیگر داشته باشند. از سوی دیگر، به طور عمومی زبان ‌ها در بستر فرهنگ‌ های مختلفی رشد می ‌کنند و این باعث می ‌شود که واژه‌ ها و اصطلاحات معنای متفاوتی بگیرند. مثلاً، برخی واژه‌ ها در زبان اردو بار معنایی و فرهنگی خاصی دارند که در زبان دری وجود ندارد یا بالعکس.
این تفاوت‌ ها به حوزه‌ های مختلفی نظیر سنت‌ ها، آداب و رسوم و رفتارهای اجتماعی نیز کشانده می ‌شود.
اردو و فارسی به عنوان زبان ‌های رسمی در کشورهای مختلف، نظام‌ های آموزشی و اجتماعی متفاوتی نیز دارند. این ایکوسیستم ‌ها (سیستم زیستی) بر روی معانی واژه‌ ها تأثیر می ‌گذارند و در نتیجه، کاربردهای متفاوتی را به وجود میآورند.
تفاوت در ایکوسیستم ‌های اجتماعی و آموزشی که زبان‌ های اردو و دری/فارسی در آنها استفاده می ‌شوند، بدون شک بر معانی واژه‌ ها و کاربردهای آنها تأثیر دارد.
نظام ‌های آموزشی مختلف نیز نقش تأثیرگذاری بر روی معانی واژه‌ ها و کاربردهای زبانی در جوامع متاثر از «نفوذ زبانی» یک ‌یک بر دیگری دارند. به این معنی که کتاب ‌های درسی و ادبیات و آنچه که در متون درسی و ادبی به دانش ‌آموزان معرفی می ‌شود، معنای واژه‌ ها و چگونگی استفاده از آنها را تحت تأثیر قرار می ‌دهد. در کنار آن، شیوه‌ های آموزشی (ترجمه، تفسیر متون، یا روش‌های تعاملی) به ایجاد تفاوت در فهم واژه ‌ها و اصطلاحات در میان دانش ‌آموزان منجر می‌ شود.
در واقع، زبان‌ ها در پاسخ به نوآوری ‌ها و تغییرات اجتماعی و تکنولوژی نیز دچار تغییر می ‌شوند. اصطلاحات علمی، تکنولوژیکی، اقتصادی یا اجتماعی ممکن است در یک زبان به شیوه‌ ای خاص بیان شوند و در زبان دیگر، معانی یا عملیات متفاوتی پیدا کنند. از مثال‌ های روزمره در این مورد میتوان به کلمات مربوط به تکنولوژی و رسانه‌ ای اشاره کرد که در زبان‌ های اردو و دری به گونه‌ های متفاوتی استفاده می ‌شوند.
همچنین، زبان‌ ها به هویت ملی و فرهنگی افراد مرتبط هستند. این ارتباط تأثیرات خاصی بر شیوه استفاده و مفاهیم کلمات دارد. مثلاً، برخی واژه‌ ها در یک زبان ممکن است بار معنایی مثبت و در زبان دیگر بار منفی در فرهنگی خاص داشته باشند.
بدیهی است که زبان‌ ها همیشه در حال تغییر و تحول هستند؛ کلمات ممکن است به مرور زمان معانی جدیدی پیدا کنند یا دستخوش تغییرات واژگانی، لهجه‌ ها و ساختارهای خاصی شوند. این تغییرات در زبان اردو ممکن است سرعت بیشتری داشته باشد یا به دلیل تأثیرات اجتماعی، تکنولوژیکی و دیگر عوامل متفاوت باشند.

تأثیر و نفوذ زبان‌ های دیگر نیز عامل مؤثر دیگری در تفاوت‌ های معنایی واژه‌ ها باشد. زبان اردو تحت تأثیر زبان ‌های هند و دیگر زبان‌ های محلی هندوستان قرار دارد و به همین دلیل برخی واژه‌ ها ممکن است در اردو با معانی متفاوتی نسبت به دری و فارسی داشته باشند.
اما به طور کلی، این تفاوت ‌ها مبین غنای زبانی و فرهنگی هر زبان است و به تعاملات تاریخی و اجتماعی میان جوامع و زبان‌ ها دلالت دارد. این ‌گونه تفاوت‌ ها به زبان‌ ها هویت می ‌بخشد و آن‌ها را متمایز می ‌کند.
به طور مثال، در زبان‌ های دری و اردو، چندین واژه وجود دارند که هرچند به صورت مشابه نوشته می‌ شوند و به نظر می ‌رسد که معانی یکسانی دارند، اما در واقع از نظر معنایی و استفاده تفاوت ‌های قابل توجهی دارند. به طور مثال، «کتاب» در زبان دری/فارسی به نوشته‌ ای دلالت دارد که معمولاً صفحاتش در ورق‌ های جداگانه مرتب شده است. اما در اردو، اگرچه «کتاب» به معنای کتاب است، اما در محاوره‌ ها به صورت اخص به کتاب ‌های درسی یا کتاب‌ های خاصی دلالت می ‌کند که توسط فرهنگی خاص تعریف شده است. به همین گونه در زبان دری واژه «دوست» یا «رفیق» به هر شخصی که با او رابطه مثبت و دوستانه داریم دلالت دارد. اما در اردو واژه «دوست» به معنی «همسر» نیز در محاورات غیررسمی مورد استفاده قرار می ‌گیرد. این واژه حتی در برخی از مناطق اجتماعی به فردی نزدیکتر از یک دوست معمولی، مانند شریک زندگی یا فرد عاشق به کار می‌ رود.

همین‌ سان در دری «خواب» به معنای «استراحت» است و به حالت طبیعی خوابیدن دلالت دارد، اما در اردو، در برخی محاورات «خواب» به معنای «رویا» نیز کاربرد دارد. یا «دولت» در زبان دری/فارسی به معنای «دولت» یا «حکومت» است و بسوی اداره‌ کنندگان یک کشور یا جامعه اشاره دارد، اما در اردو واژه «دولت» به «ثروت» یا «مال» نیز اطلاق می ‌شود.
این نمونه‌ ها نشان می‌ دهند که حتی اگر واژه‌ ها در دو زبان مشابه به نظر برسند، فرهنگ و کاربردهای مختلف میتواند آنها را به معانی متفاوتی سوق دهد. این تفاوت ‌ها نه تنها به غنای زبان ‌ها کمک می‌ کند، بلکه درک بهتری از فرهنگ‌ های مختلف را نیز فراهم میآورد.
در جوامع چندهویتی نیز معانی واژه ‌ها از یک منطقه به منطقه دیگر و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر میتواند متفاوت باشد. این امر به دلیل تنوع زبانی، فرهنگی و تاریخی در کشور مربوط است. حتی در یک زبان واحد، واژه‌ ها میتوانند معانی متفاوتی بین گروه‌ های قومی مختلف داشته باشند. به طور مثال، در افغانستان، که دارای تنوع قومی و فرهنگی بالایی است، این پدیده به وضوح دیده می شود. با صرف نظر از تفاوت ‌های زبانی، واژه‌ های زبان دری معانی متفاوتی در بین گروه‌ های قومی مختلف دارند. به طور مثال، «خانه» در معنی حقیقی به معنای محل سکونت و خانواده است، همچنین در حالی که نشاندهنده فضای خانوادگی و منزلت خانواده در فرهنگ افغانستان است، در برخی محاورات به معنای «همسر» نیز کار می ‌رود. به همین ترتیب «کوچ» به معنای حرکت عده‌ ای مردم از جایی به جای دیگر و از یک سرزمین به سرزمین دیگر است و به معنی خانواده و دودمان هم گفته می ‌شود، اما در برخی مناطق به «همسر» نیز اشاره دارد.
«چوکی» در واقع واژه‌ ای است که از زبان اردو وارد زبان دری شده، اما در محاوره‌ های روزانه به معنای «مقام» یا «عنوان» به کار می ‌رود و به نوعی نشا‌ندهنده سطح اجتماعی افراد است.
این تغییرات معنایی و کاربردی در حالی که از یک سو مبین غنای زبان و فرهنگ افغانستان به عنوان یک کشور با تنوع فرهنگی و قومی است، بر اهمیت توجه به بومی ‌سازی زبان و واژگان در ارتباطات اجتماعی تأکید می ‌کند.
به طور عمومی، مفاهیم و اصطلاحاتی که به طور متداول در بین مردم از معنای واژگانی آنها فراتر رفته و به معانی یا کاربردهای خاصتری اشاره دارند، معمولاً به عنوان «استعاره»، «تعبیرات مجازی» یا «اصطلاحات» شناخته می ‌شوند. این نوع واژه‌ ها و عبارات معمولاً در گفتار عامیانه به کار می ‌روند و به معانی فرهنگی، اجتماعی یا عاطفی خاصی دلالت دارند.
به عبارت دیگر، بسیاری از استعاره‌ ها و تعبیرات مجازی اصطلاحات عامیانه هستند که معانی فراتر از معنی لفظی خود دارند. این اصطلاحات در برخی موارد شامل افعال و عبارات فصیح هستند که به طور گسترده ‌ای در گفت‌ وگوهای روزمره استفاده می ‌شوند.

به طور کلی، واژه‌ هائی که معنای خاص و مستقیمی دارند و به موضوعات مشخص اشاره می ‌کنند، به عنوان واژه ‌های «مستقیم» شناخته می ‌شوند.
بنابراین واژه «تحصیلات» که در آغاز این مقاله به آن اشاره شد و به معنای «آموختن» یا «دریافت دانش و مهارت در یک زمینه خاص» است، به طور کلی به عنوان یک واژه «مستقیم» و «غیراستعاری» شناخته می ‌شود. به این معنا که «تحصیلات» به یک روند یا وضعیت خاص اشاره دارد که در آن فرد به یادگیری و کسب دانش در مؤسسات آموزشی مانند مدارس و دانشگاه‌ ها می ‌پردازد.
اگرچه واژه «تحصیلات» به عنوان یک واژه مستقیم و به معنای خاص خود، به آموزش و یادگیری رسمی اشاره دارد، اما در برخی از زمینه‌ ها و به ویژه در نگارش یا گفتار مجازی، این واژه میتواند به صورت استعاری یا مجازی نیز به کار رود.
به عبارت دیگر، به عنوان یک واژه مستقیم به معنای آموزش و فراگیری در موسسات آموزشی مانند مدارس و دانشگاه‌ هاست، اما در استفاده مجازی به فراگیری تجربیات زندگی، تغییرات شخصی یا مهارت‌ های غیررسمی دلالت می ‌کند.
به طور کل، تحصیلات به معنی کلمه به عملیه رسمی یا غیررسمی کسب دانش، مهارت‌ ها و توانایی ‌ها در یک زمینه خاص اشاره دارد. این عملیه معمولاً در نهادهای آموزشی رسمی مانند مدارس، دانشگاه‌ ها و مؤسسات آموزشی صورت می ‌گیرد، اما میتواند آموزش ‌های غیررسمی مانند کارگاه‌ ها، دوره‌ های آنلاین و تجربیات عملی را نیز دربر گیرد.
در معنای مجازی، واژه «تحصیلات» به معنای «کسب دانش» و «آموزش» به کار می ‌رود و به گونه ‌ای فراتر از حوزه‌ های آموزشی رسمی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در واقع، دانش و تجربیات کسب ‌شده از طریق زندگی، کار و تعاملات اجتماعی نیز به نوعی «تحصیلات» محسوب می ‌شود.
از نمونه‌ های تحصیلات در معنای مجازی میتوان به «تحصیلات غیررسمی» اشاره کرد که شامل فراگیری از تجربیات زندگی و کار است. به طور مثال اگر بگوئیم «او تحصیلاتش را در جاده‌ های زندگی به دست آورده است»؛ به این معناست که شخص به دلیل تجربیات عملی به کسب دانش و مهارت‌ ها نایل شده است.
همچنین آموزش‌ های خودآموز، یعنی استفاده از منابع آنلاین، کتاب یا سائر روش ‌های خودآموزی که به نوعی «تحصیلات» در این حوزه‌ ها میانجامد، و حتی اگر گفته شود «تحصیلات معنوی او در طول سال‌ ها رشد کرده و به عمق شخصیتش افزوده است»؛ این به نوعی دلالت به توسعه فردی و درک عمیقتر زندگی دارد که میتواند به عنوان تحصیلات مجازی محسوب شود.
به طور کل، واژه ‌های دری و فارسی که بیشتر از یک معنا دارند، به دلایل مختلفی این ویژگی را به دست آورده‌ اند. این چند معنایی به عواملی چون تاریخ زبان، فرهنگ و ارتباطات اجتماعی بستگی دارد که استعاره ‌ها و مجازها بخشی از آنهاست. به عنوان مثال، «تحصیل» در معنای کسب دانش به معنای عمیقتر اجتماعی که احتمالاً پیشرفت در زندگی است، اشاره دارد. بنابراین میتوان گفت که در ادبیات و گفتار روزمره، واژه‌ها میتوانند به صورت استعاری یا مجازی استفاده شوند.
بسیاری از واژه‌ های دری و فارسی ریشه‌ های مشترکی دارند و در گذر زمان به معانی مختلفی دچار تغییر شده ‌اند. واژه «تحصیل» به معنای «کسب» و «کسب دانش» در گذشته ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد که در حال حاضر یک یا چند معنی از آنها باقی مانده است.
علاوه بر این، زبان‌ ها همواره در حال تحول و تغییر هستند. یک واژه ممکن است در دوره‌ ای خاص معنای مشخصی داشته باشد و با گذشت زمان معانی جدیدی به آن افزوده شود که فقط گاهی با معانی قبلی مشابهت دارد.
فرهنگ ‌های متفاوت و تعاملات اجتماعی نیز میتوانند به چند معنایی واژه‌ ها کمک کنند. وقتی یک واژه در زمینه‌ های مختلف اجتماعی و حرفه ‌ای استفاده می‌شود، ممکن است معانی جدیدی به آن افزوده شود.
همچنین تأثیرات زبان ‌های دیگر نیز میتواند به چند معنایی برخی واژه‌ ها افزوده شود. در مناطقی که زبان ‌های مختلف صحبت می ‌شود، واژه‌ ها ممکن است از یک زبان به زبان دیگر تأثیر بگذارند و معانی جدیدی پیدا کنند.

در نهایت، این ویژگی زبان‌ ها به غنای فرهنگی و لغوی آن‌ ها کمک می ‌کند و موجب می‌ شود که گویندگان توانایی تنوع در بیان خود داشته باشند.
از اینجا استدلال شخصی که می ‌گوید «تحصیل» تنها به معنای «کسب» و به دست آوردن است و نمیتواند به تنهایی به معنای «کسب دانش» باشد، به طور کامل صحیح نیست. در واقع، واژه ‌ها معمولاً معانی مختلف و گسترده‌ ای دارند و در زبان فارسی و دری، «تحصیل» به معنای «کسب دانش» نیز به کار می ‌رود.
وقتی گفته می‌ شود که بسیاری از واژه‌ ها در زبان‌ ها معانی مختلفی دارند، به این معناست که یک واژه میتواند معانی متعددی داشته باشد، هم به معنای عامتر مثل «کسب» و هم به معنای خاص ‌تری مانند «کسب علم و دانش» دلالت کند.
از دید تاریخچه و ریشه‌ شناسی واژه «تحصیل»، این واژه از عربی به معنای «کسب» است، اما با گذر زمان، این واژه در فرهنگ و زبان دری به معنای کسب دانش و تحصیلات نیز توسعه یافته است.
بنابراین در بسیاری از حوزه‌ ها، اصطلاحات و عباراتی وجود دارد که به وضوح نشان می‌ دهد «تحصیل» به معنای «کسب دانش» استفاده می ‌شود، مانند «تحصیلات آکادمیک»، «تحصیل در مدرسه» و غیره.
بنابراین، در حالی که «تحصیل» میتواند به معنای «کسب» باشد، اما در زبان دری به وضوح میتواند به معنای خاصتری مانند «کسب دانش» نیز دلالت کند، و این دو معنا در شرایط و متون مختلف به شکل همزمان وجود داشته باشند.
اصطلاح «تحصیلات عالی» به مجموع آموزشی گفته می ‌شود که در مؤسسات آموزش عالی مانند دانشگاه‌ ها و مراکز آموزش عالی انجام می ‌شود. این تحصیلات معمولاً شامل دوره ‌های لیسانس، لیسانس ارشد (ماستری) و دوکتورا است.
از دید واژه ‌شناسی، «تحصیلات» به معنای فرآیند یادگیری و آموزش است. این واژه به تمام سطوح آموزش، از ابتدایی تا عالی اشاره دارد.
علت استفاده از عبارت «تحصیلات عالی» در زبان دری و فارسی به خاطر این است که یک اصطلاح معیاری و شناخته ‌شده در حوزه آموزش و پرورش است. واژه «عالی» در این اصطلاح به طور خاص بر اهمیت و کیفیت بالای این نوع آموزش تأکید دارد. همچنین، این ترکیب به راحتی در گفتار و نوشتار علمی و دانشگاهی (اکادمیک) قابل استفاده است و به همین دلیل در متون رسمی و علمی رایج شده است.
در زبان عربی نیز اصطلاح «تحصیلات عالیه» (تَحْصِيلَاتٌ عَالِيَة) به معنای آموزش ‌های سطح بالاتر، همانند دانشگاهی و مقاطع تحصیلات تکمیلی (لیسانس ارشد و دوکتورا) به کار می‌ رود. بنابراین، معنای این اصطلاح در عربی به طور کلی مشابه با معنای آن در زبان دری / فارسی است.
واژه «عالیه» در عربی نیز به معنای عالی و برتر است و به تحصیلات آموزشی که فراتر از تحصیلات ابتدایی و متوسطه اشاره دارد.

با این حال، ممکن است در متون و زمینه‌ های خاص، تفاوت ‌های کوچک در کاربرد یا تفسیر این اصطلاح وجود داشته باشد. به طور کلی، مفهوم «تحصیلات عالی» در هر دو زبان مشابه است، اما ممکن است بسته به بافت فرهنگی و اجتماعی، شرایط خاصی نیز وجود داشته باشد.
اگر بخواهیم عنوان «وزارت تحصیلات عالی» را به عبارتی دیگر برگردانیم که از واژه «تحصیلات» استفاده نشده باشد، میتوانیم از عباراتِ مانند «وزارت آموزش عالی» یا «وزارت عالی آموزش» استفاده کنیم که هر دو میتوانند به‌ صورت شفاف به مفهوم آموزش و فراگیری در سطوح عالی دلالت کنند.
از نظر قابلیت زبانزد شدن، عباراتِ مانند «وزارت آموزش عالی» و «وزارت علم و دانش» به دلایلی که در زیر اشاره می‌ شود، بیشتر احتمال دارد که به عنوان عنوان رسمی و رایج استفاده شوند.
این عبارات به خوبی و به وضوح مفهوم مورد نظر را انتقال می ‌دهند. واژه «آموزش» در بسیاری از کشورها و فرهنگ‌ ها به‌عنوان واژه‌ های کلیدی در زمینه تحصیلات و فراگیری شناخته می ‌شود و به همین دلیل میتواند به راحتی در گفت‌ و گوها و متون رسمی استفاده شود.
به طور کلی، «وزارت آموزش عالی» به عنوان یک گزینه ممکن است بهترین انتخاب باشد، زیرا این عبارت هم ساده است و هم به راحتی قابل درک و فهم برای عموم مردم است.

عبارت «وزارت آموزش عالی» هرگونه سؤتفاهم احتمالی را که از عنوان «وزارت تحصیلات عالی» میتواند پدید آید، رفع می‌ کند.
به هر حال، «وزارت تحصیلات عالی» یک اصطلاح عمومی و معیاری است. هرگونه اصلاح یا تغییر در این اصطلاح ممکن است تا یک مدت باعث ایجاد سوءتفاهم شود.
بنابراین اصرار بر اینکه در کنار واژه «تحصیل» باید «علم» یا چیزی دیگر نوشته شود تا مفهوم «کسب دانش» را به همراه داشته باشد، چند استدلال ساده میتواند نشان دهد که این نظر به خطا رفته است.
طوری که واژه «تحصیل» حاوی معنای مستقل است و به خودی خود در زبان دری و فارسی به معنای «کسب» و «دست ‌یابی» به کار می ‌رود و به وضوح در متون مختلف اهمیت و کاربرد خاصی پیدا کرده است. این واژه به ‌طور مستقیم به عملیۀ یادگیری و آموزش اشاره دارد و نیازی به ضمیمه کردن واژه ‌ای دیگر ندارد.
به علاوه، عبارات فراوانی در زبان دری و فارسی وجود دارند که واژه «تحصیل» به تنهایی استفاده شده و به روشنی به معنی «کسب دانش» اشاره دارند، مانند «تحصیلات عالی».
در زبان عربی، اصطلاح «تحصیلات عالیه» (تَحْصِيلاتٌ عَالِيَة) به معنای آموزش‌ های سطح بالاتر، همانند اکادمیک و مقاطع تحصیلات تکمیلی (لیسانس ارشد و دوکتورا) به کار می‌ رود. بنابراین، معنای این اصطلاح در عربی به طور کلی مشابه با معنای آن در زبان دری/فارسی است.
واژه «عالیه» در عربی به معنای عالی و برتر است و به تحصیلات آموزشی که فراتر از تحصیلات ابتدایی و متوسطه است، اشاره دارد.
با این حال، ممکن است در متون و زمینه‌ های خاص، تفاوت‌ های کوچک در کاربرد یا تفسیر این اصطلاح وجود داشته باشد. به طور کلی، مفهوم «تحصیلات عالی» در هر دو زبان مشابه است، اما ممکن است بسته به بافت فرهنگی و اجتماعی، شرایط خاصی نیز وجود داشته باشد.
زبان به طور طبیعی فضای انعطاف‌ پذیر و دینامیکی دارد و قبلاً متذکر شدیم که واژه‌ ها به مرور زمان معانی جدیدی به خود می ‌گیرند. اگر بخواهیم که در کنار «تحصیل» همواره واژه‌ ای مثل «علم» یا «دانش» قرار دهیم، احتمالاً به سادگی توانایی اصلی معنایی زبان و واژه‌ ها را محدود کرده‌ ایم.
بسیاری از واژه‌ ها در زبان دری معانی گسترده ‌تری دارند و به خودی خود میتوانند اشاره به مفاهیم خاصی داشته باشند. برای نمونه، یکی از واژه‌ ها «کسب» است که به معنای «کسب درآمد» یا «کسب تجربه» است و الزامی به افزودن تکمیل‌ کننده‌ ها ندارد. مشابه این موضوع در مورد «تحصیل» نیز وجود دارد.
در بسیاری از جوامع، واژه «تحصیل» به معنای کسب دانش در نظر گرفته می ‌شود و این درک اجتماعی به خودی خود نشاندهنده قبح یا نادرستی نظری است که می خواهد «علم» یا چیزی دیگری در امتداد واژۀ «تحصیل» افزون کند.
این استدلال‌ ها و شواهد میتوانند به شخص کمک کنند تا درک بهتری از استفاده و معنای واژه «تحصیل» در زبان فارسی و دری پیدا کند و به این نتیجه برسد که این واژه میتواند مستقل از عبارات دیگر معنای عمیق و کاملی را ارائه دهد.
در زبان ، بسیاری از واژه ‌ها وجود دارند که دارای معانی چندگانه هستند و در زمینه‌ های مختلف به‌کار می ‌روند. به طور مثال، واژه «کسب» که به معنی به دست آوردن و درآوردن به کار می ‌رود، اما همچنین به معنای شغل و پیشه و حرفه و کسب تجربه و مهارت در یک زمینه خاص نیز استفاده می ‌شود.
همین ‌سان، «علم» در معنای مستقیم به دانشی که از طریق تحصیل و تحقیق به دست میآید اشاره دارد، اما به طور غیرمستقیم به هر نوع آگاهی، درک و فهم نیز نسبت داده می ‌شود. «شغل» که به معنای فعالیت و کار در یک زمینه حرفه ‌ای است، اما به طور غیرمستقیم به هویت اجتماعی افراد دلالت می ‌کند.
«حرکت» که در معنای مستقیم به جابجایی فیزیکی یک جسم دلالت دارد، ولی به شکل غیرمستقیم به مفاهیم اجتماعی و سیاسی مانند «حرکات اجتماعی» یا «حرکت به سمت تغییر» اشاره می ‌کند.

«متن»، به طور مستقیم به رشته‌ ای از کلمات و جملات در یک نسخه، یا مقاله اشاره دارد، اما به مواردی چون «متن تاریخ» یا «متن فرهنگی» و «شرح خاص» و «مفاد» اشاره می ‌کند.
«رشد»، که به معنای افزایش فیزیکی و طبیعی یک چیز است، اما همچنین به درک و توسعه شخصی یا اجتماعی مانند «رشد شخصیتی» یا «رشد اقتصادی» هم دلالت می ‌کند. و بسا واژه‌ های دیگر.
این مثال‌ ها نشان می ‌دهند که چگونه زبان دارای ابعاد و معانی پیچیده‌ ای است و واژه‌ها ممکن است در زمینه‌ های مختلف معانی جدیدی پیدا کنند.
پایان


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۴۷۸         سال بیست‌‌یکم        حمل/ ثــــــور     ۱۴۰۴     هجری  خورشیدی        شانزدهم اپریل   ۲۰۲۵