کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

             ضیا دستور

    

 
افق اجتماعی، قلمرو گفتمانی، کنش نمادین

 

 


اکنون، تنها یک مسأله باقی مانده است که باید آن را برسی کرد: چی چیزی در پیوند با ساختار اجتماعی در پیند قرار میگیرد؟ برای بررسی این مسأله مجموعهٔ دیگری از تمایزات مفهومی را ارائه میکنم و به کار خواهم گرفت. هرگز سازگاری و تناسب کاملی میان ایدئولوژی و محیط اجتماعی آن وجود ندارد: ساختار اجتماعی و ایدئولوژی، با پیچده گیهای طبیعی که هر کدام دارند، نمیتوانند به ساده گی الگو و قالبی برای آن دیگر فراهم آورد؛ هیچ یک از این دو، هرگز نمیتواند آن دیگر را به طور کامل بازتاب دهد. علاوه بر این، مسأله‌ٔ " پیوند" یا " تناسب" آن گونه که من مطرح میکنم، دلالت بر رابطه یی دارد که " بخشی" است. پیوند همواره متضمن عدم پیوند است. برخی از بخشها یا مؤلفه های یک ایدئولوژی انباشته از طنین و نوای بافت اجتماعیی است که در آن پدید می آید؛ بخشهای دیگر آن نشاندهندهٔ مفاهیم و تعمیم هایی است که از بافت اجتماعی آزاد اند. از این رو، کافی نیست تنوع در ایدئولوژیها را تا حدود زیادی به محیط اجتماعی آنها نسبت دهیم و بخش دیگر را با اکراه به خصوصیات فردی، نبوغِ افراد، خلاقیت یا خوش اقبالی آنان. بر علاوه، تحقیق در بارهٔ مشخصات و مؤلفه‌هایی ایدئولوژی که به مؤلفه‌ها و ویژه گیهای محیط اجتماعی ظهور آن شباهت دارند، باید شامل تحلیل راهها و ساز و کار هایی باشد که ایدیولوژی از طریق آنها دست کم تا حدی از جبر محیطی آزاد میشود. چهارچوبی که این جنبه از تحلیللِ ما را هدایت میکند مبتنی بر ایجاد تمایز میان سه مفهوم " افق اجتماعی" ، " قلمرو گفتمانی" و " کنش نمادین" است.


مفهوم " افق اجتماعی" اشاره به ویژه گیها، مؤلفه‌ها و مشخصات زمینهٔ اجتماعی، عینی و ملموسی دارد که ايدئولوژی در آن تولید، انتخاب و نهادینه میشود. مؤلفه‌ها و ویژه گیهای مزبور هم زمینه و محیط پیدایش ايدئولوژی را شکل میدهند و هم عناصر متونی را که ايدئولوژی از مجموعهٔ آنها تشکیل میشود. شورش سال ۱۵۲۲ در ویتنبرگ زمینهٔ موعظهٔ دعای روز یکشنبهٔ لوتر را فراهم آورد؛ این موضوع همچنان به مؤلفه یی از گفتمان لوتر تبدیل شد. لوتر در بارهٔ شمایل شکنی، تضاد میان مُصلِحان و کلیسا و در بارهٔ منازعه اش با پاپ سخن میگفت. در موارد دیگر، منازعات میان طبقات اجتماعی، جناحهای مختلف در درون دولت یا منازعات احزاب سیاسی زمینه و محیط لازم را برای تولید ایدئولوژی فراهم آورد، نوعی ایدئولوژی که به نوبهٔ خود تصویری از این منازعات را ارائه میداد.


جهان عینی در درون متن ثبت میشود، اما فرایند ثبت یا " متن مند شدن" فرایندی گزینشی و دگرگون شونده است. جهانِ اجتماعیِ متن و جهان اجتماعی که متن در آن تولید میشود، تنها تا حدودی شبیه یکدیگر خواهند بود. منازعات میان طبقات اجتماعی در جهان واقعی و روایت، یا بازنمایی نظریِ این منازعات به دلیل محدویتهایی که روایت و ساختار نظری بر واقعیت تحمیل میکنند با هم تفاوت دارند. این دو، با وجود پیوند با یکدیگر، از هم مستقل اند.


مفهوم " قلمرو گفتمانی" اشاره به فضا یا ساختار درونی خود ایدئولوژى دارد. درون ایدئولوژی‌هایی که این جا مطالعه میشوند قلمرو گفتمانیِ نسبتاً ساده یی دیده میشود که بر مبنای تضاد بنیادین میان برخی مفاهیم دوگانه تعریف میشود، اما ساختار های گفتمانیِ پیچیده تر نیز درون این ایدئولوژى ها دیده میشوند. در گفتمان لوتر درونمایهٔ تکراری دیده میشود که مرکب از تضاد میان مرجعیت مقبول و متداول کلیسا از یک سو و مرجعیت کلام خدا از سوی دیگر است. لوتر ضمن سرزنش پیروانش و تذکر دادن به آنان در ویتنبرگ، مرجعیت کلیسا را معادل با رونق ظواهر و صورتهای ظاهری دین، و مرجعیت کلام خدا را معادل با رونق ایمان و یقین درونی معرفی میکند. مرجعیت اکتسابی کلیسا از جنس اِعمالِ زور، غُل و زنجیر و زندان است؛ ساختاری که بخشی از " طرحِ شیطان" است و " از درون خود و به دست کلیسا نابود خواهد شد." کسانی که به اطاعت از این قدرت و به تبلیغ آن میپردازند، همانند " مردمان بدنام و ننگ آوری استند که مایهٔ رسوایی و بی اعتباری بنی اسرائيل را فراهم آوردند." برعکس، کلام خداوند نوید دهندهٔ آزادی است؛ کلام خدا " شادی تازه یی" است که بر قلب مؤمنان مینشیند. در یک سو،" سؤ استفاده های خطرناک"، " خرافات"، " فشارها" ، " کفر گویی ها" و " تعابیر غیر مسیحی، نفرت انگیز و ظالمانهٔ" بسیار وجود دارد و در سوی دیگر، سیرهٔ واقعی مسیح و " رهایی مسیحیت مقدس" قرار دارد. این دوگانه های مخالف نشاندهندهٔ وجود دوقطبیِ بنیادینی است که به ایدئولوژی اصلاحی لوتر شکل میدهد. بسیاری از دیدگاههای لوتر در بارهٔ مسائل کلامی یا اجتماعی خاص در درون این قلمرو گفتمانی بنیادی مطرح میشود. مسائل‌ و موضوعات کلامی یا اجتماعی مزبور به گفتمان لوتر عینیت میبخشند؛ با این حال، گفتمان نیز به نوبهٔ خود رابطه میان این مسائل را مشخص میسازد(ساخت میدهد) و در نهایت شیوهٔ تفسیر و تحلیل آنها را شکل میبخشد. قلمرو های گفتمانی، همچون قلمرو گفتمانی لوتر که بر مجموعه یی از مفاهیم دوگانه مبتنی بود، مقولات بنیادی را که تفکر در درون آنها شکل میگیرد فراهم آورد. قلمرو گفتمانی حد و حدود بحث و استدلال ورزی و همچنین دامنهٔ مسائل و موضوعاتی را که میتوانند مورد بحث قرار گیرند، روشن و مشخص میکند. در این جا مسألهٔ " پیوند" یا " تناسب" به این شکل مطرح میشود که: چی مؤلفه ها یا عناصر خاصی از افق اجتماعی به عنوان کُنشها یا وقایع نمادین وارد قلمرو گفتمانی میشوند، یا چی تناظر هایی میان افق اجتماعی و قلمرو گفتمانی دیده میشوند. در ساده ترین حالت، ممکن است منازعهٔ میان دو گروه یا دو دسته در جهان اجتماعی نشاندهندهٔ تضاد بنیادینی شود که گزاره های ایدئولوژیک متن بر محور آن سازمان یافته اند. در این جا مسألهٔ " نبود پیوند" یا " گسست" پژوهشگر را به سمت یافتن شیوه ها و روشهایی میبرد که قلمرو گفتمانی میتواند به واسطه و از طریق آنها به طرحِ دیدگاهها و نگاههایی بپردازد که در تضاد با مؤلفه های افق اجتماعی قرار دارند و از این رهگذر فضای مفهومیی را فراهم آورد که تفکر خلاق را امکانپذیر میسازد. گفتمان لوتر در بارهٔ تضاد ها و منازعاتِ موجود در زنده گی اجتماعی او بود، اما آن چه محور اساسی مباحث و گفتگوهای او را شکل میداد عبارت بود از منتزع ساختن ویژه گیها و مشخصات تضاد های مزبور و تلاش برای جای دادن آنها درون چهارچوبهاییی کُلّی تر. او به این شیوه مسائل‌ و موضوعات نظری ماندگار و دارای اهمیت جهانی را مشخص کرد.


[در شمارۀ آینده بحث کُنش نمادین پیشکش میشود.]
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۴۷۸         سال بیست‌‌یکم        حمل/ ثــــــور     ۱۴۰۴     هجری  خورشیدی        شانزدهم اپریل   ۲۰۲۵