غمی چه دارم اگر چون تو همدمی دارم
میان حلقهی دستات عالمی دارم
به انحنای تنم پیچكی، شبیه گلی_
زشوق شور شبت شرم شبنمی دارم
زمانه خار و خراشم دهد چه باک که من
به چشمِ (چشمه شفای) تو مرحمی دارم
نیاز نیست به آریه و بدیع و بیان
خدیی از تو سرودی منظمی دارم
چنانچه دغدغهی شعر هجر معشوق است
ولی به صد غزل از بودنت دمی دارم
تو پیله باشی و پروانه را نمی خواهم
بسوی پنجرهی بال وا نمی دارم
به کهکشان دلم (بیک بنگ)ِخواهد شد
اگر که بیتو به دل دُپ دُپِ بمی دارم
چون عاشقی، جهت یاد آوری گفتم:
که پاس مهر ترا عاشقانه میدارم.
شهلا دانشور
پ ن: آب دریی (چشمه شفا ) كه در كودوبرق شهر مزار شریف واقع است، گویند در
گذشته شفی هر نوع زخم و درد بوده است.
|