کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

 

 

              ضیاء دستور

    

 
مُدل نظری وسنو از فرهنگ،
توضیح مفهوم، منابع ، بافت‌ها و نهادها، و کُنش در تولید فرهنگ

 

 


(پیوستهٔ بخش پیشین)

نکته دیگری که وسنو بر آن تأکید میکند این است که" مفهوم انتزاعی منابع محیطی تنها در موقعیت های تاریخی خاص معنا می یابد." به عبارت دیگر، به اعتقاد وسنو، این مفهوم انتزاعی را باید با توجه به شرایط تاریخی خاص، مطالعهٔ کاریردی کرد. ممکن است آن چه در یک وضعیت تاریخی منبعی مناسب و دارای ارتباط با محیط شناخته میشود، در وضعیت تاریخی دیگر اهمیت چندانی نداشته باشد. به عنوان مثال، " در بررسی تأثیر اوضاع تاریخی قرن شانزدهم بر تولید ایدئولوژی و فرهنگ باید به مسألهٔ تغییرات اقتصادی که باعث قدرت گرفتن شهر ها در برابر اشراف و نجیب زاده گان پیرامون اشراف شد، توجه کرد، در حالی که این مسأله در بررسی اوضاع تاریخی قرون هژده و نوزده و تأثیر آنها بر ایدئولوژی و فرهنگ چندان اهمیت ندارد." به اعتقاد وسنو، انتزاعی بودن مفهوم ٰ منابع محیطی ٰ به محقق این امکان را میدهد که با توجه بر هر وضعیت تاریخی خاص به مجموعهٔ متنوعی از منابع مناسب و مربوط اشاره کند. در این حالت نه تنها میتوان به نقش شرایط اقتصادی و روابط طبقاتی، بل که همچنین میتوان به تأثیر دیگری همچون سُنّت های فکری، ژانر های ادبی رایج، سُنّت بیان اعتراض در جامعه و ... توجه کرد. از این رو، در مفهوم ٬ شرایط محیطی٬ در نظریهٔ وسنو توجه به عناصر کلی، ذهنی و ضمنی فرهنگ که مورد تأکید دیدگاه های دیگر اند، دیده میشود.


مفهوم دیگری که وسنو در مُدل تبیینی خود بر آن تأکید میکند، ٬ بافتها یا زمینه های نهادی٬ است. به اعتقاد وسنو، تأثیرگذاری توسعهٔ منابع بر فرایند تولید ایدئولوژی از طریق برخی واسطه ها صورت میگیرد که وسنو آنها را ٬ بافتهای نهادی٬ مینامد. بنابر نظریه وسنو، ٬ بافتها یا زمینه های نهادی٬ بیواسطه ترین موقعیت ها و محیط های تولید ایدئولوژى و فرهنگ اند که منابع تولید فرهنگ در درون آنها ساخت و قالب مییابند. بافتهای نهادیْ وضعیت ها و موقعیت های سازمانی اند که ایدئولوژى ها عملاً درون آنها تولید و توزیع میشوند و احتمالاً دارای نظم و ترتیبات قدرت، منابع اقتصادی، پرسُنل و اجازهٔ لازم برای تولید ایدئولوژی اند و به طور مستقیم بر تولید و توزیع ایدئولوژی اثرگذار اند. مدرسه ها و دانشگاه ها، کلیسا ها، انجمن ها و محافل مطالعه، اکادمی های علمی، روزنامه ها، رادیو، تلویزیون، رسانه های دنیای مجازی، کارگزاران حکومتی و احزاب سیاسی از جملهٔ بافتهای نهادی مورد نظر اند. در این بافتهای نهادی است که تولید کننده گان فرهنگ به منابع لازم برای تولید فرهنگ دست مییابند، در ارتباط و پیوند با مخاطبان شان قرار میگیرند و با محدویت های اِعمال شده از سوی رقیبان و صاحبان قدرت مواجه میشوند. به اعتقاد وسنو " تغییرات محیطی تنها از طریق تغییر دادن دیدگاه افراد اتُمیزه – قطب بندی شده- شدهٔ جامعه، ظهور و پیدایش ایدئولوژى های جدید را تسهیل نمیکنند. تأثیر تغییرات محیطی بر فرایند آشکار شدن ایدئولوژى های جدید یکدست و یکنواخت نیز نیست. تغییرات به وجود آمده در منابع، به نحو تعیین کننده یی در چهارچوب الگو های موجود روابط اجتماعی، با توجه به انواع خاص منابع موجود و در چهارچوب شیوه های رایجِ اختصاص دادن و توزیع منابع، جهت دهی و هدایت میشوند." وسنو مدعی است که نتایج بررسی سه جنبش: اصلاح دینی یا رفُرمیزم، روشنگری یا Age of Enlightenment و سوسیالیزم اروپایی نشان داده است که " زمینه ها و بافتهای نهادی خاصی که ایدئولوژی و فرهنگ در آنها تولید، تصویب و توزیع میشوند، مهمترین ساز و کارهای واسط میان تغییرات در شرایط محیطی و تغییر در ایدئولوژی و فرهنگ اند." به اعتقاد وسنو، " شگوفایی این ایدئولوژی ها، اصلاح دینی، روشنگری و سوسیالیزم اروپایی، ناشی از انتقال دانه ها توسط باد و پاشیده شدن اتفاقی آنها بر تپه ها نبود، برعکس، آنها در نتیجهٔ فعالیت دقیق جنبشهای خاصی که در برخی مناطق ظهور کردند و با محیط نزدیک شان روابط خاص داشتند، رشد و پرورش یافتند. ایدئولوژی اصلاح دینی در منابر شهری و در میان ردهٔ خاصی از روحانیان و در دفتر کار برخی مقامات کلیسایی و غیر کلیسایی رشد کرد. ایدئولوژی روشنگری در انجمن ها، اکادمی ها، اداره هاو دانشگاه ها رشد کرد، و جنبش فکری سوسیالیست در دفاتر حزبی، مجامع قانونگذاری و انجمن های مخفی. در کُل، زمینه ها و بافتهای نهادی، موقعیت ها و روابط سازمانی اند که چهارچوبی را که اندیشه ها در آنها تولید و توزیع میشوند، به وجود می آورند. روابط میان این سازمانها با دیگر نهاد های موجود در محیط اجتماعی کلانتر نیز ذیلِ مفهوم بافتهای نهادی جای میگیرد."


وسنو در خصوص این که در مطالعهٔ بافتهای نهادی چی مؤلفه هایی را باید مورد توجه قرار داد، مینویسد: " در مطالعهٔ بافتهای نهادی تولید ایدئولوژی ها نخست باید خود تولیدکننده گان را مطالعه کرد: تعداد آنها، شرایط کار آنها، منابع حمایتی آنها و کانال های ارتباطی آنها. پس از این باید مخاطبان بی واسطه یی را که جهت فرایند تولید ایدئولوژی به سوی آنان است مطالع کرد: تعداد و ترکیب اجتماعی آنان، کانال های ارتباطی آنان با تولید کننده گان فرهنگ، منابعی را که این مخاطبان میتوانند در اختیار تولیدکننده گان ایدئولوژی و فرهنگ قرار دهند و هم محودیت هایی که بر تولید کننده گان ایدئولوژی و فرهنگ اِعمال میکنند. در آخر، باید شبکهٔ کلان روابط نهادی را که فعالیتهای خاص در درون ها صورت میگیرد، مطالعه کرد: روابط با نهاد های تثبیت شدهٔ تولید کنندهٔ فرهنگ، روابط با عوامل دولتی، روابط غیر رسمی با نخبه گان حاکم، روابط با بازار، روابط با شبکه های حمایتی و همچنان آسیب پذیری در برابر شگافها یا گسسته گی های نهادی."


ایدئولوژی و فرهنگ در درون بافتهای نهادی یاد شده و در نتیجهٔ مجموعه یی از ٬ زنجیره های کُنش٬ و نه به گونهٔ ناگهانی و یک باره، تولید میشوند. مفهوم ٬ زنجیره های کُنش٬ سومین مفهومی است که وسنو آن را مطرح میکند. به اعتقاد وسنو، ایدئولوژی ها محصول عمل کُنشگران تاریخی اند. ٬ زنجیره های کُنش٬ درون بافتها یا زمینه های نهادی روی میدهند. در مُدل وسنو، مفهوم ٬ زنجیره های کُنش٬ به ٬ رفتار تولید کننده گان و مصرف کننده گان فرهنگ و تصمیم های حامیان یک جنبش فرهنگی، مأموران سانسور، رهبران سیاسی و دیگرانی که بر رفتار تولید کننده گان و مصرف کننده گان فرهنگ یا مخاطبان شان تأثیر دارند، اشاره میکند."


به باور وسنو کُنشهای یاد شده غالباً در درون اسناد و مدارک تاریخی نهفته و پنهان اند و یا هم آنقدر شخصی و خاص اند که آنها را نمیتوان به راحتی یافت، نظم و سامان داد. با این حال، ٬ زنجیره های کُنش٬ از عوامل بسیار مؤثر بر فرایند تولید فرهنگ استند. وسنو مینویسد: " این مفهوم اهمیت عامل و کارگزار انسانی را به ما یاد آوری میکند، اگر چه کارگزاری مزبور در محودیت های اِعمال شده از سوی ساختار های نهادی صورت میپذیرد. این مفهوم همچنین این نکته را به ما متذکر میشود که ابداعات و نو آوری های فرهنگی به صورت ناگهانی و یکباره به وقوع نمی پیوندند، بل که حاصل دهه ها کُنش و فعالیت انسانی اند و به همین دلیل، جنبشهای فرهنگی دارای تأثیراتِ دایمی بر جریان تحول خود اند."
به باور وسنو، اگر چه کنشهای تولید کننده گان فرهنگ درون محودیت های ساختاری نظم نهادی که در معرض آن قرار دارند انجام میگیرد، اما در این محدودیت ها آزادی و اختیار نیز وجود دارد و تنوع محصولات فرهنگی تولید شده حتمی و قطعی است. تولید کننده گان ایدئولوژی و فرهنگ و همچنین کسانی که مسؤولیت هدایت ایدئولوژی در مسیر های مورد نظر را بر عهده دارند، همواره در معرض فشار ها، بحرانها و خواسته های ویژه قرار دارند که به آنها پاسخگو اند و یا با واکنش به آنها مانع از رویارویی با بحرانهای بیشتر میشوند.
این پاسخها و واکنشها در زمان اتفاق می افتند. آنها در پی هم می آیند و وابسته به سوابق، سُنّت ها و محدویتهایی اند که پیشینیان آنها را بر جای گذاشته اند. ایدئولوژی ها و فرهنگهایی که در نتیجهٔ این فرایند ها به وجود می آیند، احتمالاً در طول زمان، مسرِ منابع و همچنین محدویت هایی را که با آنها مواجه اند، عوض میکنند.
به باور وسنو، ایدئولوژی ها، در یک برههٔ زمانی، بازتاب دهندهٔ کُلّیت منافع تولید کننده گان خود نیستند. تصمیماتی که پس از تولید ایدئولوژی ها اتخاذ میشوند، به احتمال زیاد بر مبنای دانشِ محدود از وضعیت موجود و بر مبنای دانشِ محدودتر نسبت به آینده، و با نِیّت حل کردن بحران ها در کوتاه مدت گرفته میشوند و نه بر مبنای تداوم بخشیدن به منافع و علایق درازمدت.


مفهوم ٬ زنجیره های کُنش٬ همچنین به تاثیر متقابل اندیشه ها، نوعی میکانیزم برخورد، بر محیط اجتماعی اشاره میکند. وسنو مینویسد: " اگر آن گونه که من مطرح کرده ام، محیط اجتماعی مرکب از منابع باشد، آن گاه ممکن است به ایدئولوژی و فرهنگ به عنوان یکی از شیوه ها نگریسته شود که کنشگران میکوشند با استفاده از آن بر این منابع تسلط یابند. بسیار کم اتفاق میافتد که ایدئولوژی ها نسبت به توزیع منابع خنثأ و بیطرف باشند. ایدئولوژی ها، به جای توصیف صِرف محیط، چگونه گی توزیع منابع اجتماعی را مشخص میکنند. ایدئولوژی ها برخی ادعا ها در بارهٔ صاحبان قدرت را مطرح میکنند؛ متنهای فرهنگی تولید شده، بر محیط های تصمیم گیرنده اثر میگذارند، و بالآخره این که ایدئولوژی ها معیار هایی برای ارزیابیِ درستی یا نادرستیِ رفتار ها ارائه میکنند. بنابراین، اگر یک ایدئولوژی بتواند خود را نهادینه کند، امکان تاثیرگذاری بر محیط خود را به دست می آورد."


بنابر ادعای وسنو، سه مقوله مفهومی که تا این جا توضیح داده شد، به ما کمک میکنند تا بتوانیم بر تحلیل محیط اجتماعی که کنش فرهنگی در آن شکل میگیرد متمرکز شویم:
نخست، شناخت محیط کلانی که منابع لازم از آن جا گرفته میشوند؛
دوم، شناخت بافتها و زمینه های نهادی بی واسطه یی که منابع مزبور در درون آنها نظم مییابند و توزیع میشوند؛
سوم، شنتاخت کُنشها و کردار های خاصی که در تولید کالا های فرهنگی دخیل اند.
(بخش بعدی در زمینهٔ تولید، انتخاب و نهادینه شدن پدیده های فرهنگی خواهد بود.)


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۷۳         سال بیستم       دلو     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی         اول فبوری    ۲۰۲۵