هر زمانی من به خواندن به ویژه نوشتن می پردازم احساس می کنم در نهاد من
کمبودی و نبودی احساس می شود. وقتا به ژرفای این دشواری فرو می روم و باز
هم خوب می اندیشم پی می برم در زبان مادری خود دچار نارسایی و ناپختگی
هستم.
هر چند من و شما زبان مادری را چه در خانواده و چه در محیط زیست آن گونه که
نیاز شمرده می شود، سخن می رانیم و از برای افهام و تفهیم چندان مشکلی
احساس نمی شود؛ به این معنا که پای درماندگی در میان نمی باشد؛ حتا روز تا
روز به واژه های نو، اصطلاحات، متل ها و ظرافت ها بنابر احتیاج و نیازمندی
های جامعه ای که در آن زندگی می کنیم مجبوریم به حیث افراد نیازمند به سواد
و سپس از برای کسبِ دانش، خواندن و نوشتن را فرا بگیریم و از همین جا است
که برویت پلان و پروگرامِ از پیش آماده شده ی وزارت تعلیم و تربیه از ساده
و آسان گام به گام به مشکل و دشوار شدن از هر صنفی به صنف های بالاتر ارتقا
می یابیم.
در همین دوران نیاز داریم تا مربیان ما به خصوص استادان زبان (هر
زبانی که باشد) با در نظر داشت ِ درجه تحصیل، رشته و تجاربی که در طی سال
های متمادی از تدریس داشته اند به گونه یی بیاموزانند که دیگر برای خواندن
و به ویژه نوشتن با همه راز ها و رمز های گرامری آشنایی دقیق حاصل و باید
انشای ما در حدی ارتقا نماید که دیگر بر تمام ناهمواری های نوشتاری فایق
آمده و در ضمن به کمک آموزه های دستور زبان از عهده ی انجام هر گونه نوشته
های گونه گون بدر آییم. اما شوربختانه در روند تدریس و آموزش از سوی
استادان ما در مکتب ها شیوه ی تدریس افتضاح بوده و هر آن چه به ما
آموختانده شده است به اصطلاح کلوخ روی آب گذاشته اند و شتابان گذشته اند.
حالا اگر از غفلت و سهل انگاری ایشان بگذریم می بینیم چقدر زمان را که
ارزشش پربهاتر از هر چیز دیگری بوده است به هدر داده اند. کنون که ما به سن
و سالی رسیده ایم تا خوب بنویسیم یا بهتر سخنرانی نماییم، احساس می کنیم در
نهاد ما کمبودی و نبودی وجود دارد و نمی توانیم هر آن چه را می خواهیم به
گونه ی شایسته و بایسته بدون نقص بنویسیم .
پرسش این جا شکل می گیرد که اگر استادان زبان مادری مان خود شان نیز این
کمبود را احساس کرده بودند چرا در پی رفع مشکل نکوشیده اند و اگر ضعف و
ناتوانی را درپیشبرد تدریس سالم از اثر نقصانی در موادِ آماده شده ی تدریس
برای نسل های بعد از خود شان درک کرده بودند چرا اقدامات لازم را به عمل
نیاورده اند؟
از استادان که بگذریم مسوولین بلند پایه وزارت تعلیم و تربیه و دیگر قدمه
های مسوول درین راستا باید گام های سودمندی را بر می داشتند که متاسفانه
نبرداشته اند.
چه بهتر بود استادان زبان به خصوص زبان های ملی با آموزش های حرفه یی و
استفاده اعظمی از دستور زبان ، شیوه های متودیک و با کاربرد از سلوک نگارش
که بر اساس نظام آموزشی استوار بوده است، قانونمند عمل می کردند.
ایکاش استادان املا و انشا را به گونه های انفرادی، گروپوار و گروهی انجام
می دادند چه خوب می شد اگر تصحیح انشای هر شاگرد را خود استاد به بررسی می
گرفت و سپس به همه ی شاگردان موقع می داد تا انشای یک دیگر را نقد می کردند
و در پایان این پروسه را گروهی انجام می دادند .
استادان هر زبان مکلف اند تا در حین تدریس از قانونمندی های دستور زبان،
صرف و نحو حتا علوم بیان ، بدیع، معانی و عروض به شاگردان شان بیاموزانند
تا باشد شاگردان در آینده مانند من و ما به مشکل بر نخورند.
من به همه ی عزیزانی که قلم به دست می گیرند تا کتابی، مقاله یی و یا سروده
یی بنگارند پیشنهاد می نمایم اگر به دانستنی های لازم برای نگارش نیاز
دارند چه بهتر که پیش از اقدام به آن فراورده ها خویشتن را به آموزه های
دستور زبان و … آشنا سازند تا در زمان نوشتن به مشکل بر نخورند.
( پایان )
|