کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

              فرخنده شعله

    

 
زن

 

 


نشان افتخارشد
آسیبی‌که از زن بودن دیده ام
اما، هردرد مرا به آوردگاه کشاند
آن‌سان که درمان خود شدم -- ستونی استوار
که بر خاکِ تردیدم فرو نریخت.

رسیدم به انتهای خوشبختی،
نه با بخشش زمان،
بلکه با مبارزه‌ای بی‌امان،
با خنجری که بر روح نیلوفری‌ام نشست،
زخم ناسور شدم،
اما باز برخاستم،
چون ققنوس،
از میان خاکستر خود.

چون کوه ایستادم،
در برابر هر طوفان،
هر زخم زبان،
که خواستند غرورم را درهم شکنند،
اندیشه‌ام را نابود کنند،
اما من،
شعله‌ی آگاهی را در دلم برافروختم،
و دیوارهای جهل را درهم شکستم.

 

برای زن بودنم،
دردها را به زنجیری بدل کردم،
که دشمن را در بند کشید.
زخم‌هایم پرچم پیروزی شدند،
هر اشکم، فریادی بر دیوارهای ستم بود.
من زن بودنم را
نه‌تنها دوست دارم،
بلکه آن را انقلابی می‌دانم،
که در جانم شعله‌ور است.

 

فرخنده شعله

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۷۳         سال بیستم       دلو     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی         اول فبوری    ۲۰۲۵