مدیریت فاجعه
دوست عزیز و دانشمند من جناب حفیظ پریانی که اهل پژوهش و تحقیق هم می باشد
رساله ی پرمحتوا و جالبی را با سرنامه مدیریت فاجعه نگاشته است و چون من
توفیق یافتم این مقاله زیبا و خواندنی را بنابر درخواست نویسنده گرامی مرور
نمایم ، در حین خواندن با توجه به نکات سنجیده شده ی این مقال تصمیم گرفتم
در پایان دیدگاه خودم را که ناشی از خوشبینیِ من و پیوست به آن ؛ موشگافی
های ژرف نگارنده نسبت به قضایای یاد شده می باشد نقد گونه در پیوند به
یافته های سودمند این رساله اشاره یی داشته باشم و همچنان این دستاورد را
با شما نیز در جریان بگذارم تا باشد پیشاپیش در باب این نگارش تحقیقی،
آگاهی داشته باشید.
در این رساله آن چه باعث دلگرمی من شده است انتخاب این سرنامه با وقایع،
رویداد ها و جنگ های نیابتی در افغانستان به ویژه راهکار ها و رهنمود های
مثبت است که نویسنده با آگاهی کامل و مسلط بر پرداخته ها با مهارت و
توانمندی های مختص به خودش توانسته است رخداد های مهیج و توام با درد و غم
کشور مان را قلم بزند و با دیدی وسیع ارزیابی نماید. وی در شروع پیشکفتار
از این جا آغاز می نماید:
« بحث مدیریت فاجعه از جهتی مطرح می گردد که فاجعه جنگ در افغانستان ، سال
های متمادی است که راه حل پیدا نکرده است. فاجعه پی فاجعه زندگی را برای
مردم دشوار ساخته جامعه را به عقب گردِ وحشتناکی وا داشته است. هر چند در
این عقبگرد عوامل خارجی هم نقش اساسی داشته است ولی هرگاهی که زمینه برای
مدیریت فاجعه جنگ در داخل کشور میسر بوده، اهل سیاست و کسانی که نقش رهبری
جامعه را به دوش داشته اند یا دانش و تجربه مدیریت جامعه را نداشتند و یا
این که روی تجارت های سیاسی، منافع شخصی و یا قومی مراحل مدیریت فاجعه و یا
کنترول بحران را تا رفع اثرات منفی فاجعه دنبال ننموده اند و در نیمه راه
مدیریت فاجعه را روی ملحوظات ویژه یی توقف داده و از مسیر حل نهایی آن
عامدانه منحرف ساخته اند. به جای حل اساسی و دایمی منازعات اجتماعی و جنگ
های داخلی به اصطلاحِ عامیانه کلوخ در آب گذاشتند و رفتند. مدیریت های ناقص
فاجعه ( لویه جرگه ها، کنفرانس بن و مذاکرات دوحه ) به صورت عمدی روی منافع
قومی و منافع بیرونی ها انجام شد. نه بر اساس پرنسیب های علمی مدیریت و حل
نهایی فاجعه و مصیبت جنگ. »
این دوست گرامی من برای روشن شدن فراورده هایش که در حقیقت، کار پژوهشی اش
را احتوا می نماید به چهار بخش منقسم نموده است.
بخش نخست:
نگارنده در این بخش قبل از همه به تعریف فاجعه پرداخته و چنین توضیح
داده است:
فاجعه چیست: فاجعه عبارت از مجموع عوامل و رویداد هایی است که زندگی نورمال
فردی و اجتماعی انسان ها، محیط زیست و حیات وحش را متضرر ساخته، ثروت های
مادی و معنوی، فرصت های انکشافی، انرژی فکری و فزیکی جامعه را تلف می کند و
یا متضرر می سازد. سپس فاجعه را به دو گونه ارزیابی نموده است:
۱- فاجعه طبیعی Natural Disaster : مانند زمین لرزه، سیلاب، آتش سوزی، خشک
سالی، طوفان ها، قحطی، شیوع امراض و …
۲- فاجعه بشری Mankind Disaster: مانند جنگ های اقتصادی، دینی، مذهبی،
نژادی، جغرافیایی و … ناگفته نباید گذاشت که نویسنده در این اثر تحقیقی اش
فاجعه ی بشری را به مراتب پیچیده تر و غامض تر از فاجعه طبیعی قلمداد نموده
است زیرا به گمان وی این خودِ انسانان اند که فاجعه بشری را سبب می شوند
یعنی در مدیریتِ هر فاجعه بشری، نقش دارند.
باز هم نگارنده در پی چاره جویی این دو گونه فاجعه شده و زیر نام مراحل
مدیریت فاجعه سه مرحله را پیشنهاد می کند تا به تاسی از آن ها اثر های منفی
آن فاجعه رفع شده و تدابیری برای جلوگیری از تکرار فاجعه گرفته شود و یا هم
در صورت وقوع، تاثیرات منفی آن به حد اقل کاهش داده شود.
از آنجایی که بحث مورد نظرِ ما را بررسی و مدیریت فاجعه بشری یعنی فاجعه
جنگ در افغانستان احتوا می کند این سه مرحله را ( از دیدِ نویسنده )
شتابزده مرور می نماییم تا باشد بدانیم که موصوف چه تدابیری را در جهت رفع
فاجعه در نظر گرفته است:
۱- مرحله رسیدگی های عاجل Emergency Stage: در این مرحله از مجموعه تدابیر
و راهکار هایی که بتواند از گسترش فاجعه و آسیب ِ بیشتر آن جلوگیری کند،
کار گرفته می شود.
۲- مرحله باز سازی و احیای مجدد Reconstruction and Rehabilitation Stage:
بعد از مرحله رسیدگی های عاجل، بلاوقفه باید مرحله احیای مجدد آغاذ گردد.
در این مرحله هر آن چه صدماتی که از اثر فاجعه بر تاسیسات عام المنفعه
مانند موسسات صحی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، تاسیسات مواصلاتی، مخابراتی،
آبرسانی، زراعتی و صنعتی موجوده که از اثر فاجعه های طبیعی و فاجعه های دست
بشر آسیب رسیده و یا از بین رفته، دوباره احیا و بازسازی گردد تا فعالیت
های اجتماعی و زندگی مردم بر روال معمول ِ قبل از فاجعه بر گردد.
۳- مرحله کاهش و سَبُک سازی فاجعه Mitigation Stage: مهم ترین مرحله ایکه
از نگاه مدیریت فاجعه زیاد حایز اهمیت است، رسیدگی به کاهش دهی و سبک سازی
اثرات منفی فاجعه یی است که قبلا اتفاق افتاده باشد و در آینده نباید اتفاق
بیفتد و یا اگر اتفاق می افتد اثرات منفی آن کمتر باشد.
بخش دوم:
آسیب شناسی و چگونگی مدیریت فاجعه جنگ در افغانستان:
در این بخش آسیب شناسی و چگونگی مدیریت فاجعه جنگ در افغانستان مطرح است و
این بخش نیز سه مرحله را احتوا می دارد:
۱- مرحله رسیدگی های عاجل Emergency Stage: در این مرحله مسایل سیاسی،
قومی و تباری، اثرات منفی تداوم کمک های عاجل و غیر تولیدی در جامعه را در
بر می گیرد.
۲- مرحله مدیریت باز سازی و احیای مجدد Reconstruction and Rehabilitation:
در این مرحله بایست تمام پول های باز مانده و یا کمکی مانند میلیارد ها
دالر در طی بیست سال در افغانستان زیر نام باز سازی و احیای مجدد که باید
به مصرف می رسید حیف و میل شده است.
۳-در این بخش نیز مانند بخش نخست مرحله کاهش دهی و سبک سازی فاجعه
Mitigation Stage: مطرح می باشد و در این مرحله پژوهش هایی در مورد آسیب
شناسی و ریشه یابی فاجعه ی متضرر صورت بگیرد.
بخش سوم:
در این بخش نتیجه گیری از هر سه مرحله مدیریت فاجعه در افغانستان به
بررسی گرفته می شود.
بخش چهارم : این بخش پایانی برای راهکار های پیشنهادی، حل دایمی منازعات و
جنگ های داخلی اختصاص یافته است. اگر من به شرح آن ها بپردازم قبل از وقت
خواهد بود زیرا رساله هنوز در دست تدوین است و بی صبرانه انتظار خواهیم
کشید تا مولف به نشر آن اقدام و به دسترس آرزومندان قرار بدهد. هر چند این
رساله دنباله هم دارد ولی از آن جایی که تشبثِ بیشتر از این را در صلاحیت
خود نمی بینم به همین نقد و گفتار بسنده می نمایم. در پایان موفقیت های
بیشتری را برای نگارنده ی گرامی آرزومندم.
خِرَد یار و مددگار تان
ر . بهادری
با کلیک کردن بالای عکس دیپلوم
انجینر پریانی صاحب رسالهی
مدیریت فاجعه را در فورم پ دی اف
دریافت کنید
|
دیپلوم انجینر حفیظ پریانی