کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

              مژگان فرامنش

    

 
هیاهو

 

 


هیاهو می‌کند در من صدایی که رها مانده
پرستویی که از هم‌کاروان خویش جا مانده

نفس در من به تنگی رفت‌ و آمد می‌کند اکنون
جهان از من چه می‌فهمد؟ از این غم‌های وامانده

مرا با پیرهن، با روسری، با مشت گیسویم
بیاویزند از داری که در آیینه‌ها مانده

در این تاریک‌خانه ذره‌ای روزن نمی‌تابد
وطن با خون دل، رنج‌ غزل در انزوا مانده

چه سنگین است اندوهِ نهفته در قدم‌هایم
منی از ابتدا رانده، منی از انتها مانده

مژگان فرامنش

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۶۴    سال بیستم      سنبله/ میزان     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی                             شانزدهم سپتمبر  ۲۰۲۴