شنیدن عباراتی همچون "حق انتخاب پوشش" یا " گذرازحجاب اجباری" بی وقفه ما
را یاد مطالبات اخیرزنان ایرانی درجنبش "زن زندگی آزادی" میاندازد، این
مطالبات اما سابقهی طویلی درطول تاریخ مبارزات زنان جهان داشته است. چنانی
که اخیرن شاهد نظرات مختلف پیرامون نشست تعدادی اززنان افغانستان درنشست
آلبانیا بودیم،ازآن موضع گیریها و نقشهای خیالی یا منفعت طلبیهای
بیشرمانه توسط لابی گران طالب نمی گذریم لیکن دراینجا پرسشهایی برای
اندیشه پیرامون "حجاب" مطرح میشود.
اینکه - پوشیدن یا نپوشیدن شال و روسری (حجاب) چه اهمیتی در مبارزات زنان
آزادیخواه افغانستان دارد و آیا زنانی که با پوشش ظاهریشان در حقیقت
ازسیستم مرد سالاری نمایندگی میکنند همزمان، میتوانند نمایندهی جانب
مقابل مرد سالاری و بنیادگرایی دینی هم باشند؟ بیاندیشیم، آیا خواستهای
مطرح شده و محتوای مورد بحث در چنین نشستهایی می تواند فارغ از توجه به
پوشش زنان مد نظر قرارگیرد؟
فارغ ازصورت بندیهای خاص حکومتی و دینی، به تصویر حقیقیِ زن بیاندیشیم و
اینکه دیکتهی نوع پوشش از سوی قدرتمندان چه ارتباطی میتواند با خروش زنان
و "رهایی عقلانی"از بندهای تعریف شدهی اجباری داشته باشد؟مطالبهی ضروری
زن افغانستان چیست؟ آیا رهایی واقعی در سطح سیاستهای کشوری اتفاق میافتد
یا درسطح وجودی فردی، احساسی و آگاهی؟
بسیاراهمیت دارد که خواستهای زنان افغانستان به چه شیوهای فریاد می شود.
اندیشههای مطروحه حول هر محوری مربوط به حقوق زنان، در هرکجای جهان که
مطرح میشود باید دربرابرگفتمان واپس گرایانه، تند روانه وسرکوب گرایانه
گروه تروریستی طالبان بایستد و اعتراض خود را بصورت صریح بیان بدارد. این
صراحت از چه رفتاری تغذیه میکندوچگونه به نمایش گذاشته میشود؟ اولین قدم
این صراحت، برداشتن آن تکه پارچه از سراست چرا که زنان با پذیرش پوشش
تحمیلی اسلامیستها نمیتوانند در مقابل آنها بایستند. این یک اقدام ناقص
است که جلوی یکدست شدن جنبشهای زنان را سد میکند، البته اصرارزیادی هم
بریکدست سازی وجود ندارد لیکن راه خروج از این تضادهای فاحش و ویرانگر که
باعث عدم تمرکز بر سویه های مختلف نابرابری میشود، همین است. اکنون دقیقن
زمانیست که باید از بازیهای "بومی گرایانه" گذر کرد و فریب این جزئیات و
فرعیات را نخورد. نظم از دل بی نظمی و بی ثباتی و دربهم ریخته ترین حالت یک
جامعه سر برمی آورد و دقیقن همان زمان موقع مناسب برای ارائه راهکارهای
منظم توسط سکولارهای مترقی و آزادیخواهان افغانستان است. اسلامیستها با
تحمیل پوششی خاص بر زنان یک جامعه به حیلههای مختلف متوسل شده و سعی می
کنند به صورت تدریجی و قدم به قدم قواعد مورد نظر خود را به زنان بقبولانند
تا در گذر زمان بتوانند حاکمِ به تمام معنا باشند که حکمرانیشان نه تنها
حوزهی عمومی بلکه حوزهی خصوصی و حتی فکرهای افراد جامعه بخصوص زن ها را
دراختیاروقبضه داشته باشد.آنان سعی میکنند با صورت بندیهای خاص و معرفی
الگوهای پوشش ازطریق رسانه ها و تصویب قوانین و .. جامعه را به سمتی که
خودشان میخواهند ببرند. لیکن کارما اینست که بیدار باشیم وبپرسیم: تصویر
واقعی زنان چگونه است؟ ما با دیدن یک زن راهبه درمی یابیم معتقد به مسیحیت
است، با دیدن یک زن سیاه پوش تصورمیکنیم عرب است، این الگو سازیهای
کتلهای و گله سازی زنان با یونیفورمهای مشخص قطعن به معنای تحمیل
ارادههایی نامرئیست وقطعن خروش زنان دقیقن آنجایی اتفاق میافتد که
نمیخواهند از سوی طیف غالبی برایشان پایه و ستون نظری تعیین شود، خط سیر
مشخص فکری نمیخواهند، حجاب افراطی نمیخواهند، عریانیِ بازاری نمیخواهند،
نه تابع اجبار مبتنی بر جنسیت می شوند و نه اجبار نژاد و دین و .. زن
آزادیخواه با کسب آگاهی در ساحت فردی و وجودی خودش صرفن میخواهد تصویر
واقعی از خودش را بیاد بیاورد. تعریف هویت زن افغانستانی نقطه مقابل پوشش
اجباریست نه تصویری از زن با شالی کشیده بر سرش که حتی مبنای تاریخی اش
مشخص نیست. اگر ازمنظر "گذار" به تاریخ افغانستان دیده شود، اکنون رهایی
زنان افغانستان به مثابه ی یک نیاز ضروری هویداست و انتخاب پوشش به مثابه
یک مطالبه ضروریتراولین گامِ این نافرمانی آگاهانه است. منظوراز انتخاب
پوشش به معنای "برهنگی" و حل شدن در مناسبات سرمایه دارانه نیست. انتخاب
نوع پوشش یعنی بیداری و آگاهی بر حضورِ واقعی زنان در اجتماع یعنی زمانی که
زن در نتیجه ی کسب آگاهی از دالانهای مخوف و و طویل و تو درتوی، سرکوب می
گذرد و خودِ واقعیاش را درک میکند و با آن وارد صحنهی عمومی جامعه
میشود.
پیرامونِ نشست اخیر زنان در آلبانیا: مبارزین کذایی حقوق زن افغانستان باید
بدانند اکنون دیگر رو به روی چشم هزارها مدافع واقعی زنان چه در داخل و چه
در خارج از کشور قراردارند و حق ابرازهرنوع نظری که مبتنی بر منافع
فردیشان است را ندارند، آنان باید بدانند که دورهی صرفن اکتهای
روشنفکرانه و در پس پرده همان شامورتی بازی هایشان گذشته، مافیای قدرت و
ثروت دیگر نمیتواند نمایندهی زن افغانستان معرفی شود و با آن به اصطلاح
لچک دورسرش مشروعیت کذایی عالمان دینی داخل و خارج را کسب کنند. دست از این
بازیهای مخرب و تکراریتان بردارید و اجازه دهید صدای زنان آگاه و مبارزین
کف خیابانهای کابل شنیده شود.
|