اگر میشد که دودِ سوختن را گریه میکردم
سیاهی سرگذشت تلخ زن را گریه میکردم...
پسِ حکم ملایی بود گر دروازۀ جنت
به مسجد هر سحر تکفیر«من» را گریه میکردم...
(بهار سعید)
جامعۀ فرمان دیده و دستور زده یی که تحمیل آسیب زای اوامر امیر، شاه و یا
رهبر را با توجه به علایق محدود گروهی بر سایر بخش های جامعه گواه است؛
بازهم دستورهایی را می بیند با ویژه گی ملایی طالبی. آنچه را که قانون نام
نهادند و طی فرمان ملاهبت الله به تاریخ دوم ماه سنبلۀ 1403 خورشیدی نافذ
شد، لزومدید های گروه طالبان را توضیح میدهد. معمول است طالبان و گروه های
هم اندیش آن که دستور های حکومت دینی را تطبیق میکنند، لزومدید ها را با
پذیرش "امربه معروف و نهی از منکر" تحمیل میکنند. به این معنی که آنچه را
بربنیاد برداشت وقرائت خود اسلامی و سزاوار اجرا یافته اند، ترویج
میدهند(معروف) و از آنچه مکروه و حرام تشخیص داده اند( منکر) جلوگیری
میکنند.
نقد و طرد و اعتراض بر آن که از همه جهات برای جامعه و مردم افغانستان
کُشنده و زیانبار است، نوشتن برگهای بیشتری را ایجاب میکند. در اینجا روی
چند مورد آن انگشت نشان میگذاریم:
فرمان ملاهبت الله برای مردان دستور میدهد که ریش بگذارند و آنرا از اندازۀ
معین کوتاه نکنند. برای پنهان داشتن "عورت" مردانه، مردان لباسی بپوشند که
زانو هایشان دیده نشوند.
بستن نکتایی را کار صلیبی ها دانسته و حرام و مکروه میداند. همچنان "دوستی
با کفار" را و ...
و برای زنان لزومدیدهای تحمیلی و شناخته شده بار دیگر و طی این فرمان
چارچوب بندی می یابد مانند:
زنان و دختران بدون محرم مرد به مسافرت و بیرون از منزل نروند. تمام بدن
آنها با حجاب پنهان بماند و دیده نشود.
فرمان پسین، در پهلوی موضوع لباس، شنیدن صدای زن را نیز مطرح نموده و آن را
جز ارکان "عورت" آورده است.
برای تطبیق آن در جامعه، ادارۀ شناخته شدۀ "امر به معروف و نهی از منکر"
شلاق به دستانی را مؤظف میداند که محتسب نام دارد. بطور مثال: محتسب حق می
یابد مردی را که تشخیص دهد ریشش را کوتاه کرده است، شلاق بزند و یا به
جزاگاه های اسلامی طالبانی بفرستد. همینگونه است رفتار با دختران و زنان.
شایان یادآوری است که موضوع و کارکرد "امر به معروف و..." و آنچه محتسبان
در تاریخ حکومت های اسلامی انجام داده اند، بسیار شناخته شده و محکومیت
دیده است. بازتابی که محکومیت جفاهای محتسبان در ادبیات فارسی دارد، برگهای
گویایی را احتوا میکند.
برای رد این بینش و رفتار ارتجاعی اگر به تنهایی میتواند این طرح بنیادین و
کمک کننده به همه اجزای جامعه بسنده باشد که دین را از دولت جدا باید کرد،
برای چند مورد حایز اهمیت برای گروه جاهل وستمگرو هواداران آن خاطرنشان
میشود که کوتاهی و درازی ریش و یا صدای زنان هرگز زیانی به زنده گی اجتماعی
و فردی نرسانیده اند. این لزومدید ها و رفتار جاهلانه و ستمگرانه است که
انسان می آزارد.
ادارۀ "امر به معروف..." و محتب هایش، در تمامی ممالک دارندۀ حکومت اسلامی
ابزار ستم و ترسانندۀ مردم بوده اند. در این ممالک چه در گذشته و چه
دراوضاع کنونی، ستمگران و در پیش گرفته گان رفتار غیر انسانی، خود آنانی
استند که برعلیه زن و مرد و دیگر باوران "محتسب" تولید میکنند.
جالب است که در فرمان هبیت الله، دوستی با کفار سزاوار جزا است. کفار از
نظر او و همفکرانش، معمولاً آنانی میباشند که دین وکتاب دیگری دارند. هنگام
دیدن این مورد از صفات "منکر"، انسان به یاد چاپلوسی و تملق این گروه برای
کشورهای خارج و دریافت پول هفته واری می افتد که از طریق گردن ماندن به
آنها دریافت میکند. این دوستی شامل کشورهای چین و روسیه نیز می شود.
سخن آخر اینکه: این گروه با توجه وضع داخل و لزومدید امریکا با جبر و زور،
حیل، مکر و دروغ و تحمیل انواع دروغ تحمیل شده است. برای دور کردن آن و گم
شدن روی همه فرمانها و دستورهای ستمگرانه و رجعت دهنده اش، راهی جز مخالفت،
اعتراض، دریافت نکات همنظری و همگامی نداریم.
پایان
|